امامزادگان منتسب به امام رضا (ع) در ایران

امامزادگان منتسب به امام رضا (ع) در ایران


علت پراكندگى سادات در ممالك اسلامى
وضعيت آل علي(ع) در دوران خلفاى بنى اميه و بنى عباس و علت مهاجرتشان به کشور ايران
با مطالعه كتب تاريخى معتبر بخوبى مى توان از مفاسد و فجايع و مظالم خلفاى بنى اميه و بنى عباس نسبت به اولاد علي(ع) و سادات عظام "امامزادگان" پى برد، و ما در سطور آينده از شدت و عصر و فشاريكه بر اين شجره طيبه و سادات بزرگوارمتحمل شده، و علت مهاجرت اين مشعلهاى فروزان و انوار پراكنده را به كشور اسلامى ايران كه محل امن اين اختران هدايت بوده را با وقايع تاريخى تطبيق داده و براى خوانندگان عزيز روشن مى نمائيم تا عميقا به رذالت و خباثت خاندان منحوس بنى اميه و بنى عباس اين شجره ملعونه تحقيق و تعمق گردد و ذره اى از هزاران مشكلات و فشارهاى وارده بر آل علي(ع) را در دوران خلافت خلفاى غاصب دو دولت مذکور ترسيم و تقديم به محبين خاندان عصمت و طهارت(ع) شود.
هنگاميكه نور اسلام از افق جزيره العرب توسط آخرين پيامبر حضرت محمد مصطفي(ص) درخشيد، اثري از تعدد مذهب و فرقه بچشم نمى خورد؛ زيرا ريشه پيدايش اسلام شخص رسول اكرم(ص) بود و رسول خدا يكتا مرجع شناسائى مسائل دين و قرآن كريم بود.
هنگاميكه رسول گرامى اسلام(ص) دعوت آفريدگار خود را لبيك گفت، مسئله خلافت پيغمبر اكرم(ص) از حال طبيعى و مجراى اصلى خود منحرف گشت و اين نخستين وحله بود كه حقوق آل محمد(ص) را دستخوش محو و اضمحلال قرار دادند، و بايد گفت خوشبختانه دوره خلفاء چندان طولى نكشيد كه مقام مقدس خلافت به سلطنت منفور و ظالمانه اموى و حكومت منحوسه و غاصبانه دودمان بنى اميه مبدل و موقعيكه اين رياست و سلطنت پاى گرفت اوضاع بيشتر رو به وخامت گذاشت و اشخاصيكه فاقد قوه ديانت و بصيره اسلامى بودند، برگرد معاويه عليه الحاويه ظالم و غاصب و مكارم جمع شده و با حيله و تهديد و ظلم و شكنجه و حبس و تعبيد حقايق را مستور مى نمودند و بازار تلبيس و تدليس روز به روز رواج بيشترى پيدا كرده و حقيقت همچنان در پس پرده استتار باقيمانده بود، تا جائيكه معاويه به تمام بلاد اسلامى دستورى صادر مى نمايد تا حضرت علي(ع) را بر منابر رسول خدا(ص) لعن كنند.
"ابن عباس در اين باره با معاويه سخنى دارد كه مى گويد:
اي معاويه چرا علي(ع) پسر عمو و داماد رسول الله(ص) را مورد لعن قرار مى دهي؟
معاويه: اين يك وظيفه دينى مى باشد، مگر على نبود كه به پيغمبر خيانت كرد و ابوبكر و عمرو را ناسزا گفت و عثمان را تنها گذاشت تا بقتل رسيده، بله! هرگز از اين كار دست برنميدارم.
ابن عباس: تو دستور ميدهى على را لعن كنند در صورتيكه همين منبرها با شمشير على برپا شد!
معاويه من از اين كار دست برندارم تا پيران بر اين سنت بميرند و كودكان پير شوند.
روزي ابن عباس در اواخر عمر كه نابنيا هم شده بود از كنار يكى از مجالس قريش كه به علي(ع) ناسزا ميگفتند مى گذشت عصاكش خود را گفت: اينها چه مى گويند:
گفت: على را سب و دشنام مى دهند.
ابن عباس: مرا بنزديك آنها ببر، چون بنزديك آنان رسيد بايستاد و گفت: كداميك شما بود كه خدا را سب مى نمود؟ گفتند: سبحان الله، هركه خدا را سب كند مشرك است.
ابن عباس: كداميكتان بود كه پيغمبر را سب ميكرد؟.
گفتند: چنين چيزى نبوده، هركه پيغمبر را سب كند كافر است.
ابن عباس: كداميك از شما على را سب كرد؟
گفتند: آرى چنين است ما در حال سب على بوديم.
ابن عباس: خدا را گواه ميگيرم و در حضور خدا شهادت مى دهم كه از پيغمبر اكرم(ص) شنيدم فرمود: هركه علي(ع) را سب كند مرا سب كرده و هر كه مرا سب كند خدا را سب نموده است، اين را بگفت و براه خود ادامه داد.
با ملاحظه اين داستان به خوبى مى توان به سست ايمان بودن مسلمانان و مكر و خدعه و نيرنگ معاويه پى برد تا جائيكه اغلب اصحاب پيغمبر(ص) و كسانيكه شخصا شاهد و ناظر اين چنين مظالم و حقايق بودند عقيده داشتند كه"الصلاه خلف على اتم وبساط معاويه ادسم" يعنى نماز در پشت سر اميرالمؤمنين علي(ع) كاملتر است ولى چون سفره معاويه رنگين تر بوده، و لذائذ شام معاويه آنها را فريب داده از اكمال صلوه و يارى علي(ع) صرف نظر كرده و روى پستى و رذالت و لئامت ذاتى و شكم پرستى با قبول ذلت بترويج ظلم و جور پرداختند، چنانكه"سفيان بن عوف غامدي" از طرف معاويه با لشكر مجهز بطرف فرات هجوم برد و با اين حمله وحشيانه چنان به پيروان علي(ع) حمله ور شد كه خانه ها و كوچه ها را از كشتگان مملو ساخت و آنچه از اموال بدست آورد را با خود برداشته و ازهيت، انبار، مدائن، بسوى شام بازگشت.
و همچنين"بسر بن ارطات" از طرف معاويه براى قتل و غارت و تجاوز مدينه به آن شهر طيبه اعزام گرديد و اين مرد شقاوت پيشه كه در سنگدلى و خونريزى عجيب بود فاجعه منحوسى بنام ليله الحرير در صفحات تاريخ اسلام از خود بيادگار گذاشت و از جمله 700 نفر از صحابه پيغمبر(ص) را مقتول و قرب 300 نفر از نسوان مسلمين را بي سيرت و هتك احترام نمود.
ابن ابى الحديد در جلد 1 صفحه 121 در كتاب خود مى گويد"بسر بن ارطات در هجوم وحشيانه خود، حدود سى هزار نفر را كشته، وعده اى را با آتش سوزاند و خانه هاي زيادى را ويران نمود و دختران بسيارى از ناحيه سپاه بسر مورد تجاوز قرار گرفته اند".
از اين وقايع دلخراش بخوبى روشن مى شود كه در دوره معاويه ذكر فضائل آل محمد(ص) و بحث در احوالشان تا چه حد مشكل بوده است و بدين جهت در سلطه و اقتدار بنى اميه از حق و حقيقت اثرى بجاى نماند و احوال آل محمد(ص) در پس پرده دسايس مستور ماند.
همه اين جنايات براى آن بود كه معاويه چند روزى بيشتر حكومت كند و امپراطورى اسلامى را به پسر خبيثش يزيد تقديم نمايد مخصوصا بعد از آن كه حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) ديده از جهان فروبست و به برادر خود محمد(ص) ملحق گرديد و امام حسن مجتبي(ع) خانه نشين شد.
بنابراين بعد از شهادت علي(ع) حكومت اسلامى آنروز تحت نظر معاويه عليه الحاويه، بدون رضايت خدا و ملت قرار گرفت و امر خلافت براى معاويه استوار گرديد، وى پس ازتسلط به سلطنت و گماشتن و مأمور نمودن حيوانات درنده اى امثال بسر بن ارطات و مسلم بن عقبه و ضحاك بن قيس و امثال آنان براى هجوم و غارت و قتل مخالفان تنها براى مسجل نمودن خلافت خود هزاران آدم بى گناه را از دم تيغ گذارند و بايد گفت كه در پيشگاه خدا چه عذرى براى اين همه كشتار و غارت و نابود كردن صلحاء و نجباء مى تواند داشته باشد؟
و همانطور كه بيان شده است: ابوهريره كه يكى از صحابه رسول الله(ص) و از راويان حديث شمرده مى شده است در اثر نداشتن مسلك و شرافت بمعاونت معاويه قيام نموده و مغيره بن شعبه كه از معاريف اصحاب رسول(ص) بود بپاره اى از حركات ننگين و زشت اقدام نموده و براى خدمت نمودن بهوا و هوس معاويه به آل رسول(ص) زبان سب و شتم گشاده  و  روى منبر حضرت علي (ع) و فرزندان او را "نعوذ بالله" لعن ميگفت.
معاويه بن ابوسفيان ملعون ، زياد بن سميه را فرماندار عراق نمود، زياد چون قبلا شيعه بود، همه شيعيان عراق را هم بخوبى ميشناخت لذا تفحص مى كرد و از مخفيگاه ها آنانرا به چنگ آورده مى ترساند، دست و پا قطع ميكرد، چشمها را كور مينمود، به شاخه خرما آويزان ميساخت، تبعيد مى كرد،به قتل مى رساند، تا به تدريج شيعيان معروف و سادت عظام عراق از ميان رفتند.
معاويه بفرمانداران خود نوشت، تا گواهى شيعيان خصوصا اولاد علي(ع) را قبول نكنند، و نمايندگان خود را از دوستان عثمان قرار بدهند، كسانيكه فضائلش را بگويند بمجالسشان رفته و بآنها احترام بگذارند و روايات آنانرا با نام خود و پدرانشان براى وي بفرستند، در اثر اين درآمد خوب، فضائل جعلى عثمان فراوان شد و براى جعل فضائل دروغى با يكديگر مسابقه گذاشته بودند.
با تمام اين جنايتهائى كه گفته شد آخر الامر معاويه همچو حيوانى نجس از دنيا رفت و پسر خبيث تر از پدرش به حكومت رسيد ، و اگر معاويه در سه سال حكومت يزيد زنده بود و ميديد كه يزيد چه ميكند خوشحال ميشد چون "الولد سر ابيه" لذا مى بينيم پسر ناخلفش در سال اول، امام حسين(ع) را شهيد نمود، اطفال و ياورانش را سر بريده و زنانش را اسير كرد و در سال دوم از حكومتش، مدينه رسول خدا(ص) را براى لشكريانش مباح گردانيد و هزار دختر يا بيشتر بى عصمت گرديد و هزار نفر كشته شدند كه در ميان آنان مهاجر و انصار وجود داشتند و  برخى هم از ياوران نزديك پيغمبر(ص) بودند، در سال سوم، منجنيق به كعبه بست! و اگر معاويه زنده بود، و اين جنايات را از فرزند بى خردش ميديد پيشانى او را ميبوسيد، و ميگفت:"انت منى و انا منك وكلنا من هند آكله الاكباد" يعني:"تو فرزند من و من پدر تو هستم، و هردو چكيده هند جگر خوار هستيم .
يزيد به جنايات كربلا و مدينه و مكه قناعت نكرده عبيدالله بن زياد را فرماندار كوفه نمود كه عمليات پدرش زياد را نسبت بشيعيان كوفه تكرار كند. عبيدالله هم با حمايت يزيد، شيعيان و سادات را زندانى ميكرد تبعيد مى نمود، ميكشت، بدار ميآويخت، و دست و پا قطع مى نمود.
قبل از آنكه يزيد عليه اللعنه المزيد خواست از دنيا برود براى پسرش معاويه ثاني بيعت گرفته و او را وليعهد خود قرار داد، ولى معاويه بعد از مرگ پدر از خلافت استعفا داد.
در كتاب النجوم الزاهره منقول است كه معاويه بن يزيد بالاى منبر رفت و گفت: اي مردم جد من معاويه با كسانيكه در اثر بستگى با رسول خدا(ص) شايسته مقام خلافت بودند مبارزه كرد و حق علي(ع) را غصب نمود تا زنده بود كارهائى كه ميدانيد انجام داد، تا از دنيا رفت و در قبر خود از نتيجه گناهان اندوخته خود بهره ميبرد، و اسير كردار ناشايسته خود ميباشد.
پس از جد من پدرم خلافت را غصب كرد، ولى لايق آن نبود و مشغول هواى نفس خود شد تا مرگ گريبان او را گرفته و نتيجه گناه و جرمهاى خود را ميبرد، پس از گفتن اين جملات مقدارى گريست تا اشك از چشمش جارى شد سپس گفت: از بزرگترين مشكلات من اين است كه ميدانم عواقب پدرم وخيم، و جايگاه او دردناك است، عترت رسول خدا(ص) را كشت و مدينه طيبه را براى لشكريانش حلال نمود، كعبه را خراب كرده، لذا من ديگر طاقت كارهاي ناشايسته آنها را ندارم اختيار كارها را بدست شما گذاشتم هر كه را مى خواهيد انتخاب كنيد".
حكومت اسلامى از فرزندان سفيان پس از هلاكت يزيد منتقل به مروان گرديد و مروان رياست و خلافت را بعهده گرفت، و 9 ماه حكومت كرد، كه دراين مدت كوتاه روش معاويه و يزيد را تعقيب ميكرد، سب علي(ع) بر روى منبرها ادامه داشت ، و خونخوارانى امثال عبيدالله بن زياد و حصين بن نمير و شر حبيل بن ذى الكلاع را بخود پناه داده و براى مبارزه با توابين كه در رأس آنان"سليمان بن صرد خزاعى و مسيب بن نجبه فزارى و عبدالله بن سعد بن نفيل ازدي" و امثال آنان از روساى شيعه قرار داشتند را مجهز كرد و اينان اولين جماعتى بودند كه براى مطالبه خون اباعبدالله الحسين(ع) قيام نمودند ولى اغلب آنان كشته شده و بانواع بلاها و شكنجها گرفتار گرديدند .
"پس از مروان حكومت بدست فرزند او عبدالملك رسيد عبدالملك حاكم شام شد و عبدالله بن زبير سلطنت حجاز را اشغال نمود و درباره عراق يا يكديگر نبرد مينمودند و جنگهاي خونينى بين طرفين واقع شد، ولى هر دو در كشتار و شكنجه و اذيت پيروان علي(ع) و سادات عظام متحد بودند كه عبدالملك پدرش مروان براى كشتن توابين به عبيدالله بن زياد كمك كرد و ابن زبير مختار ابى عبيده ثقفى و پيروان آن كه بجهت خونخواهى امام حسين(ع) قيام كرده بودند را با بدترين وضعى به شهادت رسانيد .
عبدالله بن زبير چهل روز هنگام خطبه درود برسول خدا(ص) نميفرستاد: موقعيكه از او بازخواست كردند گفت: چون اهلبيت ناشايسته اى دارد اگر من نام او را بر زبان جارى كنم، روح آنان تقويت شده و خوشحال ميگردند و من نميخواهم آنان خوشحال شوند.
آخرالامر بر اثر مبارزه بين عبدالملك بن مروان و عبدالله بن زبير به نفع عبدالملك تمام شد و ابن زبير كشته گرديد لذا مى بينيم، عبدالملك جهت نگه داشتن تاج تخت خود، به حجاج فرمان داد تا نسبت به خون فرزندان عبدالمطلب و آل علي(ع) صرفنظر كند، زيرا ديده بود هنگاميكه آل سفيان دست بخون آنان رنگين كردند چند صباحى نگذاشت كه حكومت آنان واژگون شد.
ولي عبدالملك نتوانست از رذالت و خباثت خود دست بردارد و در همانوقت به حجاج دستور محاصره مكه و خراب نمودن كعبه را داد و او را مسلط برحجاز و عراق نمود و دستش را براى كشتن و شكنجه دادن با بدترين وضعى بازگذاشت.
درهمين رابطه ابن ابى الحديد مى گويد:
"امام محمدباقر(ع) فرمود: شيعيان ما را در هر شهرى بدست مى آورند ميكشتند و دست و پاها را بگمان شيعه بودن قطع ميكردند، و كسى كه نامش بدوستى ما آشكار ميشد، زندانى ميشد و يا اينكه مالش غارت شده و يا اينكه خانه او خراب ميگرديد، اين بلاها روز بروز شدت پيدا ميكرد و تا زمان عبيدالله بن زياد كه امام حسين(ع) را كشت ادامه داشت، پس از آن حجاج آمد و شيعيان را ميكشت و بگمان و تهمت شيعه بودن زندانى و شكنجه ميكرد آنقدر وضع شيعه و دوستداران اهلبيت(ع) خطرناك بود كه اگر كسى ميگفتند: تو كافر هستى بهتر دوست ميداشت تا بگويد شيعه علي(ع) هستي".
اما حجاج به اينهمه جنايت خود اكتفاء نكرد بلكه قنبر غلام علي(ع) و كميل بن زياد را هم بشهادت رساند تا آخرالامر مسعودى مى نويسد كه آنچه حجاج بدون جنگ كشت طبق حساب معين 120 هزار نفر بوده و هنگاميكه از دنيا رفت در حبسش 50 هزار مرد و 30 هزار زن موجود بود كه 16 هزار آنان برهنه بودند، زن و مرد را در يك زندان حبس مى نمود و در حبس حجاج زنان برهنه بودند و سرپناهى  براى جلوگيرى از آفتاب تابستان و سرما و باران زمستان نداشتند.
با تمام اين فشارها كه از طرف عبدالملك بر شيعيان وارد شد، عاقبت در سال 86 هـ . ق پس از بيست و يكسال و 45 روز حكومت از دنيا رفت، پسر او وليد بر كرسى سلطنت تكيه زد جالب اينجاست كه مسعودى مى گويد: عبدالملك به پسرش وليد وصيت مى كند كه نسبت به حجاج اين گرگ درنده اكرام كند، و جلد پلنگ بپوشد و شمشير را مهيا سازد و كسى مخالفت كرد او را هم به درك واصل نمايد .
وليد بن عبدالملك وصيت پدرش را انجام داد، دست حجاج را مانند پدرش در شكنجه و كشتار آزاد گذاشت و در ايام وليد، حجاج سعيد بن جبير را بشهادت رسانيد.
حجاج به سن 54 سالگى رسيده بود كه مبتلا بمرض معده شد و 15 روز طول كشيد و در ميان اين مدت يقين كرد كه از دنيا ميرود، موقعيكه طبيب او را معاينه كرد گوشتى بر سرنخى بسته و آنرا بحلق حجاج فرو برد و پس از آن بيرون آورد ديد كرمهاى فراوانى بآن چسبيده بود و آخرالامر به مرض معده و لرزه و سردى به درك واصل گرديد كه عمر بن عبدالعزيز مي گويد:"لوجائت كل امه بخبيثها و جئنا بالحجاج لغلبناهم" يعني:"اگر تمام ملتها خبيث خود را براى مسابقه در تعيين قهرمان خباثت بيرون آورند، ما حجاج را تنهائى بياوريم، در اين مسابقه پست فطرتى پيروز خواهيم شد .
عاقبت كار وليد هم مثل ديگر خلفاء جؤر در سال 96 هـ . ق بدرك واصل گرديد و مدت حكومت ظالمانه اش 9 سال و يكماه بود و بجاى او برادرش سليمان بتخت نشست، وى مردى پرخور و علاقه مند بزن بود كه در زمان او خالد بن عبدالله قسرى كه نمونه دوم حجاج در ظلم و جنايت بود را حاكم و فرماندار مكه باقى گذاشت و اين شخص جسارتهاى زيادى به ابراهيم خليل(ع) و سادات عظام مى نمود.
سليمان بن عبدالملك"موسى بن نصر" فاتح بزرگ عرب را كشت، وى كسى بود كه شهرهاي مغرب اندلس، اسپانيا و پرتغال كنون را فتح نمود، ولى سليمان او را بجهت اينكه درآمد جنگى را نگهدارى نكرده تا سليمان شاه گردد و زودتر بدست وليد داده است، كشت و همچنين"قتيبه بن مسلم" را كه فتحهاى او از شهرهاى فارس تا چين امتداد داشت،‌گردن زد و سبب قتل او اين بود، كه با وليد در عزل نمودن سليمان از ولايت عهدى موافقت كرده بود .
مسعودي نوشته است كه: سليمان بن عبدالملك در روز جمعه 20 صفر 99 از دنيا رفت و در همانروز عمر بن عبدالعزيز بجاى او برمسند حكومت تكيه زد.
عمر بن عبدالعزيز 39 سال عمر كرد، و قبر او در دير سمعان مشهور است، و مورد توجه مردم قرار گرفته و بلاى نبش قبور بنى اميه در زمان روى كار آمدن بنى عباس، متوجه او نشد.
بله، جاى تعجب نيست كه مردم بنى اميه را لعنت كنند و قبرشان را نبش و بدنشان را بسوزانند ولى براى عمر بن عبدالعزيز درود بفرستند، و باو تعظيم نموده و بزيارت قبرش بروند، زيرا اينها همه نتيجه اعمال است.
قبلا يادآور شديم كه معاويه لعن بعلي(ع) را بنا گذاشت و دستور داد، كه مردم آنحضرت را لعن نمايند، و از او بيزارى بجويند و اين عمل بدست يزيد و مروان و عبدالملك و وليد رواج يافت! ولى عمر بن عبدالعزيز بود كه لعن بر علي(ع) را برداشت، و گفت بجاى لعن اين آيه را بخوانيد:(ان الله تأمر بالعدل و الاحسان وايتاء ذى القربى وينهى عن الفحشاء والمنكر والبغى يعظكم لعلكم تذكرون) و اين دستور را براى همه شهرهاي اسلامى نوشته و اين عمل يكى از وظائف گرديد و در ميان اجتماع رسوخ پيدا كرد، و بسبب اين عمل عمر بن عبدالعزيز را مدح فراوانى نمودند .
همچنين صدوق(ره) در كتاب"الخصال" نقل مى كند كه عمر بن عبدالعزيز فدك را باولاد فاطمه(ع) باز گرداند و تسليم امام محمدباقر(ع) نمود كه بعد از فوت عمر بن عبدالعزيز دوباره بدستور يزيد بن عبدالملك باز پس گرفته شد و جنايت و خونريزى و حبس و شكنجه نسبت به اولاد علي(ع) شروع گرديد .
كم كم زمينه انقلاب و انفجار آشكار مى شد، جنايت بنى اميه مردم را احاطه كرده و از هر سو لعن و سرزنش متوجه بنى اميه شده بود كه بعد از به درك رفتن يزيد بن عبدالملك، جنايات و فشار مضاعف توسط خليفه بعدى يعنى هشام بن عبدالملك بر شيعيان و محبين اهلبيت افزون گرديد زيرا هشام مردى بخيل، خشن، جسور، ستمگر، سخنور و بى رحم بود و قدمى براى اصلاح اوضاع و اصلاح مفاسد برنداشت، بفرمانداران خطاهاى بنى اميه را تقويت ميكرد و جنايتى بجنايات آنان مى افزود، بفرمانداران خود نوشت، نسبت بشيعه سخت گيرى نموده و آنها را تحت فشار قرار دهند،‌دستور داد آثار آنانرا محو و خون آنانرا بريزند و از حقوق عمومى محرومشان كنند .
در همين زمان بود كه زيد بن علي(ع) بر عليه دستگاه خليفه ظالم هشام بن عبدالملك قيام نمود و بارشادتهاى خود لرزه اى بر اندام اموى افكند، اما چون تعداد لشكر او 300 نفر بيشتر نبود و از طرفى چون لشكر دشمن او فراوان بودند بر زيد مستولى شدند و او را شهيد نمودند كه سرانجام بدستور هشام جثه مباركه زيد را كه در وسط نهر آبى دفن كرده بودند بيرون آورده و برهنه و عريان بدار كشيدند و پس از آن بيوسف بن عمر ثقفي فرماندار آنروز بصره و كوفه نوشت تا جثه شريف او را بآتش بسوزانند و خاكسترش را برباد دهند و يوسف امر هشام را انجام داده تا اينكه يحيى پسر زيد در خراسان بخونخواهى پدر خود در زمان خلافت وليد بن يزيد بن عبدالملك قيام نمود، و سرانجام طى نبرد شديد شربت شهادت نوشيد، و در قريه(ارغوي) بين مرو و بلخ بدين قساوت كه سر او را هم از تن جدا كرده و تن شريفش را رد دروازه شهر جوزجان بدار آويختند، و پيوسته بدار آوريخته بود تا اركان سلطنت اموى متزلزل گرديد و ابومسلم خراسانى جسد او را بزير آورده بخاك سپرده و قاتل او را هم بدرك رسانيد كه خروج"زيد و پسرش يحيي" بيش از پيش كينه امويان را تحريك نمود و تا زمانيكه خلافت داشتند در پي آزار بنى هاشم بر آمده و درباره آنها از هيچ شكنجه، حبس و غارت امولشان فروگذار نميكردند.
بر اثر اين مظالم و فجايع بود كه دودمان شريف نبوى و سادات عظام آنهائيكه توانستند جان بسلامت بدربرند پنهانى و در تاريكى شبها خود را از مقر خلافت بنى اميه دور مي كردند و بطور ناشناس به اطراف كشور اسلامى پراكنده مى گرديدند.
هنوز مفاسد، فجايع و مظالم دودمان منحوس بنى اميه تمام نشده بود كه نوبت رياست بنى عباس فرارسيد، آنان بنام علويين و مبارزات از جان گذشته پيروانشان اوج گرفتند ولى پس از تثبيت مقام خود به آل علي(ع) بى اعتنائى نموده و قساوت قلب و ظلم خود را آشكار ساختند و در اين دوره بود كه آل علي(ع) به حقوق مغصوبه خويش نرسيد، و همواره در زجر و حبس بسر برده و با دسايس و حيل اولاد فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ از اوطان خود مهجور و تبعيد گرديده، و مسموم و يا مقتول مى گشتند،‌دراين دوره بطوري بر آل محمد(ص) تنگ شد كه احدى جرأت نداشت نام آنها را هم بر زبان بيارد چه رسد به آنكه از آنها تفقد يا دلجوئى نمايد.
با اين حال: اولين خليفه عباسى ابوالعباس سفاح بر اريكه خلافت جلوس نمود و تا موقعيكه ميدانست دركالبد بنى اميه رمقى هست، ساكت ننشست و همه را از دم تيغ گذارند، و در اين دوره كوتاه كسى متعرض آل علي(ع) نشده بود، اما همينكه خلافت به منصور دوانيقي رسيد، وضعيت اولاد علي(ع) دگرگون شد و انواع شكنجه ها از طرف منصور براى تثبيت خلافت خود نسبت به بنى هاشم روا داشت تا جائى كه مسعودى مى نويسد: منصور فرزندان امام حسن مجتبي(ع) را جمع آورى نمود و دستور داد زنجير  بر گردن آنان بزنند، و همانند يزيد كه نسبت به اولاد امام حسين(ع) انجام داد، داخل كجاوه بى سرپوش و بي فراش سوارشان كنند، سپس آنانرا در زيرزمينى زندان نمود كه شب و روز را تشخيص نمي دادند، لذا قرآن را پنج قسمت مى كردند و هر نماز پنجگانه ايرا پس از خواندن يك قسمت قرآن انجام ميدادند، بر اثر نداشتن بيت الخلاء ناچار بودند براى قضاء حاجت از محل سكونت خود استفاده كنندكه بوى كثافت بر ايشان مشقت آور بود و بدن آنان ورم ميكرد و اين ورم از پا شروع ميشد آنگاه كه بقلب ميرسيد از شدت مرض و گرسنگى و تشنگى از دنيا ميرفتند.
ابن اثير مى نويسد:"منصور محمد بن عبدالله عثمان برادر مادرى اولاد       امام حسن(ع) را حضار كرد و دستور داد لباسهاى او را پاره كردند و عورتش نمايان شد سپس 150 تازيانه باو زد، يكى از آن تازيانه ها بصورتش رسيد محمد گفت: واى بر حال تو از صورت من صرف نظر كن، منصور به جلاد گفت: تازيانه بر سرش بزن، لذا 30 تازيانه بسرش زد و يكى از آن تازيانه ها بچشمش خورد و چشم او بر صورتش جارى گرديد و پس از آن او را كشت.
با اينكه منصور محمد بن ابراهيم بن حسن را احضار كرد، چون محمد از نظر وجاهت سرآمد عصر خود بود منصور باو گفت: توئى ديباج زرد، بخدا سوگند طورى نابودت ميكنم كه ديگرى را نابود نكرده ام.
سپس دستور داد او را روى زمين گذاشته و زنده زنده ستونى روى او بنا كردند و در زير آن ستون از دنيا رفت…".
لذا شاعر در مورد شكنجه هاى بنى عباس مى گويد: بخدا سوگند جنايات بنى اميه يك دهم جنايات بنى عباس نبوده و در كتاب"النزاع و التخاصم" مسطور است كه:"منصور توليت اطاقى را به زن فرزند خود مهدي" داد و او را قسم داد كه تا منصور زنده است آن را باز نكند، آنگاه كه منصور از دنيا رفت، مهدى درب اطاق را باز نمود، ديد كشتگانى از آل ابيطالب در آن موجود است كه سلسله نسب آنان روى كاغذى نوشته شده و بگوششان آويزان است و در بين آنان بچه نيز ديده مى شود. ديگر جنايات منصور اين بوده كه براى فرماندارش نوشت، كه خانه حضرت امام صادق(ع) را آتش بزند و آنحضرت را مسموم نمايد، لذا حضرت مسموم گرديد و به شهادت رسيد .
منصور به اعتراف خودش بيش از هزار نفر از اولاد علي(ع) را كشت، و تعداد كشتگان شيعيان بدست او بحساب درنيامده است.
منصور از دنيا رفت و فرزند او مهدى حكومت را بدست گرفت و مهدى مثل پدر سفاكش عادت به خونريزى و تعقيب و شكنجه آل علي(ع) نموده بود كه مسعودى  مى گويد: مهدى 15 ماه سلطنت كرد و قسى القلب و بداخلاق بود، پس از آن فرزند او موسى ملقب به هادى برتخت سلطنت تكيه داد كه در تاريخ اسلام يك مدت بحرانى و تاريك و پرتشنج و غم انگيز بود، زيرا وى جوانى خوشگذران و مغرور و ناپخته بود، و سرنوشت مسلمانان به دست چنين شخصي كه فاقد صلاحيت، بوالهوس و جوانى ميگسار و سبكسر و بى بند و بار بود، رسيد. وي بحدى هتاك بود،‌ که شئون ظاهرى خلافت را حفظ نمى كرد.علاوه بر اين، او فردى سنگدل، بدخوي، سختگير و كج رفتار بود.
د رعصر هادى و بر اثر رفتار زننده و اعمال زشت وي، كشور اسلامى دستخوش اضطراب و تشنج گرديد و از هر سو موج نارضايى عمومى پديدار گشت.
البته علل مختلفى موجب پيدايش اين وضع شد ولى عاملى كه بيش از هر چيز به نارضايى و خشم مردم دامن زد، سختگيرى هادى نسبت به سادات و بنى هاشم و فرزندان علي(ع) بود، او از آغاز خلافت، سادات و بنى هاشم را زير فشار طاقت فرسا گذاشت و حق آنها را كه از زمان خلافت مهدى از بيت المال پرداخت مى شد، قطع كرد و با تعقيب مداوم ذريه پاك رسول خدا(ص)، رعب و وحشت شديدى در ميان آنان به وجود آورد و دستور داد آنان را در مناطق مختلف بازداشت نموده روانه بغداد نمايند .
اين فشارها، رجال آزاده و دلير بنى هاشم را به ستوه آورده آنها را به مقاومت در برابر يورشهاى پى در پى و خشونت آميز حكومت عباسى واداشت و در اثر همين بيدادگريها، كم كم، نطفه يك نهضت مقاومت در برابر حكومت عباسى به رهبرى يكى از نوادگان امام حسن مجتبي(ع) بنام"حسين صاحب فخ" منعقد گرديد، ولى يكى از فرزندان عمر بنام عبدالعزيز فرماندار مدينه طيبه بود كه اين فرماندار براى خوش خدمتى به دستگاه خلافت شكنجه هائى را متوجه اولاد علي(ع) مى نمود و نميگذاشت سادات و فرزندان علي(ع) از مدينه خارج شوند ميگفت، بايد همه روزه خودتان را به اطلاعات شهرباني معرفى نمائيد واكثر اين سادات عظام را متهم بشرب خمر مينمود و بر آنان تازيانه ميزد و در ميان بازار گردش ميداد.
و بر اثر اين فشارها و مظالم بود كه حسين صاحب فخ بر عليه دستگاه عباسى قيام نمود كه همين فرماندار حسين بن على بن حسين(ع) را با عده اى از اولاد علي(ع) كه با او در سرزمين فخ(شش ميلى مكه) به قيام عليه دولت ظالمانه بنى عباس برپا خواسته بودند با فجيع ترين نوع خود به قتل رسانيد و سه روز بدن آنان روى خاك مانده بود و حيوانات درنده و پرندگان از بدنهاى آنان استفاده مينمودند و آنانيكه اسير شده بودند مظلومانه و با بدترين شكنجه ها به شهادت رساندند.
پس از هادي، هارون الرشيد ملعون بر مسند خلافت تكيه زد و سياستش نسبت باولاد علي(ع) و پيروانش اين بود كه فرزندى از علي(ع) روى زمين نماند،(حميد بن قحطبه طائى طوسي) گفت: در يكى از شبها هارون مرا احضار كرد، و دستور داد هرچه را كه خادمش گفته انجام دهم، تا اينكه من را داخل طاقى نموده و امر كرد ساداتى كه در آن اطاق محبوس بودند را گردن بزنم، من چون دستور امير هارون الرشيد بود يكى پس از ديگرى را گردن زده و همه را كشتم وتنها يكنفر پيرمردى باقى مانده بود كه متوجه من شد، و گفت: اي مرد: خدا نابودت كند، روز قيامت در پيش جد ما رسول خدا(ص) چه عذرى داري؟ دستهاى من لرزيد و گوشتهاى بدنم از هم جدا ميشد، نوكر هارون بانگاه غضب آلودى بمن نگريست و مرا تهديد كرد، من پيرمرد را هم كشتم و نوكر بدنش را در چاه انداخت....
ديگر از جنايتهاى هارون بنا بنقل صاحب كتاب عيون اخبار الرضا(ع) اين است كه مينويسد: موقعيكه هارون بنائى ميساخت اولاد علي(ع) را ميگرفت و در ميان ديوارهائى كه از آجر و گچ بنا ميشد ميگذاشت.
هنگاميكه مصائب اولاد علي(ع) بدست رشيد زياد گرديد(يحيى بن عبدالله بن حسن(ع) در ديلم عليه دستگاه ديكتاتورى رشيد قيام كرد، رشيد فضل بن يحيى برمكى را با 50 هزار مرد جنگي تا بدندان مسلح بطرف يحيى فرستاد، يحيى وقتى ديد اطرافيانش فرار كردند و با او مخالفت مينمانيد با صلحى كه از جانب فضل مطرح شده بود موافقت نمود مشروط به اينكه امان نامه اى بخط خود هارون نوشته شود سرانجام مفاد صلح صورت گرفت و يحيى خدمت هارون رسيد، و وى او را اكرام نمود ولى پس از محكوم نمودن يحيي، هارون در صدد برآمد تا يحيى را از ميان ببرد، لذا با طرح نقشه اى يحيى را بشهادت رساند.
ديگر از جنايات اين خليفه ظالم اينست كه عده اى زيادى از سادات بنى هاشم را در سياهچالهاى زندان مخوف خود حبس نمود تا مرگشان فرا رسيد كه از جمله محبوسين امام هفتم شيعيان حضرت امام موسى كاظم(ع) بود كه بدستور هارون در زندان سندى بن شاهك يهودى مسوم و بشهادت رسيد.
علامه امينى در كتاب اعيان الشيعه مينوسيد:"بعد از درگذشت حضرت امام موسى كاظم(ع) هارون الرشيد يكى از فرماندهان خود را بنام"جلودي" بمدينه فرستاد و دستور داد كه خانه هاى آل ابيطالب را حمله كند، و لباس زنان را غارت نمايد و براي هر زنى فقط يك لباس بگذارد، جلودى گفتار هارون را در مدينه اجراء كرد حتى نزديك خانه حضرت رضا(ع) آمد حضرت همه زنها را در يك اطاق قرار داد و در درب آن اطاق ايستاد و نگذاشت جلودى وارد شود و حضرت خود وارد شد و طلا و لباسها و اثاثيه منزل را آورد تحويل جلودى داد".
گرچه تاريخ جنايات بيشترى از هارون الرشيد ملعون نسبت باولاد علي(ع) و پيروان آنحضرت ثبت و ضبط كرد و موجود است ولى ما بجهت اختصار از آن صرفنظر مى كنيم و آنچه ذكر نموديم براى نمونه كردار اين خليفه ظالم كافى است.
"هارون الرشيد در سال 193 هـ .ق در طوس از دنيا رفت و امين بر كرسى سلطنت تكيه داد و بجهت خوشگذرانى و جنگ با برادر خود مأمون در دوران خلافت چهار ساله و چند ماههه اش اتفاقى براى آل ابيطالب روى نداد.
عاقبت بر اثر درگيرى و جنگ مأمون با برادر خود امين وى را كشت و بر اريكه سلطنت نشست، چون در زمان هارون و مأمون تشيع در اغلب شهرهاى اسلامى رسوخ پيدا كرده بود و اثر آن به ديار مأمون هم ظاهر گرديد لذا ابتداءا(فضل بن سهل ذو الرياستين) كه شيعه بود را كشت و فرماندارى هرات را به فاتح بغداد فرمانده لشكر(طاهر بن الحسين الخزاعي) واگذار نمود تا از دست او ايمن باشد.
مأمون حضرت رضا (ع)را براى جلب سادات و جلوگيرى از قيام بر عليه دستگاهش به مرو دعوت نمود و ولايتعهدى خويش را بدو تفويض كرد ولى حضرت رضا(ع) با شرط عدم تداخل در امور كشورى و لشكرى و بازور و تهديد بمرگ از طرف مأمون، مجبور به قبول اين وليعهدى شد، اما غرض مأمون اين بود كه ارزش و احترام حضرت رضا(ع) را در نزد شيعيان كم نمايد و او را شخصى رياست طلب در اذهان عمومى معرفى كند، ولى چون شيعيان مخلص رفتار و برنامه حضرت رضا(ع) را فهميده بودند لذا احترام فوق العاده اى به آن ذريه پاك رسول خدا(ص) مبذول مى داشتند، كم كم مأمون از ترس آنكه خود امام موجب تقويت شيعيان شود حضرت را مسموم نموده و به شهادت رسانيد و از طرفى چون حضرت رضا(ع) به ولايتعهدي رسيده بود نامه اى به سادات مدينه نوشت و آنانرا به ايران دعوت نمود كه عده اي زيادى از سادات عظام به طرف ايران حركت نمودند ولى با فهميدن شهادت امام رضا(ع) و دستور دادن مأمون به فرمانداران شهرها اكثرا به شهادت رسيدند.
خلافت اسلامى پس از مأمون بدست"معتصم" رسيد و سلطنت او 5 سال و چند ماه ادامه داشت و روش او هم مثل اجداد خبيثش آزار و اذيت نسبت به سادات و اولاد علي(ع) بود تا اينكه"واثق" به تخت حكومت جلوس نمود و در حدود پنجسال رياستش"محمد بن قاسم بن على بن عمر بن على بن ابيطالب(ع)" كه بر عليه دستگاه خليفه عباسى قيام نموده بود را با همراهانش زندانى و بشهادت رسانيد معتصم اين مرد شقاوت پيشه امام جواد(ع) را زندانى نمود و بدختر مأمون"ام الفضل" همسر امام جواد(ع) دستور داد تا آنحضرت را مسموم نمايد كه عاقبت حضرتش بشهادت رسيد و اين جنايت در صفحه تاريخ باسم اين خليفه ظالم ضبط گرديد.
سيد محسن امين در جلد اول كتاب اعيان الشيعه مى نويسيد:"واثق اولاد علي(ع) را اكرام مى نمود و نسبت بآنان نيكى مى كرد و اموال فراوانى به ايشان مبذول مي داشت".
اما پس از مرگ واثق برادرش متوكل بر قدرت و خلافت مستولى شد و در دوران اين خليفه عباسي بود كه اولاد علي(ع) نفس راحتى نتوانستند بكشند ولى در عوض، تركها به دربار خليفه مقرب گشته و شروع به چپاول و غارت اموال مسلمين نمودند و بر اثر اين فساد در شئون دولت بود كه امپراطورى اسلامى بضعف گرائيد.
ابوالفرج اصفهانى در كتاب(مقاتل الطالبين) مى نويسيد:"متوكل حملات سختى بفرزندان ابيطالب نمود و بجمعيت آنان فشار مى آورد و كينه و غيظ فراوان و سوءظن شديدى نسبت بآنان داشت و بآنان تهمت هاى ناروا مى زد.
متوكل(عمر بن فرج رخجي) را فرماندار مدينه و مكه نمود، اين فرماندار ظالم و شقاوت پيشه از برخورد آل ابيطالب(ع) با مردم جلوگيرى مينمود و نميگذاشت كسى بآنان كمك كند، هركس كوچكترين ترحم با كمكى به آنان مينمود، ببدترين عقوبتها گرفتار ميشد، آنقدر آل علي(ع) تحت فشار اقتصادى قرار گرفتند كه يك پيراهن بين چندين زن سيد گردش مى كرد،‌و يك بيك نماز خود را با آن ميخواندند و پس از آنكه كهنه ميشد آنرا وصله مى زدند و هنگاميكه در خانه براى كارهاى خويش مى پرداختند عريان بودند و نميتوانستند از منزل خارج گردند .
"اما عمده دلائلى كه مى توان هجرت آل علي(ع) را به ايران برشمرد" از قرار زير مي باشد:
1ـ همانطوريكه بيان گشت"هنگاميكه نور اسلام از افق جزيره العرب توسط آخرين پيامبر خدا حضرت محمد مصطفي(ص) درخشيد؛ نخستين كسى كه از ايران با تحمل زحمات و مشقات طاقت فرسائى توانست به اسلام روى آورد،"سلمان فارسي" بود كه از شيعيان و محبين خالص علي(ع) محسوب مى شد تا جائيكه اين ايرانى بنا بفرمايش رسول اكرم(ص) سلمان منا اهل البيت مى شود، بعد از وى ايرانيان مقيم يمن هم ايمان آوردند و پس از فتح ايران بدست مسلمانان و شكست پادشاه ايران"يزدگرد" هنگاميكه خواستند دختران وى را در مدينه بمعرض فروش قرار دهند، حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) مانع گرديد و فرمود: دختران ملوك فروخته نمى شوند، لذا يكى از آن زنان را بنام"شهربانو" به ازدواج پسرش امام حسين(ع) درآورد و از اين بانو على بن الحسين امام سجاد(ع) تولد يافت و باعث گرديد كه ايرانيان علاقه شايانى در نسبت به خاندان اهلبيت(ع) پيدا كنند.
اين بود مختصرى از علاقه ايرانيان به خاندان عصمت و طهارت(ع) لذا از اينروست كه جاجاي كشور اسلامى ايران از نور معنويت ابناء ائمه هدي(ع) روشن گرديد زيرا همانطوريكه بيان گشت استقبال ايرانيان از امامزادگان و فشار دو دولت بنى اميه و بنى عباس باعث گشت كه به اين منطقه هجرت نمايند.
عامل ديگرى كه به آن اشاره شد بستوه آمدن ايرانيان از مظالم بنى اميه و بنى عباس بود كه بعد از واقعه كربلا به اوج خود رسيد تا جائيكه در قيام مختار اكثر ايرانيان در آن شركت داشتند و بنا بنوشته(دينوري) در سپاه مختار كه به فرماندهى سردار رشيد(ابراهيم مالك اشتر) به جنگ ابن زياد مى رفتند يك كلمه زبان عربى شنيده نمي شد.
لذا مى بينيم عمر بن الحباب به ابراهيم مالك اشتر مى گويد:"لقد اشتد غمى منذ دخلت عسكرك و ذلك انى لم اسمع فيه كلاما عربيا حتى انتهيت اليك و انما معك هؤلاء الاعاجم يعني: از وقتيكه وارد لشگرگاه تو شدم، سخت اندوهناك گرديدم، زيرا تا زمانيكه نزد تو بودم يك سخن عربى بگوشم نخورد زيرا همراهان تو اين ايرانيان هستند.
پس معلوم گشت كه دليل اول هجرت سادات و اولاد علي(ع)، نگهداشت و احترام ايرانيان نسبت به ذريه پاك رسول الله(ص) بوده است.
2ـ همانطوريكه اشاره شد، با ضعيف گشتن دولت عباسى در اطراف و اكناف ممالك اسلامي گروهائى بپا خواسته و تشكيل دولت مستقلى دادند از آنجمله در مازندران و گيلان دولت آل بويه وجود داشت، و چون علويان نيز با خلفاء عباسى در حال مبارزه بودند به اين نواحى مهاجرت نموده و مقدمشان را اهالى اين مناطق گرامى ميداشتند.
البته علويان غير از مازندران و ديلم بنواحى ديگر ميرفتند از آن جمله مى توان به قم و نواحى آن ذكر نمود زيرا همانطوريكه روشن شد، قم براى آل علي(ع) محل أمن و در زبان ائمه(ع) آشيانه آل محمد(ص) و پناهگاه ايشان معرفى شده بود و از طرفى قم از لحاظ موقعيت جغرافيائى آن زمان در محل دور دستى واقع بود كه دست كمتر كسى به آنجا مي رسيد لذا اكثر سادات به آنجا پناه مى آوردند تا جائيكه وجود 444 امامزاده را در اين شهر مقدس برشمرده اند.
لذا شاعر مى فرمايد:
هستند چهارصد و چهل و چار از شرف                 مدفون به امر حق همه چون در در اين صدف
اولاد مرتضى على آن شاه لو كشف                 فرقى مدان ميان قم و كعبه و نجف
3ـ هنگاميكه حضرت رضا(ع) بخراسان آمد، نامه اى براى بستگان خود بمدينه فرستاد، وقتيكه نامه بدست امامزادگان رسيد همگى بياد حضرت رضا(ع) متأثر شده و گريه كردند، آنگاه امامزاده هادى پيشنهاد كرد كه همه بستگان ائمه اطهار(ع) كنار قبر رسول خدا(ص) رفته و سلام كنند جواب سلام هركس را كه رسول خدا(ص) داد او بزرگ آنان باشد و به سرپرستي او رهسپار خراسان شوند.
اين پيشنهاد، علمى شد، در ميان امزمزادگان جواب سلام امامزاده ابراهيم داده شد، از اينرو تمام امامزادگان با جناب ابراهيم بيعت كردند و مدينه را بقصد خراسان ترك گفتند، وقتيكه در مسير خود به شهريار رسيدند از طرف مأموريون و عمال مأمون، جريان آمدن امامزادگان بسيار به مأمون گزارش شد، مأمون براى حفظ تاج و تخت خود و ترس از شورش اين سادات، حضرت رضا(ع) را شهيد كرد و دستور قتل بستگان آن حضرت را صادر نمود، و در نامه هاى متعدد، عمال خود را به لشكركشى و جنگ با امامزادگان فرمان داد تا سرانجام جنگ سختى ميان طرفين درگرفت، عده اى زيادى از سادات عظام شهيد و مابقي هم باطراف و اكناف متفرق گشتند.
اما نظير خبر فوق، اين روايت است كه نقل شده، چون خبر ولايتعهدى حضرت رضا(ع) به مدينه رسيد، ميرسيد احمد"حضرت احمد بن موسى بن جعفر(ع) برادر امام رضا(ع) معروف به شاه چراغ" با هفتصد تن از برادران و برادرزادگان و جماعت كثيرى از دوستان از مدينه حركت نمودند، چون بدو فرسخى شيراز رسيدند؛ خبر شهادت امام رضا(ع) بآن نواحي رسيد و مأمون نيز از حرکت امامزادگان اطلاع يافت، بجميع حكام و عمال قلمرو خود نوشت كه در هركجا از آل ابوتراب ببابد بقتل رسانند.
فتلغ خان، حاكم شيراز چون از ورود ميرسيد احمد(ع) با اطرافيانش بدو فرسخى شيراز مطلع شدند بسوى او لشگر كشيد...پس از چند نوبت زد و خورد، گروه بسيارى از همراهان ميرسيد احمد(ع) را با خود آن حضرت در شهر شيراز شهيد كردند و بقيه سادات هم متفرق شدند تا سرانجام هر يك از آنانرا سپاه قتلغ در محلى شهيد نمودند.
از مجموع گفتار تاريخى گذشته چنين استفاده مى شود كه امامزادگان بسياري، گروه گروه، در زمان بنى اميه و بنى عباس، خصوصا در ايام ولايتعهدى امام رضا(ع) بايران آمدند، روى اين اساس غالب اين بارگاههائى را كه در اطراف و اكناف ايران نسبت به امامزادگان ميدهند، باحتمال بسيار قوى درست است ولى چون مردم در سابق در مقام ضبط اسامى و نسب دقيق آن بزرگواران نبوده اند و از طرفى هم از ترس دشمنان جرئت اظهار اين مطالب را نداشتند و در سابق رسم هم نبوده كه سنگ لوحى روى قبر بگذارند لذا اسم و محل دفن غالب آن بزرگواران برما مخفى و بعضا مشتبه شده است كه آيا فرزند بلاواسطه امامند يا بواسطه، آنهم بچند واسطه؟ ما در اين كتاب انشاء الله اختلاف علماء را ذكر كرده و در توان خودمان به تحقيق و كاوش خواهيم پرداخت و از خوانندگان گرامى كه معجزه و كرامت يا به مدرك صحيحى از زندگانى و تاريخ حيات اين امامزادگان عظام برخورد نموده اند به آدرس ناشر ارسال داشته تا نسبت به تكميل كردن اين جزوات در چاپهاى آينده اقدام گردد.
لزوم محبت به خاندان اهلبيت(ع) و ثواب زيارتشان بعد از اشاره اندكى از مصائب و مشكلات اولاد علي(ع) در زمان خلفاء بنى اميه و بنى عباس و علت هجرتشان به ايران، خواهيم يافت كه چرا در روايات اسلامى از شخص رسول اكرم(ص) و ديگر حضرات معصومين(ع) زيارت و تعمير قبور اين ستارگان فروزان توصيه شده است زيرا بايد گفت، تنها چيزى كه در مقابل زحمات نبى اكرم(ص) بنا به مضمون آيه شريفه(قل لااسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربي) قرار مى گيرد، دوستى و محبت به خاندان عصمت و طهارت(ع) مى باشد زيرا اين نبى خاتم بود كه انسانها را از حضيض ذلت به اوج عزت و سرحد رشد و كمال رسانيد، پس مى توان تنها چيزيكه در قبال أجر نبوت و تبليغ رسالت آن پيغمبر اكرم(ص) قرار داد همچنانكه در كتاب شريف اصول كافى كه شيخ كلينى روايت ميكند از حضرت ابى جعفر كه با زيد بن على بن الحسين(ع) سخن مى فرمود كه:"الطاعه لواحد منا والموده للجميع" يعنى اطاعت نمودن و ولى امر(در هر دوره) يكنفر از ماهاست كه او امام عصر و واجب الإطاعه مى باشد، واجب است ولى محبت و دوستى نسبت بعموم سادات فرض و لازم شمرده شده است.
"لذا در كتاب تاريخ قم آمده كه حسين بن حسن بن جعفر بن محمد بن اسماعيل بن جعفر الصادق(ع) در قم علنا ميگسارى ميكرد و از اينگونه حركات باكى نداشت.
روزي وى بخانه احمد بن اسحاق اشعرى كه مسئول اوقاف قم و از شيعيان معتبر و آبرومند درگاه امام عسكري(ع) بود رفت، احمد او را اجازه ورود بخانه خويش نداد و سيد دل شكسته بازگشت.
اتفاقا در آن سال احمد بحج مشرف شد و در راه خود جهت تشرف بحضور امام عسكرى بسامراء رفت، چون بدرب خانه امام(ع) رسيد حضرت او را اجازه ورود نداد، احمد آنقدر بدرب خانه گريه و ناله نود تا بالاخره حضرت او را اجازه تشرف دادند، چون وارد شد عرض كرد: يابن رسول الله چرا به من اذن دخول ندادى مگر نه من همان احمد بن اسحاق كه از مواليان و ارادتمندان شما ميباشم؟!
حضرت فرمود: آرى ولى پسر عم ما را از در خويش براندي! احمد بگريست و سوگند ياد كرد كه اين كار من بدين منظور بود كه وى از كار خويش دست بكشد و توبه كند و قصد بى ادبي نداشتم، حضرت فرمود: راست ميگوئى ولى بهر حال احترام آنها لازم است و چون بما نسبت دارند مبادا درباره آنها توهين و تحقيرى روا دارى كه از زيانكاران خواهى شد.
احمد چون از سفر حج بازگشت، مردم قم به ديدن او رفتند حسين نيز در جمع وارد خانه شد به محض اينكه چشم احمد بسوى حسين افتاد فورا ازجا برخسات و او را استقبال نمود و بشايستگى از او احترام نود و وى را بصدر مجلس نشاند.
حسين سخت بشگفت آمد و از او سبب را پرسيد، احمد داستان خود با امام عسكري(ع) را براى او بازگو كرد، حسين چون شنيد در همان حال از اعمال خويش نادم گشت و توبه نمود و از آن ببعد از صلحاء و نيكان شد و همواره ملازم مسجد بود تا مرگش فرارسيد و دركنار مزار حضرت فاطمه معصومه(ع) بخاك سپرده شد".
"از اينروست كه مرحوم ابن بابويه در اعتقادات خود تصريح نمود براينكه منظور از"قربي" در آيه كريمه(الا الموده فى القربي) تمام ذريه و دودمان پيغمبر است و دراين زمينه بحدى روايت وارد شده است كه از حد تواتر هم گذشته علاوه بر اينكه تمام مفسرين قرآن از شيعه و سنى هم بدان تصريح كرده اند، مثل صاحب تفسير كشاف و ثعلبى كه هر دو محبت به اهلبيت رسالت را از اصول مسلمه و اركان اسلام برشمرده و خلافش را هم كفر محض ميدانند. و در كل بايد گفت كه از آيات و روايات چنين نتيجه مى توان گرفت كه محبت به ذريه پيغمبر(ص) و به روايت شيخ كلينى به تمام سادات فرض و تركش مورد عقوبت .
ابوسعيد مكارى گويد: جمعى از ما در حضور امام صادق(ع) نشسته بوديم سخن از زيد و قيام او بميان آمد، يكى از خصار مى خواست نسبت بزيد جسارتى كند، حضرت نهيبش داد و فرمود! آرام باش، شما حق نداريد ميان ما دخالتى كنيد و جز به نيكى درباره ما سخنى بگوئيد و اين را بدانيد كه هيچيك از ما نمى ميرد جز اينكه پيش از مرگش بسعادت رسيد و عاقبت بخير گردد گرچه در مدت كوتاهى از آخر عمرش كه بقدر دوشيدن شترى باشد .
از اين باب است كه روايت زيادى از جانب رسول اكرم(ص) و حضرات ائمه(ع) در تعمير قبورشان و زيارت و محبت به ذريه پاكش وارد شده است.
لذا رسول خدا(ص) به حضرت اميرالمؤمنين(ع) مى فرمايد:
"يا على إن الله جعل قبرك و قبر اولادك بقعه من بقاع الجنه وعرصه من عرصاتها .
"اي علي، خداوند قبر تو قبر فرزندان ترا، خانه اى از خانه هاى بهشت و ميدانگاهى از ميدانگاهاى آن قرار داده است".
در روايت ديگر وارد شده كه هركس تعمير كند قبور امامزادگان را چنان است كه شركت كرده باشد با حضرت سليمان(ع) در بناء بيت المقدس چنانكه حضرت ختمى مرتبت(ص) بحضرت اميرالمؤمنين(ع) مى فرمايد:
"يا على من زارنى او زار احدا من ذريتى زرته فى يوم القيمه فانقذته من اهوالها و يا على من عمر قبوركم فكانما اعان سليمان‌ بن داود عل بناء بيت المقدس .
"هركسي كه زيارت كند مرا يا يكى از ذريه من را، زيارت مى كنم من او را در روز قيامت و از هولهاى قيامت او را نگه مى دارم، و نيز حضرت اضافه مى نمايد، كه هر كسى تعمير كند قبور شما را چنان است كه كمك كرده باشد سليمان بن داود(ع) را در بناء بيت المقدس".
و در بعضى از روايات وارد شده كه امام حسين(ع) فرمود: كسى كه يكى از فرزندان مرا در حيات يا بعد از ممات زيارت كند مانند آنستكه مرا زيارت كرده و كسى كه مرا زيارت كند، گناهانش آمرزيده ميشود، و همچنين محدث قمى از جعفر بن قولويه قمى از عمرو بن عثمان رازى روايت كرده كه گفت: شنيدم امام موسى بن جعفر(ع) فرمود:
"هر كه قادر نباشد بر زيارت ما، پس زيارت كند صلحاء و نيكان از مواليان و دوستان ما را براى او ثواب زيارت ما نوشته ميشود .
و دركتاب"سفيه البحار" هم از پيامبر اكرم(ص) روايت شده كه حضرت فرمود:
"عياده بنى هاشم فريضه وزيارتهم سنه.
يعني:"عيادت فرزندان هاشم"سادات" جزء فرائض و وظائف است و زيارت آنان سنت و مستحب است".
وعلامه محقق سيد محمدعلى روضاتى در كتاب"جامع الانساب" نقل مى نمايد: هنگاميكه شيخ صدوق(ره) كتاب امالى را بشاگردان و اهل مجلس املاء ميكرد: در يكى از آخرين روزها"جمعه 12 شعبان 368 هـ .ق" گروهى از بزرگان به حضور شيخ صدوق آمده و از وى خواهش كردند كه مذهب شيعه اماميه را بطور اختصار توصيف كند، شيخ صدوق پس از بيان پاره اى از اعتقادات شيعه فرمود:
"و موده ذريه النبي(ص) اذا كانوا على منهاج آبائهم الطاهرين فريضه واجبه فى أعناق العباد الى يوم القيامه وهو أجر النبوه لقول الله عزوجل(قل لا اسئلكم عليه اجرا ا الموده فى القربي)".
"محبت و دوستى به فرزندان پيامبر(ص) در صورتيكه آنان در همان مسير پدران پاكشان باشند(و از آن منحرف نگردند) بربندگان خدا تا روز قيامت، فرض و واجب است و همين محبت ورزيدن، مزد رسالت پيامبر(ص) است چنانكه قرآن همين مطلب را در سوره شورى آيه 23 مي فرمايد: اى پيامبر! بامت خود بگو از شما جز محبت و دوستى به خويشاوندانم، پاداشي نميخواهم .
با بيان اين روايات، ارزش و فضيلت و ثواب و تعمير قبور امامزادگان مشخص مى گردد كه دوستداران به اين خاندان نبايستى از اين ثواب مهم غفلت نمايند چرا كه خود رسول الله(ص) ضامن آمدن و ديدار نمودن و نگه داشتن زائرين آن امامزادگان از هولهاي قيامت در روزيكه(لاينفع مال ولابنون) خواهد بود لذا اين فرصت را مغتنم شمرده تا از شفاعت اين اقيانوس كرم محروم نشوند و از اين رواست كه سفارش مى شود به شيعيان علي(ع) به زيارت قبور اين فرزانگان و ذريه نبى اكرم(ص) بشتابند و در تعمير قبورشان احساس مسؤليت نمايند.
علت نامگذارى امامزادگان به شاهزادگان و تقسيم آن
مرحوم علامه نسابه عباس فيض در وجه خواندن امامزادگان بعنوان شاهزاده مطلب زيبائى در كتاب"گنجينه آثار قم" ذكر نموده است كه از اين قرار است:"اكثريت قريب باتفاق امامزادگان مدفون در ايران از سادات حسينى و ذرارى امام سجاد(ع) و همگى از نتايج يزدگرد سوم شاهنشاه ساسانى ميباشند كه از دو جانب داراى نسبى بلند هستند، چه كه شاه زنان شاهزاده ايرانى مادر امام سجاد(ع) بود كه با خواهر خود شهربانو در سال 30 و در خلافت عثمان توسط احنف بن قيس دستگير و عامر بن عبدالله فاتح خراسان آنانرا در حاليكه بقصد طواف خانه خدا در لباس احرام از مرو بجانب حجاز حركت مى كرد همراهش بمدينه آورد و يا در سال 38 توسط حريث بن جابر والى خراسان دستگير و بكوفه نزد اميرالمؤمنين علي(ع) اعزام شدند.
و وجه ديگر اينكه مرحوم علامه متعرض آن شده اينستكه مردم ايران باستان پادشاهان خود را برگزيده خدائى و مظهر قدرت و عدالت ذات خداوند شناخته و بالاترين مقام و آنان را واجب الإطاعه ميشمردند، و چون به قبول اسلام مفتخر و به آئين مقدس اماميه گرويدند و با مقام مفترض الطاعه اى بنام امام هم روبرو شدند پس بر مبناى عدم تفكيك امر سياست از ديانت در انديشه آن برآمدند كه سنت ملى باستانى را با سنت مذهبى و ايماني درهم آميخته بنوعى جمع كنند و حرمت حريم هر دو مقام را مرعى داشته بنحوى آنها را در يكديگر ادغام نمايند در نتيجه براى تجلى دادن عظمت و منزلت امامان و امامزادگان دو درجه براى آنان قائل شده رديف نخست را بعنوان شاه و سلطان نامبرده و رديف دوم را بعنوان شاهزاده مى خواندند مثلا امام هشتم را السلطان على بن موسى الرضا(ع) و على الطاهر مدفون در مشهد اردهال را سلطان على و امامزادگان با فصل را شاهزاده مي گفتند".
لذا مي بينيم كه حتى الآن ميان عوام بقاع اين امامزادگان به شاهزاده معروف مى باشد و ما هم سعى نموديم اسامى رايج و مشهور را در اين كتاب ضبط نمائيم.
اما امامزادگان عظام بنابر نقل اكثر مورخين و علماء رجال و انساب بر پنج قسمند كه عبارتند از:
"1ـ امامزادگانى كه علاوه بر شرافت نسب، جلالت قدرشان و محل دفنشان نيز معلوم است و استحباب زيارتشان هم بالخصوص از ائمه اطهار(ع) مأثور و زيارت مخصوص هم براى ايشان وارد شده است مانند حضرت ابالفضل العباس وحضرت على اكبر(ع) و مثل سيده جليله حضرت فاطمه معصومه(ع) كه در قم مدفونست و زيارت مخصوص هم براى ايشان از ائمه معصومين(ع) رسيده است.
2ـ امامزادگانيكه جلالت قدر و محل دفنشان معلوم است و استحباب زيارتشان بالخصوص مأثور است لكن زيارت مخصوص از ائمه اطهار(ع) بجهت ايشان وارد نشده مثل حضرت عبدالعظيم بن عبدالله بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابيطالب(ع) كه در رى مدفونست و از بزرگان محدثين و علماء و زهاد و عباد و از اصحاب حضرت جواد الائمه(ع) و حضرت امام هادي(ع) بوده است.
3ـ امامزادگانى كه قدر و محل دفنشان معلوم است لكن استحباب زيارتشان بالخصوص وارد نشده مانند اسماعيل بن امام جعفر الصادق(ع) كه جلالت قدر و محل دفنشان در مدينه طيبه معلوم است و مانند جناب سيد محمد بن على الهادي(ع) كه قبر شريفشان يكى منزلي سامراء است و ايشان به جلالت قدر و بروز كرامات معروفتند و مانند جناب محسن فرزند حضرت اباعبدالله الحسين(ع).
4ـ امامزادگانيكه جلالت قدرشان معلوم است ولى محل دفنشان معلوم نيست مثل جناب على بن جعفر(ع) كه بسيار جليل القدر و عظيم الشان است و در سه جا قبه و بقعه اى منسوب بايشان مى باشد، كه در عريض يك فرسخى مدينه، در خارج شهر قم، و درخارج شهر سمنان و مثل جناب حمزه بن موسى كاظم(ع) كه در محل دفنشان اختلاف شده و علماء پنج موضع را براى آن حضرت قائل شده اند.
5ـ امامزادگانيكه محل دفنشان معلوم است اما جلالت شأن و نسب شريف آن معلوم نيست و فقط به يكى از امامان معصوم(ع) نسبت داده شده است كه داراى مرقد و بارگاه ميباشند اينها را هم بقصد رجاء با آن زيارتنامه عمومى كه خاطرنشان ميشود بايد زيارت كرد.
محدث قمى مينويسد:"امامزادگان عظام و شاهزادگان عالى مقام كه قبورشان محل فيوضات و بركات و موضع نزول رحمت و عنايت الهيه است، ملاذ درماندگان و ملجأ واماندگان و پناه مظلومان كه از بسيارى از آنان كرامات مشاهده شده، لكن پوشيده نماند امامزده اى كه انسان با اطمينان خاطر براى درك فيوضات و كشف كربات براى زيارتش بار سفر ببندند بايد اول دو مطلب را درست كرده آنگاه قصد زيارت كنند.
اول: جلالت قدر صاحب آن مرقد را علاوه بر شرافت. نسبى او از كتابهاى احاديث و انساب و تواريخ بداند.
دوم: معلوم بودن قبر آن بزرگوار و صحت نسب قبر به او كه جمع بين اين دو بسيار كم است.
ولي براى اداء بعض حقوق خاندان پيغمبر(ص) و مزد رسالت آن حضرت لازم است كه مؤمنين براي زيارت اين امامزادگان عظام و ستارگان درخشان بشتابند و ما هم حتى المقدور براي معرفى هر چه بيشتر در اين كتاب به زندگانى اين انوار پراكنده عنايت خواهيم داشت.
 
زيارتنامه ويژه امامزادگان (عليهم السلام)
همانطورى كه بيان گرديد، دركشور پهناور جمهورى اسلامى ايران و در همه نواحي آن، بارگاهها و بقاع متبركه بسيارى از امامزادگان عاليمقام كه منسوب به امامان(عليهم السلام)هستند، ديده مى شود به خصوص در نواحى قم، كاشان، فارس و گيلان كه بسيار برقداست و معنويت آن ديار افزوده اند و شايسته است كه دوستان و ارادتمندان به خاندان پيامبر اكرم(ص) و براى اجر گذاشتن به مزد رسالت آن نبى اعظم، به زيارت قبور پربركت اين اختران فروزان رفته و به هر عنوان شرعى كه مى خواهند تعظيم نمايند.
از اينروست كه مرحوم شيخ عباس قمى در كتاب مفاتيح الجنان(1)خود مى فرمايد:"در زيارت امامزادگان عظام و شاهزادگان عاليمقام كه قبورشان محل فيوضات و بركات و موضع نزول رحمت و عنايت الهيه است و علماى اعلام تصريح به استحباب زيارت قبور ايشان فرموده اند، و بحمدالله تعالى در غالب بلاد شيعه قبورشان موجود و بلكه در قرى و بريه و اطراف كوهها و دره ها پيوسته ملاذ در ماندگان و ملجأ و اماندگان و پناه مظلومين و موجب تسلى دلهاي پژمردگان بوده و خواهند بود تا يوم قيامت و از بسيارى از ايشان كرامت وخوارق عادات هم مشاهده شده".
خوب است به هر لفظى كه متضمن تعظيم و احترام باشد زيارت شوند و يا سوره هاي مباركه قرآن خوانده شود و ثواب آن را نثار آن قبور نمايند.
اما سيد اجل على بن طاوس(ره) در كتاب مصباح الزائر(2)دو زيارت از براى امامزادگان نقل نموده كه ما به جهت اختصار، زيارت نامه معروفه امامزادگان را در اينجا ذكر مى نمائيم.
وى مى فرمايد: چون قصد كردى زيارت كنى يكى از فرزندان ائمه(عليهم السلام)را، پس بايست و بگو:
السلام عليك ايها السيد الزكى الطاهر الولى والداعى الحفي، اشهد انك قلت حقا ونطقت حقا وصدقا ودعوت الى مولاى ومولاك علانيه وسرا، فاز متبعك ونجى مصدقك، وخاب وخسر مكذبك والمتخلف عنك، اشهد لى بهذه الشهاده لاكون‌ من الفائزين بمعرفتك وطاعتك وتصديقك واتباعك.
و السلام عليك يا سيدى وابن سيدي، انت باب الله المؤتى والمأخوذ عنه اتيتك زائرا وحاجاتى لك مستودعا وها انا ذا استودعك دينى وامانتى وخواتيم عملى وجوامع املى الى منتهى اجلى و السلام عليك ورحمه الله وبركاته.
......................................................................
1-مفاتيح الجنان صفحه 1032.
2ـ مصباح الزائر صفحه 168، مفاتيح الجنان صفحه 1101 و مزار بحار.
 
امامزادگان در اذربایجان شرقی
امامزاده شعيب(ع)
امامزاده شعيب در روستاى دوزال جاى دارد. اين روستا در 20 كيلومترى شمال شهر خروانق استان آذربايجان شرقى بر فراز كوهى قرار گرفته كه مشرف بررود ارس و مرز جمهورى آذربايجان است . ظواهر امر نشان مى دهد كه بناى آرامگاه مربوط به اواخر قرن هفتم هجرى يعنى دوره حكومت ايلخانى و احتمالا از نوادگان امام موسى کاظم (ع)است.  
بناى امامزاده شعيب برج هشت ضلعى آجرى بلندى است كه روى يك قاعده سنگى استوار شده و در هر ضلع آن ، طاق نماى بلندى با طاق جناغى به چشم مى خورد . در قسمت بالاى برج و دور تا دور بنا ، حاشيه اى از تزيينات معرق با كاشى هاى لاجوردى و فيروزه اى به عرض 110 سانتيمتر قرار دارد.
اين برج داراى يك گنبد دو پوش است. قسمت غربى برج از طريق اتاقى به مسجد قديمى دوزال متصل مى شود . ازهمين اتاق مى توان به زيرزمين و محل اصلى مقبره وارد شد.آرامگاه موسوم به امامزاده شعيب در سردابه اين محل قرار دارد.
 
امامزاده جمال (ع)
امامزاده جمال زيارتگاهى است كه در مسجد حاجت ، در راسته كوچه شهر تبريز واقع شده است. اين زيارتگاه مرقد امامزاده موسى معروف به سيد جمال از اولاد امام موسى بن جعفر عليه السلام است.آرامگاه در زير گنبد نسبتاً بزرگى واقع شده و پا طاق مقرنسى دارد كه رويآن صندوق چوبى زيبايى نهاده اند .
دو كتيبه مرمرين سنگ قبر نيز در اين بقعه به چشم مى خورد كه يكى متعلق به قبرآخوند ملا احمد مدرس و ديگرى مربوط به قبر شيخ عبدالغفار است.
 
امامزاده محمد(ع)
امامزاده محمد(ع) نوجه مهر معروف به " سيد محمدآقا " در روستاى نوجه مهر قرار دارد. مقبره اين امامزاده كه او را به نوادگان امام موسى كاظم(ع) نسبت مى دهند ، تجديد بنا شده و داراى ضريح زيبايى است. اين آرامگاه بين مردم از تقدس و احترام بسيار برخوردار است و هر سال كشاورزان آن نواحى پس از برداشت محصول براى زيارت و اداى نذورات خود به زيارت اين امامزاده مى روند.
 
امامزاده سيد حمزه(ع)
بقعه سيد حمزه بن موسى کاظم عليه السلام در محله ى سرخاب تبريز دركنار مقبرة الشعرا در خيابان ثقة الاسلام تبريز واقع شده است. نمونه هاى حجارى ظريف باقى مانده از اين بقعه ، نشان دهنده عظمت بناى اوليه است. طاق مرمرين سر در صحن مدرسه كه از چهار قطعه مرمر بزرگ تشكيل و در پيشانيآنآيه اى از سوره ي"الحجر" حك شده ، از اين جمله است.
عرض طاق بقعه 183 و بلندى قسمت اصلى 120 سانتيمتر است. در بالاى طاق سر در ، سنگ نبشته ى مرمرين ديگرى به تاريخ 1279 هجرى قمرى نصب شده،كه مربوط به زمان ناصرالدين شاه قاجار است.
از اره هاى مرمرين ديوار شرقى دهليز در دو طرف در وروديآن قرار گرفته و بر روي  آنها نقوش زيبايى به شكل برجسته كنده شده كه ظاهراً مربوط به دوره يآق قويونلو و تركمانان است. به اين ترتيب مشخص مى شود كه بقعه ى سيد حمزه در تمام ادوار تاريخ از ايلخانان وتركمانان ، تا صفوى و قاجاريه مورد احترام بوده است.
نماى طاق مرمرين در ورودى بقعه،از شاهكارهاى حجارى دوره صفويه وآينه بندى هاى طاق بالاى صندوق قبر امامزاده بسيار چشمگير است.
تاريخ بناى نخست بقعه 714 هجرى قمرى يعنى همان سال در گذشت صاحب مقبره است. وى سيد جليل القدرى به نام ابوالحسن حمزه بن حسن بن محمد بود كه همزمان با سلطان محمود غازان خان و سلطان محمد خدابنده (اولجايتو) مى زيست و از احترام بسيار برخوردار بود.
درويش حسين كربلايى ، از بقعه و منضمات آن شامل مسجد،مقبره و مدرسه ياد كرده  و نوشته است كه مصحفى بر روى قبر سيد حمزه هست كه مى گويند به خط حضرت اميرالمؤمنين على (ع) مى باشد.
 
امامزاده سيد ابراهيم (ع)
اين بقعه متعلق به امامزاده  سيد ابراهيم(ع) واقع در شهر تبريز  است . به استناد " تاريخ اولاد الاطهار " سيد ابراهيم از فرزندان حضرت امام زين العابدين ( ع ) و به استناد برخى كتب علم رجال از فرزندان حضرت موسى بن جعفر ( ع ) است. اين بقعه در وسط حياطى قرار دارد كه اخيراً از سوى سازمان ميراث فرهنگى مرمت شده است .
در قسمت پايين ديوار جنوبى بقعه، كتيبه معروف به " سنگ بسم الله " تعبيه شده بود كه اخيراً براى حفاظت بيشتر به موزه آذربايجان شرقى شهر تبريز منتقل شده و به جاى آن، نمونه كاملى از آن سنگ بازسازى و نصب گرديده است.
 
 
 
امامزادگان استان قم
 حضرت معصومه (س)
نام شريف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترين لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شيعيان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مكرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نيز هست . لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از يك مادر هستند.
ولادت آن حضرت در روز اول ذيقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدينه منوره واقع شده است. ديرى نپاييد كه در همان سنين كودكى مواجه با مصيبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربيت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.    


در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهديد مأمون عباسى سفر تبعيد گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون اين كه كسى از بستگان و اهل بيت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
يك سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق ديدار برادر و اداي رسالت زينبي و پيام ولايت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حركت كرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. اين جا بود كه آن حضرت نيز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زينب(س) پيام مظلوميت و غربت برادر گراميشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبيت (ع) را با حكومت حيله گر بنى عباس اظهار مى كرد. بدين جهت تا كاروان حضرت به شهر ساوه رسيد عده اى از مخالفان اهلبيت كه از پشتيبانى مأموران حكومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتيجه تقريباً همه مردان كاروان به شهادت رسيدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نيز مسموم كردند.
به هر حال ، يا بر اثر اندوه و غم زياد از اين ماتم و يا بر اثر مسموميت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بيمار شدند و چون ديگر امكان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسيد: از اين شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببريد، زيرا از پدرم شنيدم كه مى فرمود: شهر قم مركز شيعيان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از اين خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى كه «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى كشيد و عده فراوانى از مردم پياده و سواره گرداگرد كجاوه حضرت در حركت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربيع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى كه امروز «ميدان مير» ناميده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار ميزبانى حضرت نصيب او شد.
آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در اين شهر زندگى كرد و در اين مدت مشغول عبادت و راز و نياز با پروردگار متعال بود.
محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستيه به نام «بيت النور» هم اكنون محل زيارت ارادتمندان آن حضرت است.
سرانجام در روز دهم ربيع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پيش از آن كه ديدگان مباركش به ديدار برادر روشن شود، در ديار غربت و با اندوه فراوان ديده از جهان فروبست و شيعيان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجليل فراوان پيكر پاكش را به سوى محل فعلى كه در آن روز بيرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشييع نمودند. همين كه قبر مهيا شد دراين كه چه كسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشكل شدند، كه ناگاه دو تن سواره كه نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پيدا شدند و به سرعت نزديك آمدند و پس از خواندن نماز يكى از آن دو وارد قبر شد و ديگرى جسد پاك و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاك نهان سازد.
آن دو نفر پس از پايان مراسم بدون آن كه با كسى سخن بگويند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.
بنا به گفته بعضي از علما به نظر مى رسد كه آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا كه معمولاً مراسم دفن بزرگان دين با حضور اوليا الهي انجام شده است.
پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سايبانى از بوريا بر فراز قبر شريفش قرار داد تا اين كه حضرت زينب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢٥٦ هجرى قمرى اولين گنبد را بر فراز قبر شريف عمه بزرگوارش بنا كرد و بدين سان تربت پاك آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبيت (ع). و دارالشفاي دلسوختگان عاشق ولايت وامامت شد

ویژگیهای حضرت معصومه (س(
تعداد امامزادگان شایسته تعظیم و تجلیل در «دار الایمان قم‏»که بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سایبان هست‏به چهارصد نفرمی‏رسد.
در میان این چهار صد اختر تابناکی که در آسمان قم نورافشانی‏می‏کنند، ماه تابانی که همه آنها را تحت الشعاع انوار درخشان‏خود قرار داده، تربت پاک شفیعه محشر، کریمه اهل‏بیت‏پیمبر(علیهم السلام)، دخت گرامی موسی بن جعفر، حضرت معصومه(س)می‏باشد.
پژوهشگر معاصر، علامه بزرگوار، حاج محمدتقی تستری، مولف قاموس‏الرجال می‏نویسد: «درمیان فرزندان امام کاظم(ع) با آن همه کثرتشان بعد از امام‏رضا(ع)، کسی همسنگ حضرت معصومه(س) نمی‏باشد. » محدث گرانقدرحاج شیخ عباس قمی به هنگام بحث از دختران حضرت موسی بن‏جعفر(ع)، می‏نویسد: «برحسب آنچه به مارسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه، فاطمه‏بنت امام موسی(ع)، معروف به حضرت معصومه(س) است.» بررسی‏شخصیت ‏برجسته و فضایل گسترده حضرت معصومه(س) در این صفحات‏نمی‏گنجد. در این نوشته به برخی از ویژگیهای آن خاتون دوسرااشاره می‏کنیم:
 شفاعت گسترده
بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام است که در قرآن‏کریم از آن به «مقام محمود» تعبیر شده است. و گستردگی آن باجمله بلند: (ولسوف یعتیک ربک فترضی) بیان گردیده است. همانا دو تن ازبانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گسترده‏ای دارند که بسیار وسیع‏و جهان شمول است و می‏تواند همه اهالی محشر را فراگیرد:
 خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا سلام الله‏علیها.
شفیعه روزجزا، حضرت فاطمه معصومه(س(
در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا سلام الله علیها همین بس که‏شفاعت، مهریه آن حضرت است و به هنگام ازدواج پیک وحی طاقه‏ابریشمی از جانب پروردگار آورد که در آن، جمله «خداوند مهریه‏فاطمه زهرا را شفاعت گنهکاران از امت محمد(ص) قرار داد.» باکلک تقدیر نقش بسته بود.
این حدیث از طریق اهل سنت نیز آمده است.
بعد از فاطمه زهرا سلام الله علیها از جهت گستردگی شفاعت،هیچ کس و حد اقل هیچ بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه‏دخت موسی بن جعفر سلام الله علیها نمی‏رسد، که امام به حق‏ناطق، حضرت جعفر صادق(ع) در این رابطه می‏فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتناالجنه باجمعهم‏»: «با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‏شوند
- عصمت
بر اساس روایتی که مرحوم سپهر در «ناسخ‏» از امام رضا(ع)روایت کرده، لقب «معصومه‏» را به حضرت معصومه، امام هشتم‏اعطا کرده‏اند. طبق این روایت امام رضا(ع) فرمود: «من زار المعصومه بقم کمن زارنی‏» «هرکس حضرت معصومه را درقم زیارت کند، همانند کسی است که مرا زیارت کرده باشد.» این‏روایت را مرحوم محلاتی نیز به همین تعبیر نقل کرده است.با توجه به این که عصمت‏به چهارده معصوم(علیهم السلام) منحصرنیست، بلکه همه پیامبران، امامان و فرشتگان معصوم هستند.و علت اشتهار حضرت رسول اکرم، فاطمه زهرا و امامان(علیهم‏السلام) به «چهارده معصوم‏» آن است که آنها علاوه بر مصونیت ازگناهان صغیره و کبیره، از «ترک اولی‏» نیز که منافات با عصمت‏ندارد، پاک و مبرا بودند.
مرحوم مقرم در کتابهای ارزشمند: «العباس‏» و «علی الاکبر» دلائل عصمت‏حضرت ابوالفضل و حضرت‏علی‏اکبر(علیهماالسلام) را بر شمرده‏است. و مرحوم نقدی در کتاب‏«زینب الکبری‏» از عصمت‏حضرت زینب سلام الله علیها سخن‏گفته است. و مولف «کریمه اهلبیت‏» شواهد عصمت‏حضرت معصومه(س)را بازگو نموده است.
و با توجه به این که حضرت معصومه(س) نام شریفشان «فاطمه‏»است و در حال حیات به «معصومه‏» ملقب نبودند، تعبیر امام(ع)دقیقا به معنای اثبات عصمت است، زیرا بر اساس قاعده معروف:«تعلیق حکم به وصف مشعر بر علیت است‏» دلالت‏حدیث‏شریف برعصمت آن بزرگوار بی‏تردید خواهد بود.
- 3فداها ابوها
آیت الله سید نصر الله مستنبط از کتاب «کشف اللئالی‏» نقل‏فرموده که روزی عده‏ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسشهایی‏داشتند که می‏خواستند از محضر امام کاظم(ع) بپرسند. امام(ع) درسفر بودند، پرسشهای خود را نوشته به دودمان امامت تقدیم‏نمودند، چون عزم سفر کردند برای پاسخ پرسشهای خود به منزل‏امام(ع) شرفیاب شدند، امام کاظم(ع) مراجعت نفرموده بود و آنهاامکان توقف نداشتند، از این رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسشهارا نوشتند و به آنها تسلیم نمودند، آنها با مسرت فراوان ازمدینه منوره خارج شدند، در بیرون مدینه با امام کاظم(ع) مصادف‏شدند و داستان خود را برای آن حضرت شرح دادند.
هنگامی که امام(ع) پرسشهای آنان و پاسخهای حضرت معصومه(س) راملاحظه کردند، سه بار فرمودند: «فداها ابوها» «پدرش به قربانش باد.» باتوجه به این که‏حضرت معصومه(س) به هنگام دستگیری پدر بزرگوارش خردسال بود،این داستان از مقام بسیار والا و دانش بسیار گسترده آن حضرت‏حکایت می‏کند.
بارگاه حضرت معصومه(س) تجلیگاه حضرت زهرا(س(
بر اساس رویای صادقه‏ای که مرحوم آیت الله مرعشی نجفی(ره) ازپدر بزرگوارش مرحوم حاج سیدمحمود مرعشی (متوفای 1338 ه’ .)نقل می‏کردند، قبر شریف حضرت معصومه(س) جلوه‏گاه قبر گم شده‏مادر بزرگوارش حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها می‏باشد.آن مرحوم در صدد بود که به هر وسیله‏ای که ممکن باشد، محل دفن‏حضرت زهرا سلام الله علیها را به دست آورد، به این منظورختم مجربی را آغاز می‏کند و چهل شب آن را ادامه می‏دهد، تا درشب چهلم به خدمت‏حضرت باقر و یا حضرت صادق(علیهماالسلام)شرفیاب می‏شود، امام(ع) به ایشان می‏فرماید: «علیک بکریمه اهل البیت‏» «به دامن کریمه اهلبیت پناه‏ببرید.» عرض می‏کند: بلی من هم این ختم را برای این منظور گرفته‏ام که قبر شریف‏بی‏بی را دقیقا بدانم و به زیارتش بروم.
امام(ع) فرمود: منظور من قبر شریف حضرت معصومه درقم می‏باشد.»سپس ادامه داد: «برای مصالحی خداوند اراده فرموده که محل دفن حضرت فاطمه‏سلام الله علیها همواره مخفی بماند و لذا قبر حضرت معصومه راتجلیگاه قبرآن حضرت قرار داده است. هر جلال و جبروتی که برای‏قبر شریف حضرت زهرا مقدر بود خداوند متعال همان جلال و جبروت‏را بر قبر مطهر حضرت معصومه(س) قرار داده است.»
 پیشگوئی امام صادق(ع(
امام جعفر صادق(ع) در ضمن حدیث مشهوری که پیرامون قداست قم به‏گروهی از اهالی ری بیان کردند، فرمودند: «تقبض فیها امراءه هی من ولدی، واسمها فاطمه بنت موسی، تدخل‏بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم‏» «بانویی از فرزندان من به‏نام «فاطمه‏» دختر موسی، در آنجا رحلت می‏کند، که با شفاعت اوهمه شیعیان ما وارد بهشت می‏شوند.» راوی می‏گوید: من این حدیث‏را هنگامی از امام صادق(ع) شنیدم که حضرت موسی بن جعفر(ع)هنوز دیده به جهان نگشوده بود.
پیشگوئی امام صادق(ع) از ارتحال حضرت معصومه(س) در قم پیش ازولادت پدر بزرگوارش بسیار حائز اهمیت است و از مقام بسیار شامخ‏آن حضرت حکایت می‏کند.
 رمز قداست قم
در احادیث فراوانی از قداست قم سخن رفته، تصویر آن در آسمان‏چهارم به رسول اکرم(ص) ارائه شده است.
امیرمومنان(ع) به اهالی قم درود فرستاده و از جای پای جبرئیل‏در آن سخن گفته و امام صادق(ع) قم را حرم اهلبیت معرفی کرده وخاک آن را پاک و پاکیزه تعبیر کرده‏است. امام کاظم(ع) قم را عش‏آل محمد (آشیانه آل محمد(ص)) نامیده و یکی از درهای بهشت رااز آن اهل‏قم دانسته. امام هادی(ع) اهل قم را «مغفور لهم‏»(آمرزیده) تعبیر کرده و امام حسن عسکری(ع) از حسن نیت آنهاتمجید کرده و با تعبیرات بلندی اهالی قم را ستوده است.اینها و دهها حدیث دیگری که در قداست و شرافت قم و اهل قم ازپیشوایان معصوم به ما رسیده، فضیلت و عظمت این سرزمین را برای‏همگان روشن می‏سازند، جز این که باید دید راز و رمز این همه‏شرافت و قداست چیست؟
حدیث فوق که پیرامون ارتحال حضرت معصومه(س) به عنوان پیشگوئی‏از امام صادق(ع) نقل شد، از راز و رمز آن پرده بر می‏دارد وروشن می‏سازد که این همه فضیلت و شرافت، از ریحانه پیامبر،کریمه اهلبیت، مهین بانوی اسلام، حضرت معصومه(س) سرچشمه‏می‏گیرد، که در این سرزمین دیده از جهان فرو بسته، گردو خاک‏این سرزمین را توتیای دیدگان حور و ملائک نموده است.
 تنها خواهر امام هشتم
نجمه خاتون همسرگرامی امام کاظم(ع) تنها دو فرزند در دامان‏خود پرورش داد و آنها عبارتند از:
- 1خورشید فروزان امامت، حضرت علی بن موسی الرضا(ع(
- 2ماه تابان درج عصمت، حضرت معصومه(س(
محمد بن جریر طبری، دانشمند گرانمایه شیعه در قرن پنجم هجری،براین واقعیت تصریح نموده است.
مدت 25 سال تمام حضرت رضا(ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود، پس‏از یک ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره‏ای تابان از دامن نجمه‏درخشید که هم سنگ امام هشتم(ع) بود و امام(ع) توانست والاترین‏عواطف انباشته شده در سویدای دلش را بر او نثار کند.
بین حضرت معصومه(س) و برادرش امام رضا(ع) عواطف سرشار و محبت‏زایدالوصفی بود که قلم از ترسیم آن عاجز است.
در یکی از معجزات امام کاظم(ع) که حضرت معصومه نیز نقشی دارد،هنگامی که مرد نصرانی می‏پرسد: «شما که هستید؟» می‏فرماید: «انا المعصومه اخت الرضا» «من معصومه، خواهر امام رضا(ع)می‏باشم.» این تعبیر از محبت‏سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش‏امام رضا(ع) و از مباهات او به این خواهر برادری سرچشمه‏می‏گیرد.
 نامه دعوت
محبت و مودت این خواهر و برادر در سطح بسیار بالا بود، به طوری‏که مفارقت امام هشتم(ع) برای حضرت معصومه(س) بسیار سخت‏بود،جدائی حضرت معصومه(س) نیز برای امام هشتم(ع) قابل تحمل نبود.و لذا پس از استقرار امام هشتم(ع) در مرو، نامه‏ای خطاب به‏حضرت معصومه(س) مرقوم فرموده، آن را توسط غلام مورد اعتمادی به‏مدینه ارسال نمود.
جالب توجه است که حضرت رضا(ع) به غلام دستور داد که در هیچ‏منزلی توقف نکند، تا آن مرقومه را در اندک زمان ممکن به مدینه‏منوره برساند.
حضرت معصومه(ع) نیز به مجرد دریافت دست‏خط برادر، رخت‏سفر بست‏و خود را مهیای سفر نمود.
منبع: پایگاه حوزه
امامزاده ابراهيم ابوجواب (ع)
فرزند بى واسطه امام موسى كاظم است و ضمنا اوجد سيد رضي و سيد مرتضى وسادات ميرعمادى مى باشد او با قاسم و عباس و امام رضا ازيك پدر و مادر ميباشند در مورد نوشته اند كه شترها كتاب او را حمل مى نمودند و از القاب او مرتضى و ابوجواب است و علت ملقب شدن به ابوجواب به دليل اين است كه امام رضا درسال آخر زندگي خود به سادات نامه اى مى نويسد و از آزار واذيت مامون آگاه مى سازد سادات پس ازوصول خبر دست به كارشده و چند نفر بين خودشان انتخاب مى كنند و به سر قبر پيامبر مى روند و چون پيامبر تنها جواب سلام ابراهيم را مى دهد او بعنوان فرمانده سادات انتخاب مي شود ،در رى مطلع مى شوند مامون امام رضا را به شهادت رسانده و در همانجا با سپاه مامون درگيرى بوجود آمده و شكست مى خورند وسادات هركدام به سمتى متوارى مى شوند او به بابلسر مى رود و دوباره قيام كرد اما شهيدمى شود ، در بابلسر داراى بقعه اى بزرگ وداراي ضريح مى باشد او شبيه ترين برادران خود به امام كاظم بوده است.
 
 
امامزاده ابراهيم بن على بن جعفر (بخشي) (عليه السلام)
بقعه  امامزاده  ابراهيم سابقا ‌در يك كيلومترى خارج شهر بود(1)، كه اكنون در اثر گسترش و توسعه قم در ميان شهر قرار گرفته كه به اين نام دو امامزاده در داخل شهر قم وجود دارد:
الف: امامزاده ابراهيم(بخشي) واقع در خيابان امامزاده ابراهيم، كه الآن در حالات و نسب وى بحث خواهيم كرد.
ب: امامزاده ابراهيم واقع درگلزار شهداء جنب بقعه منسوب به على بن جعفر(عليه السلام) كه مفصلا درحالاتش سخن رانده شد.
اما مدفون در بقعه مورد نظر چه كسى مى باشد، ميان علماء انساب و مورخين اختلاف است كه عبارتند از:
مرحوم ناصر الشريعه در كتاب(2)خود سه احتمال داده است كه چنين است.
اول: احتمالا ابراهيم بن محمد بن حسن بن ابراهيم بن احمد بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) باشد.
دوم: احتمالا محمد بن حسن بن احمد بن اسحاق بن ابراهيم بن احمد بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام)باشد.
سوم: يا اينكه محمد اسحاق بن موسى بن اسحاق بن ابراهيم بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) باشد كه دلائلى بر ضعيف بودن احتمالات بالا داده مى شود كه اولا در شماره يك اصلا در كتب انساب فرزندي براى احمد بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) بنام ابراهيم ذكر نشده وصاحب كتاب الشجره المباركه(3) و كتاب فخري(4)هم اعقاب احمد بن موسى الثانى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) را از چند فرزند ديگر بنامهاي:
الف: على ابومحمد الاحول كه سيد طالبيين در عراق بوده كه زهد او مثل زهد حضرت امام علي(عليه السلام) تشبيه شده است(5).
ب: حسين ابو عبدالله كه اهل قرآن و حديث بود.
ج: و اسحاق الازرق كه در بغداد مى زيست.
ث: محمد ابوالحسن در رى مى زيسته و عقب او هم بسيار قليل مى باشد.
اما در شماره دوم كه نوشته شده موسى بن ابراهيم بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) در هيچيك ازكتب انساب(6)براى ابراهيم الثانى فرزندى بنام موسى ثبت نگرديده لذا اين احتمال هم پذيرفته نمى شود.
اما در احتمال سوم گفته شده محمد پسر اسحاق بن موسى بن اسحاق در اين بقعه دفن است دليلى بر آن اقامه نگشته و مجرد احتمال و يا اينكه چون پدر محمد جناب  امامزاده  اسحاق بن موسى بن اسحاق بن ا براهيم بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) در بقعه(ميم) از قراي اطراف قم دفن مى باشد را نمى توان دليل بر مدفون بودن فرزند وى در اين مكان تصور كرد، پذيرفته نمى شود خصوصا دلائلى بر مدفون بودن دو  امامزاده  از پدر و پسر در دست است كه جناب علامه نسابه حضرت آيه الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى النجفى و علامه نسابه عباس فيض بر آن تصريح نموده اند.
اما مرحوم فيض به نقل از مرحوم علامه نسابه مرعشى النجفى در كتابش(7)نوشته كه؛ در اين بقعه دو امامزاده جليل(پدر و پسر) به اسامى ابى جعفر محمد بن محسن بن ابراهيم عسكرى بن موسى ابى السبحه ابن ابراهيم المرتضى بن امام موسى كاظم(عليه السلام) و فرزندش  امامزاده  ابو اسماعيل ابراهيم مدفونند كه بواسطه آثار تأليفى  امامزاده  ابراهيم اين بقعه و بارگاه به نام وى شهرت يافته است.
و در كتيبه ايوانچه مدخل بقعه هم حالات و آثار اين دو  امامزاده  با استخراج نسب از مرحوم آيه الله العظمى مرعشي(ره) بر روى كاشيهاى ملون چنين نوشته شده است:
"بسم الله الرحمن الرحيم در اين بقعه مباركه بطوريكه آقاى ابوالمعالى شهاب الدين مشهور بالنجفى الحسينى الحسنى المرعشى تعيين نموده اند دو نفر از خاندان حضرت رسالت يكي سيد جليل ابو اسماعيل ابراهيم بن ابى جعفر محمد بن ابيطالب المحسن بن ابى الحسن ابراهيم العسكرى ابن موسى الثانى ابى السبحه بن ابراهيم المرتضى ابن سيدنا و مولينا الامام موسى بن جعفر(عليه السلام) و ديگرى سيد ابوجعفر محمد پدر بزرگوار ايشان مدفون مى باشد.
و سيد ابوجعفر محمد با عم خود اسحاق كه بين ساوه و آوه در بقعه معروف ب امامزاده  اسحق مدفون است از عراق عرب مهاجرت بقم نمودند نظر به اينكه  امامزاده  ابراهيم از بزرگان علماء و محدثين بوده و كتب بسيارى از جمله كتاب الامامه و كتاب القضاء و غير هما تأليف نموده بقعه منوره به اسم ايشان مشهور شده و فوت  امامزاده  ابراهيم در حدود سنه چهار صد هجرى و ساختمان اين روضه منوره بنا بفرمايش صاحب منتقله الطالبين و بطوريكه در سفرنامه خوزستان مرحوم نجم الدوله حاجى ميرزا عبد الغفار خان مهندس نوشته شد بين سنه هفتصد و هشتصد هجرى بوده است و جناب مستطاب آقاى حاجى حسينعلي گرجى آشتيانى بانى شده بسعايت جنابان حاجى ميرزا محمد و حاجى ميرزا محمد على اخوان شاكرى خرازى قمى به تعميرات اين بقعه اقدام و در اول شهر رجب هزار و سيصد و پنجاه هفت هجرى قمرى تعميرات آن خاتمه يافت اميد است كه مؤمنين و زائران اين آستان باى و ساعى را از دعاى خير فراموش نفرمايند".
همانطوريكه از كتيبه فوق معلوم گشت، ديگر هيچ جاى ترديد نيست كه مدفون در اين بقعه دو  امامزاده (پدر و پسر) باشند خصوصا اينكه مرحوم علامه نسابه آيه الله العظمى مرعشى نجفي(ره) هم نسب اين دو  امامزاده  را تصريح نموده اند.
پاره اى از حالات اجداد  امامزاده  ابراهيم(بخشي)
قبل از آنكه وارد بحث شويم بايد متذكر شد كه در اكثر كتب تاريخى كه در زمينه امامزادگان قم نوشته اند، در كنار اسم  امامزاده  ابراهيم كله بخشى را پيوست داده اند و براى اين مطلب هم حتى الآن در هيچيك از كتابهاى موجود دليلى را ثبت نكرده و اگر هم قائل به ملقب بودن آن  امامزاده  به بخشى شويم لازم است كه در كتب انساب و يا تراجم و رجال اشاره اى شده باشد لذا احتمال داده مى شود كه ماده تاريخ بناء يا تعمير آن كلمه بخشي(912) بوده و براى فرق گذاشتن بين دو  امامزاده  مدفون به اين نام كه قبلا اشاره شد ملقب به بخشى نموده و حتى الآن بعنوان  امامزاده  ابراهيم بخشى خوانده مى شود.
همانطوريكه در سلسله نسب  امامزاده  ابراهيم بيان گرديد جد اعلاى نامبرده هم جناب امامزاده واجب التعظيم ابراهيم الاصغر ملقب به مرتضى است كه بنا به عقيده نگارنده اين كتاب در شهر كاشمر مدفون مى باشد و حتى الآن هيچ مشهدى را با صفاتر از مجلل از بقعه متبركه اين امامزاده نديده، و چون حقير بارها به زيارت و عتبه بوسى آستان مبارك اين سيد جليل مشرف شده و انگيزه تأليف اين كتاب را چنانكه در مقدمه اين جلد نگاشته ام، خوابى بوده كه باعث شد در پيرامون امامزادگان ايران تحقيق نمايم مى باشد.
بهرحال در اينجا مختصرى از حالات اين سيد جليل القدر را بخوانندگان عزيز تقديم مى نمايم و زندگانى و شرح مبسوط و كيفيت خروج و هجرتشان به مرو را در مجلدات بعدى اين كتاب كه منحصر به حالات امامزادگان و بقاع متبركه در استان پهناور خراسان مى باشد ارجاع خواهيم داد.
ابراهيم اصغر ملقب به مرتضى فرزند حضرت امام موسى بن جعفر(عليه السلام) سيدى بزرگ و با سخاوت و شجاع بوده و سيد تاج الدى در غايه الاختصار او را شيخى كريم و بزرگوار توصيف نموده است و حضرت امام موسى كاظم(عليه السلام) قبل از ولادتش خبر داده كه يكى از همسرانم فرزندى خواهد آورد كه در ميان فرزندانم در سخاوت و شجاعت و عبادت كسى از او پيشى نخواهد گرفت، ابراهيم اصغر جد سيد رضى و سيد مرتضى است زيرا اين دو برادر فرزندان ابى احمد نقيب حسين بن موسى بن محمد بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) مي باشند.
بايد توجه داشت كه چون ابراهيم اكبر صاحب ابى سرايا خروج نمود، و جنگهائى داشته است لذا مورخين نوعا هر مطلبى را كه با نام ابراهيم مطرح شده بنام ابراهيم اكبر كه امير مكه و يمن بوده به حساب آورده اند، درحاليكه چنين نيست بلكه هر جا كه از تقوى و عبادت و سخاوت تعريف شده مربوط به ابراهيم اصغر(مرتضي) مى باشد و حتى اشتباها لقب مرتضى را به امير يمن داده اند. ابراهيم المرتضى بن موسى الكاظم(عليه السلام) بنابر قولى در سال 210 هـ .ق در بغداد زندگى را بدرود گفت(8)ولى نظر نگارنده اين كتاب چنين است كه چون وى به امامت برادر بزرگوارش امام رضا(عليه السلام) قائل بوده و از حضرتش حديث نقل مى كرده و در مجالس علنا مردم را به امامت برادر بزرگوارش امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) دعوت مى نموده لذا چون مأمون( عليه اللعنه) اساس حكومت خود را در خطر مى ديد، اين سيد جليل القدر را تحت الحفظ به مرو دعوت نموده و عاقبت وى را با زهر شهيد مى نمايد(9).
پس معلوم گرديد كه حضرت امام موسى كاظم(عليه السلام) را دو پسر بنام ابراهيم بوده كه مرحوم علامه سيد بحرالعلوم و ديگر علماء انساب و رجال و مورخين در كتبشان به آن تصريح نموده اند و جناب سيد بحرالعلوم چنين اضافه مى كند كه ظاهرا امام كاظم(عليه السلام) دو پسر بنام ابراهيم داشته بدليل نص صاحب كتاب عمده الطالب و غير او از علماى انساب و اينكه دانشمندان انساب از ديگران داناترند بعلاوه گفتار ديگران صراحت بر انحصار ندارد و لذا معارض نمى باشد مخصوصا كه صاحب عمده الطالب ابراهيم اكبر را پيشواى زيديه وكسى كه در يمن خروج كرد معرف مي نمايد و او بود در بغداد به دست مأمون مقتول گشت(10).
در كتاب(منتهى الآمال)(11)بنقل از عمده الطالب مسطور است كه ابراهيم اصغر بن امام موسى كاظم(عليه السلام) ملقب مرتضى مادرش ام ولدى بوده از اهل نوبه و زنگبار و اسمش نجيه يا نجيبه مى باشد كه عقب او از دو پسرش بوده است.
چنانچه بالا گفته شد جناب ابراهيم الاصغر المرتضى بنابر قول دو فرزند بنام موسى مكنى به ابى سجه و جعفر و بنابر قول ديگر سه فرزند همان دو باضافه اسماعيل دارا بوده است(12).
ذكر حالات موسى ابى السبحه بن ابراهيم المرتضي،
جد سوم  امامزاده  ابراهيم(عليه السلام)
معلوم گرديد كه براى امامزاده ابراهيم المرتضى دو و يا بنابر قولى سه پسر به اسامي، موسي الاصغر الثانى مكنى به ابى السبحه، جعفر، و اسماعيل بوده است.
در كتاب منتهى الآمال(13)نوشته شده كه موسي ابى سبحه از اهل صلاح و عبادت و ورع و فاضل بوده است و روايت مى كرد حديث رااز اجدادش روايت سلسله الذهب را كه مى فرمود: خبر داد مرا پدرم ابراهيم كه گفت حديث كرد مرا كرد مرا اميرالمؤمنين(عليه السلام) از رسول خدا(ص) كه حضرت فرمود حديث كرد مرا جبرئيل(عليه السلام) از خداى تبارك و تعالى كه فرمود: لا اله الا الله  دژ و حصار من است، پس هر كه بگويد آنرا دخل شود در حصار من كسى كه داخل شود در حصار من ايمن خواهد بود از عذاب من.
مرحوم شيخ عباس قمى اضافه مى كندكه جناب موسى ابى سبحه در بغداد فوت نمود و قبرش در مقابر قريش در جوار پدر و جدش مى باشد.
اما مرحوم عباس فيض دركتاب(14)خود به نقل از تاريخ قم چنين مى نويسد كه:"موسى بن ابراهيم المرتضى در سال دويست هجري همانسالى كه حضرت رضا(عليه السلام) از مدينه بطرف مرو هجرت فرمود در يمن عليه مأمون خروج كرد و دعوى امامت نمود و مدت سه سال در آنجا توقف داشت تا آنگاه كه حمدويه بن على بن عيسى بن ماهان او را از يمن اخراج كرد و سپس بمكه معظمه آمد و مردم را بخلافت مأمون دعوت كرد و بالجمله حالات چندى بر او نگذشت تا ببغداد درآمد و در ماه ربيع الاول سال 221 هـ .ق در همانجا وفات يافت و در مقابر قريش مدفون گشت".
بايد گفت كه روايت فوق با قول مرحوم شيخ عباس قمى كه از تاج الدين ابن زهره حسينى فضائل موسى را نقل نموده كاملا بر عكس و تضاد دارد و مضافا در اكثر كتب هم از عبادت و ورع موسى خبر داده اند تا جائيكه وى بر اثر عبادت و گفتن ذكر به ابى السبحه ملقب گشته چگونه ممكن است كه وى دعوى امامت داشته باشد، شايد مؤلف تاريخ قم كه مرحوم عباس فيض از آن تبعيت نموده در ذكر اسامى آن اشتباهى صورت داده، چونكه دعوى امامت چنانكه خواهد آمد ابراهيم اكبر نموده بود و او بود كه بر عليه دستگاه خلافت مامون با ابوالسرايا در يمن خروج كرد و اگر هم مراتب فوق مبنى بر خروج موسى البى السبحه حقيقت داشته باشد لازم است صاحب مقاتل الطالبين در بخشى كه راجع به خروج نمودن سادات در ادامه حركت ابو السرايا دارد در كتابش نقل مى نمود. بهرحال در كتاب انساب(15)مسطور است كه مسوى ابى سبحه را 32 فرزند بود كه هشت تن آنها عقب مانده كه به اساسى زير است:
1ـ ابو جعفر اعرج بنام محمد كه از علماى بغداد شمرده شده است 2ـ اباالحسن عسكرى بنام ابراهيم 3ـ ابو عبدالله دينورى بنام احمد 4ـ ابو محمد بنام عبدالله 5ـ جعفر كه اين پنج تن در كوفه متوقف بوده اند 6ـ ابوالقاسم بنام عبيدالله 7ـ ابو عبدالله حسين 8ـ ابوالحسن دينورى بنام عيسى كه اين هشت تن داراى اعقابند(16).
9ـ ابوسليمان داود 10ـ ادريس 11ـ محمد 12ـ اسحاق 13ـ هارون 14ـ احمد الأصغر 15ـ اسماعيل 16ـ زيد 17ـ موسى 18ـ سليمان 19ـ محمد 20ـ ابومحمد حسن 21ـ عبد الوهاب 22ـ فضل 23ـ عبدالواحد 24ـ يحيى 25ـ على 26ـ جعفر 27ـ ابوالفضل 28ـ عبدالودود 29ـ اسحق اصغر 30ـ ابوالعباس 31ـ قاسم كه اين بيست و چهار تن بدون عقب بوده اند.
در كتاب منتهى الامال(17)بنقل از كتاب عمده الطالب مسطور است كه اعقاب موسى ابى سبحه بن ابراهيم المرتضى از هشت فرزند او مي باشد كه از آنميانه چهار تن به اسامى ابوالقاسم عبيدالله، ابوالحسن عيسي، ابوالحسن على و جعفر اعقاب اندك دارا بوده اند و چهار نفرشان هم كه محمد اعرج و احمد اكبر و ابراهيم عسكرى ابوالحسن و حسين قطعى باشد اعقابى بسيار دارا مى باشند و فقط جناب داود بن موسى بن ابراهيم است كه اعقابى داشته اما منقرض گشته و بنابر احتمالى در طهران مدفون مى باشد كه حالاتش خواهد آمد.
اما ابراهيم ابوالحسن العسكرى جد دوم  امامزاده  ابراهيم، از پنج پسر عقب داشت كه عبارتند از:
1ـ اسحاق ابو عبدالله
2ـ قاسم الاشج
3ـ محمد ابو جعفر الرقعى الزنجاني
4ـ الحسين ابو عبدالله الكوفي
5ـ و المحسن ابوطالب، كه براى هر كدام عقبى است(18).
و براى محسن ابوطالب چند پسر عقب مانده كه من جمله آنها جناب  امامزاده  ابى جعفر محمد پدر پسر سيد جليل القدر عالم، فاضل و محدث جناب  امامزاده  ابواسماعيل ابراهيم مى باشد.
توصيف گنبد و بارگاه شاه ابراهيم(بخشي)
همانطوريكه گفته شد بقعه مورد نظر از بناهاى سنه هفتصد هجرى است كه خالى از بيوتات بوده و فقط در اين دو قرن يعني(قرن 7و 8 هجري) بقاع و مشاهد متبركه بدون حجرات و بيوتاتي ساخته مى شد، كما اينكه درهمين شهر تعدادى از آن مشاهد موجود و توصيف آنها مفصلا بيان گشت.
بهرحال چون بقعه مورد نظر بر اثر جو و مرور زمان كهنه و فرسوده در ميان گورستانى مخوف و ناهموار قرار داشت و آب مصرفى زوار تنها از يك حلقه چاه سنگ بست به وسيله دلو و طناب تأمين مى گرديد وگنبد آنهم كه در سال 1310 هـ .ق قمرى از ناحيه متولى وقت مرحوم آقا سيد على نقى تعمير شده آجر كارى بود، در سال 1356 هـ .ق توسط آقاى حاج حسين گرجى آشتيانى ساكن تهران تعمير و ايوان مدخل آن كاشيكارى وگنبد آن نيز به خشت كاشى فيروزه رنگ آراسته گشت.
و در سال 1377 هـ .ق بوسيله مرحوم دكتر احمد احسان كه طبيبى خير و بلند همت و ديندار بود از مسجد وحسينيه و آب انبارى هم بر خوردار گرديد كه بناهاى ياد شده در جانب غربى شارعى است كه صحن بقعه را به خيابان شاه ابراهيم متصل ومرتبط ميسازد و هم اكنون در مسجد آن تعميراتى از سوى اوقاف انجام شده كه در آن اقامه نماز جماعت و برپائى كلاسهاى قرآن و مراسم عزا و ديگر برنامه هاى فرهنگى مذهبى بهره بردارى مي گردد.
در مدخل به صحن بقعه دروازه و ايوان باشكوهى همراه با دوگلدسته، مزين به كاشى هاى گره اى الوان موجود مى باشد كه در بالاى درب بزرگ مدخل با خط نستعليق سفيدى در زمينه آبى بعد از بسم الله چنين نوشته شده:
"آستان مقدسه عالم جليل القدر حضرت امامزاده ابراهيم و پدر بزرگوار ايشان ابو جعفر محمد از احفاد امام كاظم(عليه السلام) بناي اين ساختمان در سال 1368هـ .ش توسط اوقاف و امور خيريه قم به اتمام رسيد".
در نتيجه افزايش بناهاى مزبور و پس از احداث سر درب و تعميرات مهمه ديگر كه خواهد آمد و دفن شهداى جنگ تحميلى در گورستان مجاور امامزاده در داخل صحن، توجه عمومى به مشهد شاه ابراهيم و با مساعى افراد خير در احداث وضوخانه و همچنين احداث بقعه ها و حجرات با تالارهاى جلو، بر فراز ستونهاى سنگى و آهنى در دو ضلع جنوبى از ناحيه كسان مدفونين بعنوان مقبره هاى خانوادگي، همه باعث گرديد صحن بزرگ امامزاده از چند طرف محفوظ و زيبا گردد.
بايد اضافه نمود كه اصل مدخل بزرگ و وردى صحن از آثار مرحوم دكتر احسان بود كه طبق حسب الامر حضرت آيت الله العظمى آقاى حاج ميرسيد محمد بهبهاني(ره) ومسعادت چند تن از مؤمنين ساخته شده منتهى در سال 1368 هـ .ش همراه با تعميرات كلى ديگر، اين سر درب باز سازى و كتيبه فوق كه اشاره شد از طرف اوقاف بر آن نصب گرديد.
اما بقعه مورد نظر بصورت هشت ضلعى متساوى چهار مترى است كه در هر ضلع آن نمائى از كاشيهاى ملون مى باشد كه سراسر كاشيهاى جدار بقعه و گنبد به رنگ آبى مزين گشته است.
درميان ايوانچه كه مدخل اصلى به روضه مقدسه شاه ابراهيم مى باشد بر بالاى درب شرحى از حالات شاه ابراهيم و تعيين نسب وى از طرف حضرت آيه الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى النجفي(ره) مى باشد(كه در اول اين بخش نگاشته شد) و همچنين در جهت راست و چپ كتيبه مذكور، كتيبه ايست كه اين عبارت به خط سفيد نستعليق بر روى كاشيهاى آبى آن نوشته شده كه چنين است.
"با تحقيق يافتن جمهورى اسلامى ايران به رهبرى حضرت آيه الله العظمى امام خميني(ره) و با تشكيل اولين هئيت امناء آستان مقدس امامزاده ابراهيم در سال 1361 شمسى تعميرات اساسى و كاشى كارى اطراف بقعه متبركه شروع و در سال 1364 هـ .ش اتمام يافت".
بالاي همين ايوان در طرفين آن دو گلدسته به ارتفاع تقريبى 40/ 1 سانتيمتر مزين به كاشيهاى گره بندى به رنگ آبى و دو خط 10 سانتيمترى زرد در اول و آخر آن مشاهده مى گردد، و در وسط بقعه هم ضريحى است از نقره و طلاء كه سازنده و نجار آن، همان سازنده ضريح مطهر جناب  امامزاده  حمزه مى باشد كه توصيف آن گذشت ولى جدار اين روضه‌ مقدسه سراسر تا ابتداى سطح بام از سنگهاى مرمر پوشيده شده كه بر فراز آن گنبدى بصورت كلاه خودى فاقد عنق به چشم مى خورد كه مزين به كاشيهاى فيروزه فام دوالى و در تاركش ميله برنجى كه در رأس آن تاج كيانى است و كتيبه اى هم در دوره گنبد به زمينه سفيد با خط بنائى بچشم مى خورد كه بعد از بسلمه و نام جلاله و اسامى معصومين به زيبائى هر چه بيشتر اين گنبد افزون نموده است.
......................................................................
(1)ـ يا مى توان خارج دروازه معصوميه و نزديك ايستگاه راه آهن گفت.
(2)ـ تاريخ قم صفحه 128.
(3)ـ الشجره المباركه صفحه 86 خط آخر.
(4)ـ انساب فخرى صفحه 12.
(5)ـ در كتاب الشجره المباركه صفحه 86 زهد وى به امام زين العابدين(عليه السلام) تشبيه شده است.
(6)ـ رجوع شود به كتابهاى سراج الانساب صفحه 79 و المجدى في انساب الطالبين صفحه 123، و الفخرى فى انساب الطالبين صفحه 11 و الشجره المباركه صفحه 85 و تهذيب الانساب صفحه 64.
(7)ـ گنجينه‌ آثار قم جلد 2 صفحه 265.
(8)ـ معجم الرجال الحديث جلد 1 صفحه 163، سفينه البحار ماده بر هم و ارشاد مفيد صفحه 303، نقل از كتاب شاگردان مكتب ائمه(عليه السلام) جلد 1 صفحه 46.
(9)ـ دلائل نگارنده اين كتاب در مجلدات بعدى خواهد آمد.
(10)ـ منتهى الآمال جلد 2 صفحه 403، اعيان الشيعه جلد 2 صفحه 228، رجال سيد بحر العلوم جلد 1 صفحه 425، عمده الطالب صفحه 196 و 201، ترجمه مقاتل الطالبين صفحه 491 تا 497، قاموس الرجال جلد 1 صفحه 208، سراج الانساب صفحه 72، اشجره المباركه صفحه 76، 77، جامع الانساب صفحه‌ جلد 1 صفحه 84، شاگردان مكتب ائمه(عليه السلام) جلد 1 صفحه 27 در بعضى از اسناد ذكر شده فقط قصد ثابت كردن دو فرزند بنام ابراهيم براى امام كاظم(عليه السلام) بوده است.
(11)ـ منتهى الآمال جلد 2 صفحه 403 و بدر فروزان صفحه 6 الى 7.
(12)ـ الشجره المباركه صفحه 82، سراج الانساب صفحه 77، انساب فخرى صفحه 10.
(13)ـ منتهى الآمال جلد 2 صفحه 403 و 404.
(14)ـ بدر فروزان صفحه 8.
(15) ـ در كتاب الشجره المباركه صفحه 82 براى موسي، سى و سه فرزند نام مى برد.
(16)ـ در الشجره المباركه صفحه 82، على ابو الحسن الدينورى را هم جز معقبين دانسته است.
(17)ـ منتهى الآمال جلد 2 صفحه 404 و كتاب الشجره المباركه صفحه 82 و بدر فروزان صفحه 8 و 9.
(18)ـ نقل از انساب فخرى صفحه 10 و الشجره المباركه صفحه 85.
 
امامزاده شاهزاده اسحق  (عليه السلام)
که ظاهراً نسب شريف او از اين قرار است‌: اسحق بن موسى بن اسحاق بن‌ابراهيم بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر (ع‌)، مضجع او در زمين هاي قنات‌ آب بالاى قريه ميم واقع است‌. مرحوم ميرزاى فيض گويد : در سال 1280 مرد متدينى از اهل آن قريه شيخ کاظم نام مذاکره نمود که اين مکان محل دفن امامزاده ‌است‌، اهالى آن قريه حرف او را مطابق واقع نمي‌دانستند و با او همراهى نکردند، بالاخره گفت خوابى ديده‌ام که مأمور حفر اين مکان شده‌ام در اين بين سيد عبدالعلى نايينى کتابى داشت در حالات امامزاده‌ها به آن مکان آمد و آن مکان را گفت محل قبر امامزاده است چند نفر را با خود هم دست کرده آن زمين را بکاويدند، چون سه ذرع حفر نمودند يک نفر از آن مردم که حفر مي‌نمودند کلنگ رابه زمين زد سوراخى پديدار شد چون بدان سوراخ نظر کردند جسد ميتى را ديدند که سر کلنگ به صورت آن ميت خورده به طرزى که صورت او را مجروح نموده بود و اعضاى آن جسد به هيچ وجه عيب نکرده بود حتى کفن او، و از عجايب آن که آن‌ مردى که سر کلنگ او به صورت آن ميت فرو رفته بود به همان موضع صورت او جراحتى پديدار شد که صورت او را سوراخ نمود و تا آخر عمر آن سوراخ ملتئم‌ نشد و متصل تلايه پى مي‌داد، اهالى آن قريه چون جسد آن امامزاده را ملاحظه ‌نمودند آن مکان را عمارت نموده و بر سر مزار او بقعه بساختند.
امامزاده حليمه خاتون  (عليها السلام)
از احفاد امام موسى كاظم (ع)، اين آرامگاه در روستاى لنجرود واقع است. نقشه بنا از خارج هشت تركى آجرى و از داخل مربّع با جدار بدون تزئينات است. بنا داراى سه در است و جلو هر در ايوانى بعداً بدان اضافه شده است. گنبد بيرونى و داخلى بنا از نوع عرقچينى است كه پوشش بيرونى آن آسيب زيادى ديده است. در وسط بقعه، مرقدى با جدار سفيد كارى وجود دارد. در مدخل بقعه از ايوان غربي، در دولنگه و منبت وجود دارد كه كتيبه هايى به خط ثلث برجسته دارد و بر آن عباراتى به تاريخ  1302 هـ.ق نوشته شده است.
امامزاده سکينه خاتون  (عليها السلام)
در نزديك روستاى زالون آباد، آرامگاه سكينه خاتون از احفاد امام كاظم (ع) واقع شده است. اين آرامگاه داراى بقعه، سه ايوان و صحن است. اين بنا به نظر مى رسد از آثار قبل از صفوى يا دوره آغازين صفوى باشد كه در دوره معاصر نيز الحاقاتى بدان افزوده شده است.
در قاسم‌آباد چهار فرسخى قم نيز امامزاده‌اى است که در لوح زيارت نامه او نوشته ‌شده: سکينه بنت موسى بن جعفر  و بنابر احتمالى که بعضى داده‌اند محتمل‌است سکينه بنت حسين بن محمّد بن على بن قاسم بن عبدالله بن موسي‌ الکاظم‌ (ع‌) باشد که مادر سيد مطهر بن على بن سلطان محمّد شريف است‌.
امامزاده على رضا  (عليه السلام)
معروف به امامزاده حاجى صفر که گويا نام خادم آنجا بوده يک فرسخ و نيم تا شهر مسافت دارد و بالاى مسجد جمکران واقع است‌. گويند امامزاده علي‌رضا ازاولاد و احفاد موسى بن جعفر (ع‌) است و محتمل است که نسب او از اين قرار باشد: علي‌رضا بن محمّد بن رضي‌الدين محمّد بن محمّد بن زيد بن على بن حسين‌بن حسن بن على بن شرف بن على بن محمّد بن علي بن على الحورى بن حسن‌الافطس ابن على بن امام زين‌العابدين‌ (ع‌) بقعه مختصرى دارد جنب باغى که وقف‌ بر امامزاده است و هم چنين قدرى از زمين هاى آن جا وقف بر امامزاده است‌.
.
امامزاده زينب خاتون  (عليها السلام)
امامزاده معصومه ( زينب خاتون ) که او را از احفاد امام موسى کاظم (ع) دانسته اند در دامنه کوهى در شمال غربى شهر جديد کهک قرار دارد . هر چند به استناد شواهد باقى مانده اسکلت اصلى بنا متعلق به پيش از عصر صفوى است ليکن به اعتبار يک قطعه چوب منبت بازمانده از صندوق منبت روى قبر با کتيبه اى با تاريخ 999 ه.ق بناى کنوني و الحاقات جانبى متعلق به دوران صفوى است . برجسته ترين عنصر هنرى بازمانده از امامزاده معصومه در منبت گره کارى و گل ميخ کوبى شده اى با تاريخ 979 ه.ق است که امروزه زينت بخش موزه باغ فين کاشان مى باشد .
 
 
امامزاده احمد بن اسحاق(ع)
اين زيارتگاه در ميدان كهنه قم در جوار امامزاده شاهزاده حمزه قرار دارد. امامزاده احمدبن اسحاق يكي از نوادگان امام هفتم (ع) به شمارمى رود . بناى اين بقعه درسال 1317 هـ . ق درهنگام سلطنت مظفرالدين شاه بازسازى شده است، اما اصل بنا به دوران پيش از صفويه تعلق دارد كه به دستور شاه تهماسب صفوى به دست تعمير و تزيين سپرده شد .
شاه حمزه (ع)
مزار شاه حمزه كه آن را متعلق به حمزه فرزند امام موسى كاظم (ع) مى دانند، بنايى متعلق به نيمه نخست سده دهم هـ . ق است و نزديك ميدان كهنه شهر قم قرار دارد . سبك بناى اين مزار، مشابه بناى حرم حضرت معصومه (س) با ابعاد كوچك است.
بنا مركب از دو بقعه است كه در برابر آنها، صحنى به طول وعرض 32 و 15 متر قرار دارد. اين صحن را " ميرزا على اصغر امين السطانِ  صدر اعظم " زماني كه از صدارت بركنار شد و در قم اقامت گزيده ، بنا نمود . بنا نمونه اي خوب از سبك معمارى وتزيين آن دوره به شمارمى رود. گنبد امامزاده به ارتفاع ده متر، به شكل حلزونى يعني تركيبى از مخروط وگنبد و از آثار اوايل سده حاضر است.
امامزاده على از نواده گان امام  موسى کاظم (عليه السلام)
بقعه مذكور مقابل بيمارستان نكوئى واقع شده كه ظاهرا بناى آن مربوط به دوران قاجار بوده باشد.
اما اينكه مدفون در بقعه ياد شده چه شخصيتى است حتى الآن مدرك و سندى كه ما را به آن راهنمائى نمايد برخورد نشده و فقط مرحوم ناصرالشريعه دركتاب"تاريخ قم" صفحه 133 ذيل همين مطلب مى نويسد:
"شهر به قدر يك ميدان از دروازه  رى از سمت كوره پزخانه ها كه دور مى شود، بقعه مختصر محقر و مخروبه ايست كه محاذى آن حوض مسقفى است، گويند امامزاده على موسى الرضا است و از قراى كه در لوح آن نوشته شده: امامزاده على از اولاد امام موسى بن جعفر(عليه السلام) است"
همانطوريكه بيان گرديد از شجره نامه و تاريخ تولد و وفات اين سيد جليل القدر و اينكه در چه تاريخى به شهر قم وارد شده اطلاع دقيقى در دست نيست، اما از بقعه ايكه براى وى بنا نموده اند معلوم مى گردد كه وى داراى شخصيتى عظيم بوده، و به جهت احترام وافر برايش چنين بقعه اى هر چند كوچك بنا نموده اند. در پايان دو نمونه از اشعاري را كه جهت پراكندى سادات از شعراى نامى شيعه سروده شده تقديم شما خوانندگان عزيزي نمائيم.
يكي از اصول شيعه اين است، كه زمين از نيكوكاران و رهبران الهى كه مردم را بطرف نيكي دعوت كنند و ازكردار ناشايسته باز دارند خالى نخواهد ماند، و هميشه مطالب شيعه در منابر و كتب منتشر مى شود، و جنايات مردان پست فطرت را با دلايل متقن و برامين باطل مى نمايد.
در عصر بنى عباش همانند عصر بنى اميه مؤمينن مخلصى بودند. كه باطل را رها كرده و در مقابل آن استقامت مى كردند، و از حق دفاع كرده و آنرا يارى مى نمودند، و خود را هدف ترس وخطر وتهمت قرار مى دادند، در ميان اين مبارزين علماء، فقهاء و شعراء و غير آن ديده مى شد.
تاريخ نام بسيارى از شعراء را حفظ كرده است، ولى عده اى از آنان در اثر ترس از حكومتهاي استبدادى نام خود را ظاهر نكرده و يا براى گرفتن رشوه تشيع خود را آشكار نمي سختند.
با اين كه عده نامشان مخفى گرديده عده اى را مورخين ضبط كرده اند كه يكى از اين شعراء"ابن رومي" است. ابن رومى در قصيده"جيميه" خود درباره مصيبت سادات و پراكندگى امامزادگان عاليمقام مى نويسد:
اجنوا بنى العباس من شنآنكم واوكوا على ما فى العياب واشرجوا
اي بنى عباس، از آب پستى ذاتى كه داريد جنايت كنيد و بآنچه در صندوق بيت المال است بخل نموده و جمع كنيد.
نظار‎ لكم ان يرجع الحق راجع‎‏‎‏ الى اهله يوما فشجوا لما شجوا
صبركنيد، تا روزيكه حق باهلش برسد، آنگاه همانند آل ابيطالب مصيبت ببينيد.
لعل لهم منى منطوى الغيب ثائرا يسومكم والصبح فى الليل مولج
شايد در پشت پرده غيبت يك رهبر انقلابى داشته باشند، و پايان شب تاريك روز سفيد باشد.
افي الحق ان يمسوا خماصا وانتم يكاد اخوكم بطنه يبعج
آيا شايسته است كه آنان شبها گرسنه باشند ولى اطرافيان شما شكمشان از سيرى نزديك انفجار باشد؟!
تمسون مختالين فى حجراتكم ثقال الخصى اكفالكم تترجرج
و آيا شايسته است كه شما بر تكبر تمام بسوى كاخ هاى خود روان باشيد و همين طوركه آهسته قدم مى داريد كفلهاى شما(از چاقي) پائين و بالا برود؟!
وليدهم بادى القوى ووليدكم من الريف ريان العظام خدلج
و آيا شايسته است كه اولاد علي(عليه السلام) از گرسنگى استخوانشان ظاهر باشد ولى اولاد شما در اثر هواى خوش استخوانشان مغز دار باشد و باز و ساقهاى آنان چاق شده باشد؟!(1)
"ابوفراس حمداني" هم قصيده اى گفته و در آن فضائل اولاد علي(عليه السلام) را ذكر نموده و جنايات بنى عباس را شماره مى كند. قسمتى از اشعار ابوفراس اشعار زير است كه تقديم شما خوانندگان عزيز مى گردد.
الحق متهم والدين مخترم وفييء آل رسول الله مقتسم
حق در هم شكسته و دين قطعه قطعه شده و ارث رسول خدا(ص) تقسيم گرديده است.
يا للرجال اما لله منتصر؟ من الطغاه وما للدين منتقم
اي مردم دنيا! آيا خدا مردم از شر ستمگران يارى نميكند و دين خدا انتقام گيرنده ندارد؟!
بنو على رعايا فى ديارهم والامر تملكه النسوان والخدم
اولاد علي(عليه السلام) در سرزمين خود فقير هستند ولى امور مملكت بدست زنها و نوكران است.
ما نزهت لرسول الله مهجته عن السياط فهلا نزه الحرم
قلب رسول خدا(ص) در اثر تازيانه ها مكدر است پس چرا حريم پيغمبر(ص) را محترم نمي شماريد؟
ما نال منهم بنو حرب وان عظمت تلك الجرائم الا دون نيلكم
"اولاد حرب(ابوسفيان) با جنايات بزرگشان كمتر از شما جنايت كردند".
لكم غدره‎‎‏‏ لكم فى الدين واضحه‎‏ وكم دم لرسول الله عندكم
به قدر خيانت هاى واضحى كه در دين نموده و چه خونهائى كه از اولاد رسول(ص) گردن شماست.
ليس الرشيد كموسى فى القياس ولا مأمونكم كالرضا ان انصف الحكم
اگر از روى انصاف قضاوت شود، رشيد مانند موسى بن جعفر(عليه السلام) نيست و مامون مانند حضرت امام رضا(عليه السلام) نمى گردد.
ابلغ لديك بنى العباس مألكه لا تدعوا ملكها ملاكها العجم
نامه اى به بنى عباس بنويسيد، كه صحبت از سلطنت نكنند زيرا سلطنت بدست عجم(برامكه) است.
لايغضبون لغير الله ان غضبوا ولايغضبون حق الله ان حكموا
آنگاه كه غضب مى كنند براى غير خدا نيست و هنگام حكم، حق خدا را زير پا نمى گذارند.
تنشي التلاوه فى ابياتهم ابدا و فى بيوتكم الاوتار والنغم
هميشه در منزل اولاد علي(عليه السلام) قرآن خوانده مى شود ولى در منازل شما آواز و لعب است.
ما فى ديارهم للخمر معتصر‎‏ ولا بيوتكم للسوء معتصم
كسي در منازل آنان شراب نمى سازد و منازل آنان پناهگاه جنايت كاران نيست
صلي الاله عليهم كلما سجعت ورق‎‏، فهم للورى كهف ومعتصم(2)
تا زمانيكه برگهاى درختان بهم مى خورد درود خدا بر آنان باد، زيرا آنان پناهگاه ملتند.
اين اشعار عظمت اهل بيت(عليه السلام)آشكار ساخته و اثبات مى كند، كه آنان مستحق خلافتند و حق آنان غصب گرديده است.
..........................................................
(1)ـ نقل از كتاب شيعه و زمامداران خود سر ؛ صفحه 199.
(2)ـ مفاتيح الجنان صفحه 1032.

امامزادگان  در قبرستان کهک  قم
در چهار فرسخى قم در اعلاى آن قريه واقع است‌. مرحوم ميرزاى فيض نوشته اند؛ آن مکان تپه خاکى بود يکى از اهل آن قريه گفت خوابي ديده ام که اين مکان محل دفن چند نفر امامزاده است چون آن مکان را کاوش نموده خاک آن را برکنارى ريختند، سه قبر ساخته پديدار شد مردمان با مکنت آن قريه آن مکان را درسال 1285 بقعه و قبر بساختند، و نيز در کهک بقعه ديگرى است مشهور به‌ معصومه کهک‌ گويند از اولاد امام موسى بن جعفر (ع‌) است‌.
 
هفت امامزاده ورجان قم
اين بنا در كنار روستاى ورجان واقع شده و مدفن هفت امامزاده از احفاد امام كاظم (ع) است. نقشه بنا مربع است. پوشش بقعه عرقچينى است كه با آجر ساخته شده و روى آن با كاهگل اندود شده است.
داخل بقعه، مرقدى با جدار كاشى خشتى فيروزه فام قرار دارد كه فاقد كتيبه است. در نماي بنا سه ايوان ساخته شده است.
 
امامزاده اسماعيل (ع)
امامزاده اسماعيل در بالاى روستاى بيدقان درشش كيلومترى قم درميان كوه قرار دارد. دراين زيارتگاه  سه تن به اسامى شاهزاده اسماعيل و فرزندش حمزه از نوادگان على بن جعفر (ع) و شاهزاده محمد از نوادگان امام كاظم (ع) مدفونند. بقعه ازبناهاى دوره هلاكوخان مغول يعنى سده هفتم هـ . ق  و با سنگ و گچ بنا شده است.
امامزاده هادى (ع)
دركنار جاده جميزقان – قاهان  در دامنه كوه ، بقعه اى به نام امامزاده هادى (ع) قرار دارد. وي يكى از فرزندان امام موسى كاظم (ع) و برادر امام رضا (ع) وحضرت معصومه (س) است . بناى اين زيارتگاه از هشت صد سال پيش به جاى مانده است.
امامزاده شاهزاده جعفر(ع)
اين زيارتگاه در روستاى " گيو " نزديك دستگرد خلجستان قرار دارد و مدفن يكى از فرزندان امام كاظم (ع) به شمار مى رود. اين بنا با جدارى از تخته سنگ هاى بلند و كم حجم و ملات گچ ساخته شده و قاعده آن ازبيرون به شكل برج است . زيارتگاه در ابتدا از داخل نيز به صورت برج بود كه در تعميرات و تزيينات عهد صفوى جدار درونى آن به صورت هشت تركى در آمد.  
شاهزاده هادى (ع)
اين زيارتگاه از دوره صفويه باقى مانده و در روستاى وشنوه قرار دارد . بناى آن داراي ساختمانى چهار ضلعى است كه با گنبدى ترك از كاشي تزيين يافته است . برجدارهاى ساختمان نقاشي قديمى به جاى مانده است . اين نقوش حدود هفتاد سال پيش توسط " مير حسن نقاش " انجام شده است.
از ديگر امامزاده هاى استان قم مى توان به موارد زير اشاره  نمود: امامزاده ابراهيم در بخش كهك در روستا ي  سيرو، امامزاده فاضل از بناهاى دوره قاجاريه در روستا ي  بيدهند بخش كهك از دوره صفويه ، بقعه متبركه سكينه خاتون يكى ازنوادگان امام كاظم (ع) كه از سال هاى آغازين دوره صفويه دربخش مركزى روستاى زالون آباد به جاى مانده است ، بناى شاهزاده مهدى غايب از دوره صفويه در بخش خلجستان روستاى كاسوا، بناى امامزاده عاقب متعلق به دوره قاجاريه در بخش خلجستان روستاى بنابر، شاهزاده ابوطالب از بناهاى دوره صفويه در بخش خلجستان روستاى نويس ، شاهزاده احمدبن على متعلق به سده نهم هـ . ق در بخش خلجستان روستاى كاسوا، بقعه علمدار احتمالاً از سده هاى پنجم وششم هـ. ق در روستاي كياب بخش خلجستان ، بقعه سلطان محمود از دوره صفويه در بخش كهك درروستاى صرم ونيز مقبره شيخ اباصلت در محله مسجد جامع قم از دوره صفويه ، آرامگاه شاهزاده احمد بن محمد حنيفه از آثار سده هاى هشتم تا دهم هـ . ق دركنار امامزاده شاه سيد على قم، امامزاده ابوالعباس احمد (ع) ، مجاور " در بهشت " قم از آثار سده هشتم هـ . ق ، امامزاده شاهزاده احمد وعلى حارث در خاكفرج ، امامزاده شاهزاده جعفر غريب مدفن ، يكى از نوادگان حضرت امام كاظم (ع) در شرق شهر قم ، چهار امامزاده از دوره قاجارى در كنار مسجد جامع  و گورستان قديمي شهر كهك و...
شش امامزاده (عليهم السلام)
اين زيارتگاه تنها امامزاده شاخص و برجسته دهستان قمرود است كه به سبكى ساده و با ويژگى هاي معمارى بومى منطقه در سال 1331 هـ . ق ( عصر ناصري) به همت " مهند س الممالك غفارى "  بنا شده است . در اين بقعه چنانچه از نام آن بر مى آيد، شش تن كه همه از نوادگان امام موسي كاظم (ع) هستند ، مدفونند. ويژگى شاخص بنا ، كاشى هاى هفت رنگ عصر قاجاريه و كتيبه هاى كاشى كارى بر فراز قسمت ورودى بناست.

 
امامزادگان در استان فارس

امامزاده احمد (ع)
حضرت سيد امير احمد(ع) ملقب به " شاهچراغ " و " سيد السادات الاعاظم" فرزند بزرگوار امام هفتم و برادر حضرت امام رضا (ع) است. ايشان در زمان خلافت مأمون بين سالهاى 198 تا203 ه.ق با جمعى از نزديکان و محبان اهل بيت از مدينه به سوي طوس حرکت کرد و در اين مسير در نزديک شيراز در جنگ با نيروهاى دولتى در محل بارگاه ، به شهادت رسيد. برادر آن حضرت محمدبن موسي(ع) در جوار آن حضرت، در همين محل به خاک سپرده شدند.
تا پيش از پادشاهى" عضدالدوله ديلمى" يعنى در حدود صد سال، بارگاه آن حضرت نامشخص بود. در اين مقطع با هويدا شدن نور در اين مکان، ساختمانى براى آن حضرت و برادرش حضرت سيد امير احمد (ع) ساخته شد. در سال هاى بين 623 تا 659 ه. ق در زمان اتابکان فارس با مرمت ساختمان، نخستين گنبد بر روى آرامگاه حضرت شاهچراغ (ع) ساخته شد. در سال 1239 ه. ق با تخريب بخشى از بنا در جريان زلزله،" حسين علي ميرزا" والى فارس به جاى گنبد شکسته ، گنبد جديدى ساخت. اين گنبد يکى دوبار تعمير شد و در سال 1379 ه. ق به دليل نقص فنى، به طور کلى برچيده و گنبد ديگرى با اسکلت فلزى از آهن، به همان سبک بر آن بارگاه ساخته شد. بناى کنونى اين بقعه شامل ايوان اصلى در شرق ، حرم وسيع و شاه نشين هايى از چهارسو و مسجدي در سمت غرب حرم و اتاق ها و مقبره هاى متعدد متصل به بقعه است. بقعه داراى دو در است؛ در ورودى سمت ايوان که از نقره و به درِ "ظِلّ السلطانى" معروف بود، بعدها به موزه آستانه منتقل شد و جاى آن در ميناکارى شده کار هنرمندان اصفهانى قرار گرفت.
در طول عمر چند صد ساله اين بنا، پادشاهان مختلفى اقدام به ساخت و تزيين قسمت هاى مختلف بناى اين امامزاده کرده اند، از جمله آينه کارى و نوشته هاى گچ برى و تزئينات و درهاى نقره و رواق ( ايوانى که در مرتبه دوم ساخته شود ، پيشگاه ) و حرم اين بقعه بسيار جالب توجه است. روي ديوارهاى حرم ، خطوط بسيار از ثلث، نسخ و نستعليق با قلم هاى درشت و ريز، در نهايت زيبايى روي کاشى يا کاغذ و آينه نوشته شده است. آينه کارى سردر و داخل حرم ، به ويژه مقرنس کارى هاى آينه از نظر هنرى بسيار ارزشمند است. داخل حرم ، در فضايى مربع شکل ، در پايين قبر و بالاى آن ، گنبدى ساخته شده که نزديک 15 متر ارتفاع دارد. مرقد مطهر در شاه نشين بين محوطه زير گنبد و مسجد بالاى سر امامزاده قرار دارد. ضريح بارگاه حضرت در سال 1349 شمسى توسط استادان خاتم" على اصغر ستايش" و " عبدالعلى سالک نژاد" ساخته شده است.
مساحت امروزى بارگاه آستان مقدس احمدى و محمدى (ع) ، 60000 مترمربع است و از سال 1360 بيش از 100000 متر مربع زيربنا در دست ساخت قرار دارد. در اين مدت تغييرات متعددى در آستان قدس اين دو برادر انجام شده است که شامل: ساخت صحن مرکزى و رواق هاى اطراف آن، توسعه حرم، بازسازى و توسعه ايوان مطهر آستان مبارک حضرت شاهچراغ (ع) ، کاشى کارى گنبد حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) ، بازسازى و توسعه ايوان مطهر آستان مقدس حضرت سيد اميرمحمد (ع) ، نماسازى ، مقرنس بندى ، کاشى کارى و آينه کارى ، احداث بازار و چهارسوق ، تيمچه ( محل کسب ) و ، زائرسرا و دارالضيافه و خيابان زيرگذر است.
 
 
امامزاده سيد ميرمحمد (ع)
در فاصله 200 مترى آرامگاه حضرت شاهچراغ (ع) ، مزار برادرش حضرت " سيد ميرمحمد" قرار دارد. مدخل اين بقعه کاشي کارى است و درون بقعه از حرم ساده وسيعى تشکيل شده که مرقد مطهر در شاه نشين شمالى آن قرار دارد. مسجدي  نيز قرينه حرم در سوى ديگر مرقد واقع است. ضريح مرقد داراى خاتم کارى هاى زيباى عهد زنديه است و پشت ضريح مرقدِ منسوب به امامزاده ابراهيم (ع) از فرزندان امام موسى کاظم (ع) واقع شده است. هر دو ضريح به هم متصل هستند. گنبد کاشى به سبک گنبدهاى ديگرى که در عهد قاجار بر بـُقاع متبرکه شيراز ساخته شد، داراى بدنه باريک و برآمدگى زياد در قسمت پايين است. بناى اصلى از آثار قرن دهم هجرى است که در دوران زنديه و قاجار، تزئينات  آن به دست  تعمير سپرده شد. ضريح اين مرقد از نقره و در سال 1306 ه. ق ساخته شده، اما تاريخ ساخت و تعمير و نام بانى آرامگاه اين بزرگوار مشخص نيست.
 
امامزاده سيد اسحق (ع)
امامزاده سيد اسحق بن موسى بن جعفر (ع)در 18 کيلومترى جنوب شرقى شيراز در سينه کوه، تکيه سبزپوشان قرار دارد. اين تکيه مشرف بر کوه، پوشيده از درختان انجير و ديگر درختان جنگلى در داخل يک غار مصنوعى که با تراشيدن کوه به وجود آمده، قرار دارد. در اين غار سنگ قبر ساده اى وجود دارد که روى آن حک شده :" تاريخ شهادت امامزاده سيد اسحق بن موسى بن جعفر در سنه 205".  علاقه مندان اين امامزاده در سال هاى پيشتر با کندن کوه، صفه ( ايوان مسقّف ) اي سنگى در کنار غار ايجاد کرده اند که حدود سى متر طول و 15 متر عرض دارد. در ايام متبرکه مردم روستاهاى اطراف و ايلات، در اين مکان جمع مى شوند و مجالس جشن و سرور و ... برپا مى سازند.
 
امامزاده سيد اميرعلي (ع)
در پايان خيابان دروازه قرآن مزار  سيد اميرعلى بن حمزه(ع) از نوادگان امام موسى کاظم (ع) قرار دارد که داراى صحن و حرم بزرگ و زيبايى است.
بنا از دو بخش تشکيل شده است ؛ فضايى چليپايى شکل متشکل از چهار صفه که قسمت اصلى بنا محسوب مى شود و اتاق ها و ايوان هاى کوچکى که قسمت هاى ورودى اين بنا هستند. مسجدى نيز در پشت حرم وجود دارد. مرقد درون ضريحي از چوب و خاتم و فولاد قرار گرفته است. درِ منبت کارى ( نقش برجسته به شکل گل و گياه و جز آن که روى چوب ايجاد  کنند ) ورودي اين بقعه قديمى و بسيار زيبا است و بر بالاي دهليز ورودى، کتيبه اى به خط ثلث عالى از " سلطان ابراهيم" فرزند شاهرخ تيمورى موجود است که روي سنگ سماق مانندى نـَقر ( حک ) شده . بناى اصلى بقعه به دوره عضدالدوله ديلمى منتسب است و بعدها در دوره صفويه ، زند و قاجار نيز تعميراتى در آن انجام شد.
 
امامزاده سيد علاء الدين (ع)
سيدعلاء الدين از فرزندان امام موسى کاظم (ع)  و برادر ديگر حضرت شاهچراغ است. بقعه در کوچه مجاور مسجد جمعه شيراز قرار دارد و داراي بنايى مرتفع با گنبدى بلند است. مدخل اصلى در سمت جنوب به وسيله صحن کوچکى به خارج راه مى يابد. در سمت غرب که در گذشته قبرستان وسيعى وجود داشت، امروز صحن غربى بنا جاي دارد ؛ درون بقعه داراى حرم بلند آينه کارى شده در زير گنبد است و مرقد مطهر سيد علاء الدين در شاه نشين کنار آن قرار دارد. مسجد قرينه حرم در پشت ضريح واقع است. بناى اصلي بقعه به وسيله قتلغ خان که در عهد مغول و تيمور (يعنى در اواخر قرن هشتم يا اوايل نهم) والى شيراز بود، ساخته شده است. کتيبه اى در بالاى حرم به تاريخ 943 ه. ق باقي مانده است. دورتا دور قسمت داخلى زير گنبد نيز کاشي هاى معرق بسيار زيبايى وجود دارد که بر آن به خط ثلث طلايى و بر زمينه آبى سوره "مزمل" با همان تاريخ ، قيد شده است و نشان مى دهد که بنا در زمان صفويه تعميرات اساسي  شده است.
به دليل صدمات شديدى که در طى قرون بر گنبد بنا وارد آمده بود، در سال 1329 شمسى گنبد جديدى با اسکلت آهنى به جاى آن نصب شد.
 
امامزاده ابراهيم (ع)
اين امامزاده در محله لب آب شيراز نزديک گورستان دارالسلام واقع است. مى گويند اين حضرت فرزند امام موسى کاظم (ع) است.
 
 


 
 
امامزادگان استان اصفهان
امامزاده شاه خراسان
امامزاده بهاالدين معروف به شاه خراسان در 75 کيلومترى جنوب غربى شهر اصفهان و در فاصله 25 کيلومتري زرين شهر مرکز شهرستان لنجان واقع شده است . طبق مدارک و اقوال بزرگان نسب اين بزرگوار به امام موسى بن جعفر(ع) مى رسد
اين امامزاده عظيم الشان در محوطه اى با وسعت 11 هکتار از موقعيت مکانى و آب وهوائي ممتازى برخوردار است .
قرار گرفتن اين بارگاه بين دواستان چهارمحال و بختيارى و همچنين واقع شدن آن در جاده اصفهان خوزستان و آب وهواى کوهستانى و معتدل منطقه شرايط ويژه گردشگرى و تفريحى را براى اين امامزاده بوجود آورده است ..
موقعيت مناسب مکاني امامزاده موجب جلب سالانه حدود 150000 نفر زائر از اقصى نقاط منطقه شده است . اين مکان مقدس داراى طرح جامع بوده که 40 درصد طرح در قالب زائر سرا- محوطه ورزشي- خوابگاه صحرائي- بازارچه- رستوران- پمپ بنزين- درمانگاه-سينماى روباز- فضاى سبز و... اجرا شده است.
از جاذبه هاى طبيعى اين مکان با عظمت مى توان به جارى بودن آب چشمه در طول سال در محوطه امامزاده و کوهستانى بودن منطقه اشاره نمود.
امامزاده عزالدين محمد
امامزاده عزالذين محمد واقع در مرکز شهر مبارکه در زمينى به وسعت 14000 متر مربع واقع شده است . حرم مطهر اين امامزاده و ساختمان بارگاه در مساحتى به وسعت 5000 مترمربع بنا شده است .بناى اوليه اين مکان مقدس مربوط به عصر صفويه به صورت خشت و گل بوده که در سالهاى اخير اين بنا مورد بازسازي قرار گرفته است .
ازامکانات رفاهى 8 باب زائر سرا و يک واحد سوئيت دو سالن اجتماعات به وسعت 1200متر مربع مى باشد.
نسب اين بزرگوار طبق مدارک موجود با هشت واسطه به امام موسى بن جعفر (ع) ميرسد.
امامزاده آقا على عباس
قسمتى از شجره نامه به نقل از کتاب تذکره امامزاده آقا على عباس و شاهزاده محمد تاليف آيت الله حاج سيد عزيز الله حسيني
امامزادگان آقا على عباس و شاهزاده محمد از فرزندان امام موسى بن جعفر بوده و شهادت آن بزرگواران بنا بر آنچه در دست نوشته ها و تذکره هاى قديمى ثبت شده اينگونه بوده که پس از مهاجرت امام رضا (ع) از مدينه به طوس در سال 201ق اين دو بزرگوار به همراهى جمعى از سادات هاشمى ومحبان اهل بيت (ع) از مدينه راهى طوس شدند. در حوالى کوير مرکزى ايران افراد اين کاروان عظيم به جهاتى متفرق گشتند و هر دسته و گروه به سويى روان شدند عده اى به همراه احد بن موسى (شاه چراغ) به سمت شيراز و جمعى به رى وحوالى آن وعده اي به منطقه کاشان روى آوردند. اين بزرگواران با همراهان خود به کاشان وارد شدند ومورد استقبال حاکم وقت قرار گرفتند پس از شنيدن خبر شهادت امام رضا (ع) قصد عزيمت به وطن نمودند که منافقين خبر دادند و چون شبانه حرکت کرده بودند مسير را گم کردند وبدون طعام و آب ماندند و چون صبح شد خود را پشت حصار قلعه باداخشان ديدند که پس از درگيرى نا برابر با قوم شقي وپليد پيکر غرقه به خونشان بر روى خاک گرم و سوزان افتاد و پس از چند روز در محل فعلى هردو بزرگوار در يک قبر دفن گرديدند.
نطنز در منطقه کويرى 6 کيلومتري شهر بادرود و 12کيلومترى جاده ترانزيت تهران شمالى و20کيلومتري اتوبان تهران اصفهان و70کيلومترى شرق کاشان 65کيلومتري شمال شرقى شهرستان اردستان قرار دارد.
شهادت چهاردهم جمادى الاول201ه.ق
وسعت : تقريبآ80هکتار و مساحت بقعه 5000 مترمربع مى باشد. گنبد با قطر 23متر و 45متر ارتفاع مي باشد. کاشيکارى موجود به سبک ايلخانى وصفويه انجام شده است. امکانات رفاهى عبارت است از: فضاى سبز مناسب - 350 باب زائر سرا- اورژانس- دفتر فرهنگى و کتابخانه با بيست هزار جلد کتاب - بازارچه - رستوران- مخابرات - پارک کودک- حمام مردانه و زنانه - سرويسهاي بهداشتى - سفره خانه - انبار ظروف.
 آستانه داراى سه حلقه چاه عميق مى باشد که يکى از آنها مربوط به آب شرب و دو مورد ديگر مربوط به فضاى سبز مى باشد
 
موسسه جهانی اطلاع رسانی  ال البیت                  www.al-shia.org
 
 
امامزادگان استان قزوین
امامزاده حسين (ع)
به روايت " رافعى " بناى آرامگاه امامزاده حسين (ع) شهر قزوين ، مدفن فرزند دو ساله امام رضا (ع) است . بناى اصلى امامزاده به دوره صفويه تعلق دارد . بعدها در آن تغييراتى داده شده است ، ايوان آيينه كارى كنونى ، به آن الحاق و حجره ها ورواقى با سردرى زيبا به دور آن ساخته شده است و در چهار سمت آن ، چهار ايوان قرار دارد. ايوان هاى شرقى و غربى در دوره قاجار تبديل به اتاق شد و داراى تزيينات است . ديواره هاى بنا داراى كتيبه و دو ضريح است . ضريح اول از چوب ساده و ضريح دوم از شاهكارهاى صنعتقلم زنى و منبت كارى است . اين بنا همچنين داراى در منبت كارى شده بسيار نفيس است .
امامزاده كمال (ع)
بناى امامزاده كمال (ع) از فرزندان امام موسى كاظم (ع) ، به شكل شش ضلعى به طول 3/90 متر است و در حاشيه ضياء آباد شهرستان تاكستان قرار دارد . بناى بقعه شامل سه بخش است و دو بخش الحاقى آن كاملاً نوساز و فاقد هر گونه ارزش هنرى است .
شكل داخلى بنا نيز شش ضلعى و داراى نازك كارى است . گنبد امامزاده از نوع دو پوش با ارتفاع آهيانه 7/80 متر است و بلندترين قسمت آن حدود 70/14 متر ارتفاع دارد . بنا داراى تزيينات آجر كارى در ميان طاق نماهاى اضلاع خارجى است و در گوشه سازى هاى داخل آن ، نقوش گل و بته مشاهده مى شود كه احتمالاً تا پايين امتداد داشته است . بناى امامزاده كمال از آثار قرن نهم ق و طرح آن در منطقه بى نظير است .
 
امامزادگان استان مازندران
امامزاده قاسم (ع)
اين امامزاده از نوادگان موسى بن جعفر (ع) مي‌باشد که در ۱۵ کيلومتري شهرستان بهشهر واقع شده است. اين بنا چندين بار تعمير و بازسازي شده است. در مجاورت آستانه در زمينى به مساحت ۳۸۱۶ متر مربع زائرسرا احداث شده که ۲۰ باب اتاق آن تکميل و بالغ بر ۲۰ واحد ديگر نيمه کاره باقى مانده است و فعلا زائران حضرت رضا (ع) در آن جا بيتوته مي‌کنند.
امامزاده يحيى (ع)
واقع در مرکز شهر سارى که از نظر داشتن درهاى متعدد و صندوق چوبى نفيس حائز اهميت هنرى و تاريخى است. ساختمان بقعه ذيل شماره ۲۱۲درآثار ملى ثبت شده است. اين بقعه مدفن امامزاده يحيي(پر آوازه به فرزند امام موسي کاظم (ع) است که به اتفاق برادرش سيد حسن و خواهرش سيده سکينه در اين محل مدفون مي‌باشند.
 
 
امامزادگان استان تهران
 
بقعه متبرکه امامزاده سيد اسحاق (ع)
بقعه متبرکه امامزاده سيد اسحاق (ع)در کوچه خدابنده لو در خيابان ناصر خسرو واقع شده و مردم آن رابه نام قدمگاه چهارده معصوم هم مي خوانند و بنا بر متن زيارتنامه موجود ايشان در ملک ري به شهادت رسيده اند .
نسبت ايشان به حضرت امام موسي بن جعفر (ع)مي رسد .اين بقعه کوچک درحدود 22 متر مربع مساحت دارد و در سالهاي اخير بازسازي گرديده است .
يک لوح سنگي که بر آن صلوات بر چهارده معصوم کنده کاري شده به ديوار بقعه نصب شده است . شيوه نگارش خط ثلث موجود بر سنگي که در سرداب قرار دارد ،تاريخ آن را به قرن هشتم يا نهم هجري مي رساند.
بقعه متبرکه امامزاده اسماعيل (ع)
بقعه متبرکه امامزاده اسماعيل در خيابان کلهر در منطقه چيذر و در نزديکي بقعه امامزاده علي اکبر (ع)واقع شده است .آن حضرت از نوادگان امام موسي کاظم (ع) است .بناي اصلي بقعه ايشان چهار گوش است وحدود 150 متر مربع مساحت دارد .در چوبي ساده ورودي به حرم و ديوارهاي آجري داخل آن با رنگ سبز نقاشي شده و نيمه پايين ديوار از سنگ مرمر پوشيده شده است .ضريح مطهر آن حضرت ،مشبک و بالاي آن فرم نيم دايره دارد.مرقد مطهر در داخل ضريح سنگ مرمر بزرگي است .گنبد بنا به رنگ سبز نقاشي شده که مدتي ار عمر آن مي گذرد .اين بنا داراي صحن مشجر با درختان بسيار کهنسال است که در آن فبوري نيز به چشم مي خورد .اين امامزاده داراي حسينيه اي وسيع و از امکانات رفاهي جهت زائرين برخوردار است .                                                                                                                                                        
بقعه متبرکه امامزاده صالح (ع)
بقعه مبارکه  حضرت امامزاده صالح (ع) فرزند بزرگوار حضرت امام موسي کاظم (ع) در ميدان تجريش در شمال تهران واقع است .اصل بنا متعلق به قرون 7و8 ه و مشتمل بر بنايي چهار گوش به مساحت 50 متر مربع است که سبک و شيوه معماري آن به بناهاي دوره ايلخاني شباهت دارد .در سمت شمال بقعه و مقابل ايوان ورودي،درخت چنار کهنسال و تنومندي  که تاهمين اواخرشاخه هايي از آن سبز بود وجود داشت و بقعه مزبور در عهد قاجار تعمير و بخشهايي به آن افروده شد .گنبد کاشي و نقاشيهاي زيباي داخل حرم مربوط به دوران قاجار است .لکن امروزه در راستاي طرح جامع عمراني ،گنبد جديدي بر فراز گنبد قبلي و نيز مناره اي در مقابل آن در حال احداث است .در وسط حرم مطهر ضريح نقره اي و در داخل آن ،ضريح چوبي قديمي قرار دارد.
در سالهاي اخير فعاليتهاي عمراني در اين بقعه انجام گرديده و ادامه دارد در اين بقعه امکانات فرهنگي از قبيل کتابخانه و کتابفروشي و نيز امکانات رفاهي مناسب و پارکينگ براي رفاه زائرين محترم وجود دارد .                                                      
بقعه متبرکه امامزاده عزيز (ع)
در دامنه تپه هاي شمال شرقي اوين و در مجاورت روستاهاي اوين و درکه بر فراز تپه اي که داخل دانشگاه شهيد بهشتي قرار گرفته ،و در ميان درختان سرسبز و در محيطي با صفا ،بقعه و زيارتگاه خوش منظر و زيبايي متعلق به امامزاده عزيز (ع) وجود دارد که از نوادگان امام موسي کاظم (ع) است .
بناي اصلي آن قبر کوچک مستطيلي متناسبي با سقف گنبدي بيضي شکل است . بناي اوليه آن مربوط به قبل از دوران قاجاريه است که در سالهاي بعد در دو طرف شرق و غرب اين قبر دو اتاق ساده افزوده اند و ايوان پهن و وسيعي هم با جرزهاي سنگي و نرده چوبي ساده در قسمت جنوب بقعه ،مشرف به قريه اوين ،احداث نموده اند .قبلا داخل حرم کوچک بقعه حفاظ چوبي ساده با خانه بنديهاي مربع درشت ،اطراف مرقد را احاطه کرده است .بنا بر زيارتنامه موجود ،ايشان عموي گرامي امامزاده مطيب (ع) است که مرقد آن حضرت نيز در روستاي اوين واقع شده است .به سبب شکل و رنگ سرخ گنبد شيرواني بقعه امامزاده عزيز (ع)،مردم بومي اين بقعه را به نام امامزاده اناري خوانده اند . بقعه مزبور داراي امکانات رفاهي مناسب براي استفاده زائرين محترم است .
بقعه متبرکه امامزاده مطيب (ع)
بقعه آن حضرت که از نوادگان امام موسي کاظم (ع) است ،در نزديکي ميدان عطاء الدين ،خيابان شهيد کچويي در روستاي اوين ،3کيلومتري شمال ونک در دامنه کوههاي مشرف بر روستاي درکه ،که از هواي با طراوتي بر خوردار است ،واقع شده است .
بقعه مزبور سابقا اتاق سنگي ساده مستطيل شکلي به مساحت حدود 70 متر مربع داشته که ايوان ورودي آن رو به مشرق باز مي شده است .ضريح و مرقد به صورت ساده و فاقد تزيينات است .
نسبت زيارتنامه ايشان مطيب بن زيد بن محسن بن موسي الکاظم (ع) ذکر شده است .تنها اثر باقي مانده اين بقعه که تا چند سال پيش از جلوه لازم برخوردار بود،دري خاتک سازي شده همراه با آيينه کاري است .
بقعه متبرکه سيده ملک خاتون (س)
اين زيارتگاه در خيابان خاوران ،خيابان شهيد برادران سجادي ،هشت متري ملايري واقع شده است .در سال 1378 ش فعاليتهاي عمراني و نما کاري و اجراي طرحهاي توسعه و محوطه سازي و ايجاد فضاي سبز ،به طرز زيبايي در اين بقعه انجام شده است .بناي اصلي حرم ،تاريخي و از آثار زمان فتحعلي شاه قاجار است که طبق کتيبه سنگ مرمرو کاشيهاي مرقد توسط نواب عليه سلطنت خانم ملقب به محترم السلطنه بنت بديع الملک ميرزاي عماد الدوله در سال 1309 ه ق تعمير گرديده است .بناي فعلي بقعه شامل ايوان آجري و رواق جديد سر تاسري اطراف است .و ورودي آن از سمت شمال و نماي آن فاقد کاشيکاري است .در سال 1381 ش ،به دليل فرسودگي ضريح چوبي مشبک عهد قاجار ،ضريح جديد مطلا و بديعي توسط استاد روزگاريان در اصفهان ساخته شده و در اين مکان نصب گرديده است .طرح مرمت سر در قديمي محوطه نيز با هماهنگي ميراث فرهنگي در دست اقدام است .طبق متن زيارتنامه موجود ،صاحب بقعه از نوادگان امام موسي کاظم (ع) است .بقعه مزبور داراي محوطه اي پارک مانند همراه با وسايل بازي کودکان و ديگر امکانات مورد نياز زائران است و مراسم دعا و روضه خواني در طول هفته در آن برگزار مي شود.
امامزادگان شهرستان لواسانات
بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع)
وي از نوادگان امام موسى بن جعفر (ع) است .محل بقعه آن حضرت در مرکز بافت قديم در روستاى کلان در منطقه کوهستانى لواسان بزرگ واقع است و محل آن تاگلندوک 35 کيلومتر فاصله دارد.بناى قديم بقعه داخل مسجد امام حسن عسگرى بوده که امروزه توسط اهالى محل نوسازى شده و مساحت عرصه و اعيان آن 100 متر مربع است .
بقعه متبرکه امامزاده اسماعيل (ع)
بقعه متبرکه آن حضرت در غرب روستاى شمشک پايين ،در 30 کيلومتر فشم و در بخش رود بار قصران قرار دارد و با فاصله اى حدود 150 متر بالاتر از بقعه متبرکه امامزاده محمد (ع) در منطقه اى کوهستانى و سرد سير واقع شده است و مسير آن را بايد با پاى پياده طى نمود .بقعه متبرکه در دامنه تپه اى مشرف بر روستاى شمشک قرار دارد و از چشم انداز بسيار زيبايي برخوردار است. اصالت بناى بقعه امامزاده اسماعيل (ع) که در فهرست آثار تاريخى ،فرهنگى ميراث فرهنگى به ثبت رسيده ،با مساحتى در حدود 30 متر مربع به دوره هاى صفويه و قاجاريه باز مى گردد .گفته مى شود نسب شريف آن حضرت  بدين ترتيب است :اسماعيل بن فضل بن على بن موسى الرضا(ع).
بقعه متبرکه امامزاده اسماعيل (ع)
 بقعه متبرکه امامزاده اسماعيل (ع) که از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است ،در شمتل رودخانه،در ضلع غربى روستاى خوش آب و هواى برگ جهان ،در 25 کيلومتري  لواسان پس از روستاى افجه واقع شده و از موقعيت کوهستانى ،سرسبز و بسيار زيبا برخوردار است .بناى قبلى بقعه با قدمت حدود 700 سال از جنس سنگ و ساروج نشان از يکى از ميراثهاى با ارزش گذشته دارد که اکنون جاى خود را به بنايى با پلان مربع شکل و گنبدى مخروطى با پوشش شيروانى داده است که حدود 50 متر مربع مساحت دارد .بناى بقعه در سالهاى اخير بازسازى گرديده است .در فصول بهار و تابستان زائرين بسيارى به اين بقعه مبارکه مشرف مي شوند.اين بقعه با توجه به وجود باغات پيرامون آن علاوه بر فضاى معنوي و زيارتى از محيط گردشگرى نيز برخوردار است .اين بقعه که قدمت اوليه آن به قرن ششم و هفتم هجرى باز مى گردد ،در فهرست آثار تاريخى ،فرهنگي سازمان ميراث فرهنگى به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع)
آن حضرت از فرزندان امام على بن موسى الرضا (ع) است و جد بزرگوار امامزادگان موسى وطيب مدفون در منطقه لواسانات معرفى گرديده است .محل بقعه در يکى از روستاهاى زيبا ،آرام و خوش آب و هوا ناحيه فشم به نام آبنيک واقع است که رودخانه اى با آب شيرين و گوارا از ميان آن و از مجاورت بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع) مى گذرد.فاصله اين بقعه که داراي جاده آسفالت است تا تهران 33کيلومتر است .بناى بقعه ساده است و از سنگ ساخته شده و حدود 60 متر مربع مساحت دارد و داراى گنبد از جنس گل و گچ است . داخل حرم از قسمت کف تا حدود 5/1 متر از سنگ و بقيه از گچ پوشيده شده است .بناي اوليه بقعه متعلق به قرن هشتم و نهم هجرى بوده است .در سالهاى اخير با همت هيات امنا فعاليتهاى عمرانى در بقعه مزبور به عمل آمده است .
بقعه متبرکه امامزاده خواجه سلطان احمد(ع)
امامزاده جليل القدر خواجه سلطان احمد (ع) از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است.بقعه آن حضرت در منطقه اى کوهستانى و در حدود 45 کيلومترى گلندوک در بخش لواسان بزرگ قرار دارد .بناى نوساز بقعه حدود 400 متر مربع مساحت دارد که در فضايى مشجر به وسعت 3000 متر مربع واقع شده است .اين بنا بانماي آجري،داراى گنبدى مخروطى شکل با پوشش شيروانى است .صندوق چوبى داخل ضريح فلزى با تاريخ 937 هجرى متعلق به زمان صفويه است لکت قدمت بنا به استناد فهرست بناهاى تاريخى ميراث فرهنگى ،متعلق به قرون هفتم يا هشتم هجرى است . اين بقعه متبرکه از امکانات مناسب شهرى بر خوردار است .بقعه متبرکه امامزاده احمد (ع) تحت شماره 1123 در فهرست آثار ملى به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده سيد مير سليم (ع)
اين امامزاده جليل القدر که مرقد منورش در شرق روستاى خوش آب و هواى ميگون و در 25 کيلومترى بخش فشم قرار دارداز نوادگان امام موسى کاظم (ع) است . بناى بقعه ايشان در سالهاى اخير مورد بازسازى قرار گرفته و مساحتى حدود 300 متر مربع دارد .محيط سرسبز و کوهستاني، قرار گرفتن بقعه در کنار رودخانه و دسترسى آسان به آن ،زائرين مشتاق فراوانى را در فصل بهار و تابستان به سوى اين بقعه متبرکه جلب مى نمايد .بنا بر فهرست بناهاى تاريخى ميراث فرهنگي، قدمت اين بقعه احتمالا به قرن نهم يا دهم هجرى باز مى گردد .
بقعه متبرکه امامزاده شاهزاده حسين (ع)
بر اساس شجره نامه موجود در حرم ،آن حضرت ملقب به مير على بن شمس الدين بن على بن محمد بن هادى بن مهدى بن نوروز بن محسن بن امام موسى کاظم (ع) است .بقعه متبرکه ايشان در مرکز بافت قديم روستاى امامه بالا در 15 کيلومترى فشم رود بار قصران در محيط کوهستانى واقع شده وفاصله آن تا ابتداى منطقه لواسان 22 کيلومتر و به صورت آسفالته است .اين بقعه شامل بناى آجرى ساده با پوشش سقف شيروانى به مساحت 50 متر مربع است که بر اساس کتيبه سر در ورودى ،در سال 1328 شمسى مرمت گرديده است .ضريح چوبى کوچکى به ابعاد 5/1*5/2 متر بر روى مرقد مطهر نصب شده است .قدمت بناى اوليه اين بقعه متعلق به قرن نهم هجرى است و در فهرست آثار تاريخى فرهنگى سازمان ميراث فرهنگى به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده طيب حسين طاهر(ع)
از ديگر نوادگان هفتمين اختر تابناک آسمان ولايـت حضرت امام موسى کاظم (ع) امامزاده طيب حسين طاهر (ع) است.بقعه ايشان در روستاى خوش آب و هواو کوهستانى (کمرد) پس از جاجرود و در 3 کيلومترى جاده آبعلى واقع شده که جاده ان آسفالته است .اين بقعه در فضايى مشجر قرار دارد و مشتمل بر بنايى با گنبد مخروطى و ايوانى در قسمت جلو است که حدود 50 متر مربع مساحت دارد .وجود غار و آبشار زيبايى در اطراف بقعه ، علاوه بر ايجاد فضاي معنوى ، محيط مناسب گردشگرى به ويژه در فصل تابستان براى زائرين محترم فراهم نموده است.
بقعه متبرکه امامزاده طيب (ع)
نام آن حضرت يونس ،لقبش طيب و نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .بقعه کوچک ايشان با طرحى هشت ضلعى و برجى شکل داراى گنبدي شلجمى با پوشش فلزى است و در بخش لواسان بزرگ در روستايى به نام رسنان در دامنه تپه بزرگى واقع گرديده و پيرامون آن از درختان فراوان پوشيده شده است .محيط سرسبز و فضاى کوهستانى اين بقعه متبرکه زائرين مشتاق را در فصل بهار و تابستان به خود جلب مى نمايد.
بقعه متبرکه امامزاده عبدالله (ع)
بقعه متبرکه آن حضرت در روستاى لالان (لالون ) و در 20 کيلومترى فشم در کنار جاده اى فرعى و خاکى که از روستاى زايگان منشعب مى شود و حدود 2 کيلومتر مسافت دارد واقه شده است. داخل حرم اين بقعه و بر روى سنگ مرقد آن حضرت ،اين عبارت نوشته شده است :
(امامزاده عبد الله از فرزندان فضل بن امام رضا (ع) مى باشد .جعفر و عبد الله از مدينه روى به ولايـت رود بار قصران نهادند ،چون به موضع لالان رسيده اند ايشان را شهيد کرده اند ). اگر چه در فهرست بناهاى تاريخى و فرهنگى ميراث فرهنگى ،قدمت اين بقعه به قرون نهم و دهم هجرى نسبت  داده شده لکن بناى آن با مساحت 140 متر مربع در سالهاى اخير کاملا نوسازي گرديده است .
بقعه متبرکه امامزاده فضل على (ع)
وي از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .بقعه آن حضرت در روستاى ناران (نارون)در پنج کيلومترى گلندوک در منطقه اى کوهستانى واقع شده است .بناى اصلى بقعه مربع شکل و با مساحت حدود 100 متر مربع در فضايى به مساحت 2500 متر مربع قرار دارد و کاملا بازسازى شده است .درب جنوبى و قديمى بقعه همراه با نقوش کنده کارى کياهى با تاريخ 1272 هجرى متعلق به دوره ناصر الدين شاه قاجار است که بر روى آن با خطوط شکسته نستعليق نام استاد سازنده را (آقا بابا نوايى ) معرفي کرده است .
در مجاورت اين بقعه حسينيه اى بزرگ و مجهز ،و در قسمت جنوبى آن ،صحن بقعه قرار دارد.
بقعه متبرکه امامزاده محمد باقر (ع)
اين امامزاده بزرگوار از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .بقعه ايشان در جنوب و در بالاترين نقطه روستاى رودک رود بار قصران در 20 کيلومترى فشم در دامنه منطقه کوهستانى واقع شده است . قدمت اوليه بناى بقعه مزبور به قرن پنجم و ششم هجرى باز مى گردد ،لکن بناى فعلى و نو ساز بقعه به مساحت 150 متر مربع در فضايى به وسعت 500 متر مربع قرار دارد و داراى گنبدى است مخروطى و شيروانى که پوششى از ورق سفيد دارد .بقعه مزبور در سالهاى اخير مرمت شده و ضريحى مطلا در آن نصب گرديده است .اين بقعه در فهرست آثار تاريخى ،فرهنگى ميراث فرهنگى به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده محمد (ع)
اين امامزاده از نوادگان امام موسى کاظم (ع)است .بقعه متبرکه ايشان در روستاى بوجان در 10 کيلومترى گلندوک در بخش لواسان کوچک در منطقه اى کوهستانى و خوش آب و هوا واقع شده است . بقعه با مساحتى حدود 20 متر مربع در فضايى به وسعت حدود 2500 متر مربع بنا شده است و چندين درخت چنار قديمى نيز در محل بقعه قرار دارد .قدمت بقعه به دوره صفويه باز  مى گردد .پلان بنا مربع شکل و سقف آن از داخل به صورت مدوراست که در قسمت بالا به صورت گچ برى و داراى طرح شمسه است .اراضى و موقوفات زيادى جزو در آمدهاى اين بقعه است.
بقعه امامزاده محمد بوجان در ليست آثار تاريخي_فرهنگى ميراث فرهنگي استان تهران به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده محمد شعيب (ع)
امامزاده محمد تقى (ع) ملقب به محمد شعيب (ع) از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .محل بقعه آن حضرت در روستاى خوش آب و هواى کند سفلى در 10 کيلومترى گلندوک و در
منطقه اى کوهستانى واقع شده است .بناى بقعه با مساحت 30 متر مربع از فضايى کوچک برخوردار و داراى نماى داخلى ساده و فاقد تزيينات است.سطح مرقد با سنگهاى مرمر فرش شده و ضريح چوبى کوچکي روى آن نصب گرديده است . تعداد زائرين اين بقعه در ايام سوگوارى بيشتر از اوقات ديگر است .
بقعه متبرکه امامزاده نور (ع)
  بقعه متبرکه امامزاده نور (ع) از نوادگان امام موسى کاظم (ع) در 300 مترى جنوب غربى روستاى امامه پايين از توابع شهرستان قشم و مشرف بر اين روستا قرار دارد و فاصله آن تا ابتداى جاده منتهى به تهران 22 کيلومتر است .بقعه مزبور که کاملا نو ساز است ،با طرحى شش ضلعى و مساحتى حدود 20 متر مربع در محوطه اى به وسعت 500 متر مربع قرار گرفته و از موقعيتى کوهستانى برخوردار است . زائرين محلى همه هفته به زيارت اين امامزاده مشرف مى شوند.
امامزادگان شهرستان ساوجبلاغ
¬بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع)
وي از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .اين امامزاده در مرکز روستاي کشرود طالقان در منطقه اى کوهستانى با درختان انبوه و کهنسال واقع شده است .بناى آن منفرد وفاقد الحاقات است . اين بنا فاقد گلدسته است ولي داراى گنبدى مخروطى مطابق با وضعيت معمارى منطقه است که مورد مرمت وباز سازى نيز قرار گرفته است .همچين گورستانى پيرامون امامزاده وجود دارد .اين امامزاده داراى امکانات اوليه رفاهى و آب و برق نيز هست.قرمت اين بناى تاريخى به قرن هفتم يا هشتم هجرى باز مى گردد.
بقعه متبرکه بى بى قزلر(س)
اين بانوى بزرگوار از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است که به فاطمه خاتون نيز معروف است . در اين بنا دو امامزاده ديگر به نام احمد و محمد نيز وجود دارند .اين بقعه در روستاى اغشت دهستان برقان در طالقان در دامنه کوه که پيرامون آن را درختان کهنسالى همچون عناب با قدمت 800 ساله ،چنار و توت فرا گرفته ،قرار دارد.ضريح امامزاده چوبى است و داراى گورستاني عمومى مى باشد .بنا فاقد گلدسته است و گنبد آن مخروطى شکل و از سنگ و گچ است و جرز ها نيز از گچ ساخته شده اند .اين بناى دوره صفوي جزو آثار تاريخى به ثبت رسيده است .اين بقعه داراى امکانات رفاهى اوليه و آب و برق نيز هست.
بقعه متبرکه امامزاده جعفر (ع)
نسب ايشان به امام موسى کاظم ( ع) باز مى گردد .بناى بقعه در خيابان راه آهن شهر هشتگرد واقع است .بناى امامزاده به چهار قسمت تقسيم مي شود که قديمى ترين واساسى ترين بخش آن همان حرم امامزاده است.اين بنا به صورت ساختمانى مکعب مستطيل است که از آجر و خشت و گل ساخته شده است .در ضلع جنوبى حياط،ايوان مسقفى با چهار ستون گچى مستطيل شکل وجود دارد که در منطقه کم نظير است . اين بقعه داراى گنبدى است که از داخل هشت ضلعى و از بيرون مخروطى است .بنا فاقد گلدسته و الحاقات جانبى است.امامزاده داراى امکانات رفاهى اوليه و آب و برق است .                       
بقعه متبرکه امامزاده زکريا(ع)
نسب ايشان به امام موسى کاظم (ع) مى رسد. امامزاده در منطقه اي کوهستانى در جنوب روستاى ميراش در 11 کيلومترى غرب شهرک (مرکز طالقان )و در محوطه اى حدود 4000 متر مربع واقع شده است .اين بقعه داراى ضريح چوبى است که ارزش تاريخى دارد .گنبد آن مطابق معمارى محلى رک (مخروطي)و فاقد گلدسته است . جنب بقعه مسجدى احداث گرديده که فضاى سبز مناسبى نيز به آن اضافه شده است .اين بقعه جزو آثار تاريخى به شمار مى آيد و مربوط به هفتم يا هشتم هجرى است.
بقعه متبرکه امامزاده سيد علاءالدين (ع)
وي از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .بقعه امامزاده اورازان مدفن سيد علاء الدين (ع) برادر سيد ضياءالدين است که در روستاى خچيره مدفون است .ظاهرا پس از تعقيب اين دو برادر توسط خوارج ،آن دو از يکديگر جدا شده و سيد ضياء الدين به روستاى خچيره وسيد علاء الدين به اورازان رفته و در اين مکان مدفون شده اند .بنا فاقد الحاقات جانبى و گلدسته است و قبرستانى در بخشى از محوطه امامزاده قرار دارد .
بقعه متبرکه امامزاده سيد ضياء الدين (ع)
او از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .اين بقعه در منطقه کوهستاني روستاى خچيره طالقان در فاصله 500 مترى ضلع جنوبى رودخانه شاهرود و ميان دو کوه که منظره اى بسيار زيبا را تداعى مى کند قرار گرفته است.او در زمان حيات خود به عنوان فردى با ايمان و با تقوا شهرت داشته است .بناى اين امامزاده فاقد گلدسته و داراى گنبد است و کتابخانه اى کوچک ،وضو خانه و 3 زائر سرا دارد.همچنين کف سراسر امامزاده موزائيک و بالاى آن گچ کارى شده است .قدمت اوليه بنا به قرون هفتم وهشتم هجرى باز مى گردد.
بقعه متبرکه امامزاده على اکبر (ع)
اين امامزاده از نوادگان حضرت موسى بن جعفر (ع) است.بقعه ايشان در تکيه اغشت در 35 کيلومترى شمال غرب شهرستان کرج در منطقه اى خوش آب و هوا و کوهستانى واقع شده است .محوطه آن حدود 3000 متر با زير بناى 60 متر ،داراى گنبدى خشتى و هلالى شکل است و قدمت آن به دوره صفويه باز مى گردد.
امامزادگان شهرستان ورامين
بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع)
بقعه امامزاده ابراهيم (ع) واقع در غرب روستاى سلمان آباد در 3 کيلومتري جنوب شرقى پيشوا قرار دارد و شامل بناى خشتى است .گفته مي شود آن حضرت از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .
 بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع)
آن حضرت از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .بقعه ساده و کوچک آن بزرگوار به مساحت 35 متر مربع در روستاى جمال آباد در شمال شرقى شهرستان ورامين واقع شده است.بناى مزبور داراى دو گنبد مخروطى است که بر فراز بقعه ساخته شده و داراى يک ورودى است .
بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع)
بقعه شريفه امامزاده ابراهيم (ع) که از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است و در روستاى ولى آباد قرچک در شمال ورامين واقع شده و مشتمل بر بناي مربع شکل آجرى و ساده به مساحت 100 متر مربع با يک ورودى کوچک است و گنبدى آجرى و مدور به ارتفاع 4 متر دارد که پوشش آن سيمانى و فاقد هر گونه تزيين است .بناى مزبور در محوطه اى وسيع قرار دارد .قدمت اوليه بنا متعلق به دوره صفويه است و در سال 1361 ش مرمت شده است .فضاى داخل حرم به مساحت 36 متر مربع ،گچکارى و رنگ آميزى شده و کتيبه اي قرآنى دور تا دور نماى زير گنبد به نگارش در آمده است .ضريح بقعه از جنس آلو مينيو م و به ابعاد 80/1*2*5/3 است .
بقعه متبرکه امامزاده بى بى زبيده (س)
يکي ديگر از بقاع متبرکه شهرستان ورامين امامزاده بى بى زبيده (س) واقع در انتهاى خيابان آيت الله بهشتى زيبا شهر (مافى آباد) قرچک است که طرح توسعه بنا و مرمت و اجراى تزيينات آن با زيربناى 500 متر مربع زير نظر اداره اوقاف و امور خيريه ورامين در سال 1381 آغاز گرديده است .
بناي اصلى بقعه که 700 سال قدمت دارد،در سال 1376 مرمت شده و داراي ايوانى است که بعدا يک رواق محقر به آن ملحق گرديده است . گنبد کوتاه بقعه با پوشش سبز فام ،با دهانه باز به ارتفاع 5/2 متر است.اطراف بقعه را قبرستان عمومى فرا گرفته است.داخل حرم گچ کارى و رنگ آميزى شده و ضريح مطلا بسيار مجلل آن در سال 1374 احداث و نصب گرديده است .اين امامزاده از نوادگان امام هفتم شيعيان ،امام موسى کاظم (ع) به شمار مى رود.
بقعه متبرکه امامزاده بى بى زبيده (س)
در فاصله 3 کيلومترى شمال ورامين و در حد فاصل روستاهاى داود آباد و سعد آباد و نز ديک بقعه امامزاده عبد الله (ع)،بقعه متبرکه امامزاده بى بي زبيده (س) از اولاد امام هفتم (ع) در محوطه اى وسيع و محصور قرار دارد .اين بنا به مساحت حدود 100 متر مربع از خشت و گل ساخته شده و گنبد پلکانى و مدور آن از سطح زمين تا راس گنبد داراى پله است .اين بناى دوره قاجارى در فهرست آثار تاريخى سازمان ميراث فرهنگى به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده جعفر (ع)
بقعه متبرکه امامزاده جعفر (ع) در شش کيلومترى جنوب شرقى ورامين در شهر پيشوا قرار دارد. بناى مرتفع ومجلل اين بقعه يادگارى از عهد صفويه است که با گنبدى از کاشيهاى فيروزه اى و صحن وسيع بر فراز تپه اى مشرف بر شهر واقع شده است .آن حضرت از فرزندان امام موسى کاظم (ع) است و بر کتيبه در منبت کارى شده ضريح چوبى بقعه نام امامزاده (جعفر حوازي) فرزند امام هفتم (ع) نگاشته شده است .سير تحول شکل گيرى و ساخت مجموعه مذهبى آستان امامزاده جعفر (ع) به طور کلى در سه مرحله انجام گرفته است :
مرحله اول:شامل پلانى مربع شکل و مسقف با گنبد که در زمان شاه طهماسب صفوي ساخته شده و نيز محوطه باز مقابل آن ،که به عنوان محل تدفين اهالى شهر استفاده مى شده است .
مرحله دوم :ايوانى است که در زمان فتحعلى شاه قاجار در ضلع شرقى بقعه به بنا ملحق گرديده است که کتيبه ايوان حکايت از آن مى نمايد.
مرحله سوم :مربوط به فعاليتهاى عمرانى پس از پيروزى انقلاب اسلامى است که در راستاى طرحهاى توسعه اى و جامع ،تعدادى از اماکن و بناهاى پيرامون آستان مقدس خريدارى و به مجموعه اضافه گرديده و يازده رواق پيرامون بناى اصلى در ضلع شرقى صحن،يک سر در رفيع با کاشيکارى و مناره هاى روى سر در ورودى جبهه شرقى و در طرفين آن ،دو طبقه ساختمان و کتابختانه ،دفتر امور ادارى آستان مقدس ،مجموعه تجارى ،زائر سرا ،سرويسهاي بهداشتى و غيره ساخته شده است .مجموعه بقعه مشتمل است بر درايگاه و سر در ورودى ،فضاهاى تدارکاتى ،بهداشتى و کتابخانه ،ميانسرا (صحن)،ايوان شرقى ،مسجد بقعه و حرم .ايوان غربى درمقابل درايگاه شرقى صحن قرار دارد و بنايى الحاقى که است که در زمان فتحعلى شاه قاجار در سال 1227 ق هنگام تعميرات بنا به آن اضافه گرديده و داراى کتيبه اى به خط نستعليق بر کاشى لاجوردى است.
گنبد بقعه که از آثار ارزشمند معمارى مذهبى ايران به شمار مى رود ،داراى 21 متر ارتفاع از سطح زمين و 5/9 متر قطر به شيوه دوپوش ساخته شده است .در قسمت خارجى داراى پوشش کاشيهاى فيروزه اى با نقوش هندسى و کتيبه هايى به خط ثلث ،نستعليق و کوفى بنايى است که سازمان ملى حفاظت آثار باستانى آن در سال 1354 از محل کمکهاي سازمان اوقاف و امور خيريه مرمت و تعمير نموده است. درب منبت حرم به نام شاه طهماسب و مورخ به سال 950 ه.ق است و اثر تاريخى و هنرى مهمى به شمار مى رود و داراى کتيبه است .کتيبه داخل حرم شامل نوشته هايي به خط ثلث است که در قسمت پايين آن شاه طهماسب صفوى و تاريخ 956 ق ثبت است .
اين بنا در سال 1317 ش با شماره 319 در فهرست آثار ملى ايران به ثبت رسيده و در سال 1382 با نظارت کارشناسان ميراث فرهنگى استان تهران مرمت و باز سازى شده است .
بقعه متبرکه امامزاده حسين رضا(ع):
از بناهاى تاريخى ورامين ،بقعه امامزاده حسين رضا (ع) واقع در خيابان طالقانى ،خيابان حسين رضا (ع) است که ساختمان برج مانند آن آجرى و هشت ضلعى با گنبدى کوتاه و مدور است که يک ورودى (ايوان)به آن افزوده شده است .بنا داراى گچ برى هاى زيبا و خطوط برجسته اى از آيات قرآنى است که قسمتهايى از آن از بين رفته و فقط گچ بري داخل حرم باقى مانده است .کاشيهاى معرق باقى مانده بر روي محراب اين بنا نيز به زمان مغوى باز مى گردد .ضريح آلومينيومي بقعه به ابعاد 2*2*5/2 متر در سال 1369 نصب گرديده است .
ساختمان بقعه مزبور در سال 1379 جزو آثار تاريخى به ثبت رسيده است .
امامزادگان  شهر رى
بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع)
يکي ديگرازنوادگان امام موسى بن جعفر (ع)،امامزاده ابراهيم (ع)است که بقعه ايشان در روستاى اندرمان خيابان شهيد رجايى ،خيابان امامزاده ابو الحسن (ع) واقع شده و ملجاء و ماواى زائرين و بازديد کنند گان است .ساختمان بقعه در سال 1403 ه.ق ساخته شده و مشتمل بر گنبد ضربى کوتاه و ايوان است که کتيبه اى بر پيشانى آن نقش بسته است .اين بنا در محوطه اى مشجر قرار دارد .نماى داخل حرم تماما رنگ آميزى شده و صندوق مشبک ساده اي از جنس چوب روى مرقد را پوشانيده است .
بقعه متبرکه امامزادگان سيد ابراهيم و سيد اسماعيل (ع)
اين بقعه مطهر که معروف به امامزاده قلعه شيخ است در قسمت شرقى بخش کهريزک در محله قلعه شيخ و در امتداد خيابانى که به طرف آسايشگاه معلولين کهريزک مى رود واقع گرديده است و اطراف آن قبرستان عمومى محل قرار دارد .امامزادگان واجب التعظيم سيد ابراهيم و سيد اسماعيل (ع)از نوادگان امام موسى بن جعفر (ع) هستند.بناى اين بقعه ،بسيار قديمى و داراى رواق ورودى آجرى به اتاقهاى ضربى بوده که در سال 1375 مرمت و نو سازى شده است .طرح جامع بقعه اخيرا به تصويب سازمان اوقاف و امور خيريه رسيده و براى اجرا آماده است .اخيرا ضريح جديدى با روکش طلا بر روى مرقد نصب گرديده است .اين بقعه جزو آثار ملى به ثبت رسيده است .محوطه بقعه مزبور بسيار وسيع و بيش از 9 هکتار وسعت دارد و با توجه به قرار گرفتن در منطقه کهريزک از موقعيت مناسبى برخوردار است .طرح نوسازي و توسعه اين بقعه تهيه گرديده و ساختمان ادارى و حسينيه آن در حال اجراء است و بقيه طرحها در آينده به مرور زمان اجرا خواهد شد .
بقعه متبرکه امامزادگان سيد ابراهيم و سيد اسماعيل(ع)
بقعه مبارکه امامزادگان سيد ابراهيم و سيد اسماعيل (ع) در جنوب شرقى تهران ،قلعه دولت آباد واقع شده است .نسب آن بزرگواران را به امام موسى کاظم (ع) مى رسانند.بناى بقعه به صورت مربع مستطيل و تک اتاقي معمولى و فاقد گنبد و سازه آن فلزى است که به تازگى توسط مردم محل وخيرين احداث گرديده است . زير بناى کلى محوطه 120 متر و حرم 60 متر مربع است .ضريح آن چوبى و بدون شيشه محافظ و داراى قفل است .زائران بقعه عمدتا از خواهرانند .بقعه داراى امکانات رفاهى است .                                     
بقعه متبرکه امامزاده رقيه (س)
بقعه متبرکه امامزاده رقيه (س) که از نوادگان امام هفتم شيعيان حضرت امام موسي کاظم (ع) و خواهر امامزادگان ابراهيم و اسماعيل (ع) است در روستاى بتائين ،بين کهريزرک و اتوبان قم ،تهران واقع گرديده است . بناى بقعه محقر ونوساز ايشان ،داراى گنبد کوچک ضربى سيمانى و يک ورودى است .نماى ورودى تماما کاشى شطرنجى جديد سبز فام است و نام صاحب بقعه بر بالاى آن بر کاشى کوچک لاجوردى نقش بسته و نيز در طرفين درب ورودى دو کتيبه عمودى کوتاه به خط نستعليق بر کاشي لاجوردى وجود دارد که بر يکى حديث   :
 (کلمه لااله الاالله حصنى ...) و بر ديگرى اين شعر نوشته شده است :
علي الله فى کل الامور توکلى وفى الخمس اصحاب الکساء توسلي
در ميان حرم مطهر که 16 متر مربع وسعت آن است مقبره امامزاده به صورت مرتفع نمايان است که با پارچه هاى سبز و چند عدد گلدان مزين شده است .ديوارهاى حرم سفيد کارى و رنگ آميزى شده است .در سال 1382 ضريح هشت ضلعى با طرح مشبک با روکش آب طلا برروى مرقد نصب گرديده است .ضمنا با اضافه شدن ملک مسکونى مجاور به حرم امامزاده توسط بانى خير ،نسبت به توسعه آن اقدام شده است .
بقعه متبرکه امامزادگان سه دختران (س)
در قسمت شرقى شهر رى در امتداد خيابان شهيد قمى ،جنب بوستان (پارک) ،که قبلا به نام قبرستان سه دختران مشهور بوده ،دو بقعه ساده با فاصله کمي از يکديگر قرا دارند ،يکى معروف به امامزاده سه دختران و ديگرى بقعه (دو برادران).گفته مى شود امامزادگان سه دختران از نوادگان حضرت موسى بن جعفر (ع)به شمار مى روند .ساختمان بقعه سه دختران 48 متر مربع وسعت دارد.
نماي آن سيمانى است و گنبدى بر فراز آن بنا گرديده است که احتمالا در عهد قاجاريه احداث شده باشد .در سال 1377 توسط اداره اوقاف و امور خيريه شهر ري مرمت و تعميراتى در اين بقعه صورت گرفته است .طرح توسه بنا تهيه گرديده ،که در آينده به مورد اجرا گذاشته خواهد شد .در ميان حرم سنگ قبرى بتوني طراحى شده که اطراف ان سنگ و نرده هاى فلزى نصب گرديده است. اين بقعه جزو آثار ملى به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده شعيب(ع)¬
يکي ديگر از بقاع متبرکه شهرستان رى بقعه مبارکه امامزاده شعيب ابو موسي (ع)واقع در جاده ورامين ،روستاى فيروز آباد است که مورد توجه و اقبال اهالى است .مى گويند امامزاده شعيب(ع)از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .بناى بقعه آجرى و داراى گنبدى ضربى ويک ايوان است که قسمتهايى از آن فرسوده و ويران شده و نياز به تعمير يا باز سازى دارد .در سال 1381 طرح مرمت بقعه به تاييد ميراث فرهنگى رسيده و در حال اجرا است .بقعه مزبور با شماره 3377 جزو آثار ملى به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده على اکبر (ع)
در فاصله 15 کيلومترى تهران و نزديک آستان حضرت امام خميني (ره)،روستاى پلا ئين قرار دارد .
بقعه متبرکه امامزاده على اکبر (ع) در اين روستا واقع شده است .اين امامزاده را به حضرت امام موسى بن جعفر (ع) نسبت مى دهند .ساختمان اصلى بقعه قديمى ،خشت و گلى و داراى گنبدى خشتى بوده و جنبه تاريخى داشته است .اين بنا که جزو آثار ملى نيز به ثبت رسيده ،در سال 1374 با نظارت ميراث فرهنگى استان تهران مورد مرمت و توسعه قرار گرفته که اجراي آن مدت سه سال به طول انجاميده است .مخارج طرح مزبور توسط موقوفه  ثلث حضرت عليا پرداخت گرديده است .ديوارهاى داخلى حرم سفيد کارى و کاشيکارى شده و محراب کاشيکارى شده زيبايى نيز در آن وجود دارد .ضريح بقعه به صورت مشبک با روکش طلاست که در سال 1381 احداث و در حرم اين بقعه نصب گرديده است .محوطه بقعه به مساحت 3500 متر مربع ديوار کشى و درختکارى شده و محل مناسبى براى تفرح واستراحت زائرين محترم است .مسئولين مربوطه در اين بقعه برابر طرح توسعه در حال احداث حسينيه در مجاورت آن هستند.
بقعه متبرکه امامزاده هادى (ع)
 بقعه متبرکه امامزاده هادى (ع)در مسير جاده قديم شهر رى ،بين خيابان فداييان اسلام و ابن بابويه در محوطه اى و سيع و پردرخت ،که محوطه گورستان است ،واقع گرديده و اخيرا توسط شهر دارى محيط آن فضا سازى و ديوار کشى شده است .نسب شريف امامزاده هادى (ع) ،طبق کتيبه مرقد ،به امام موسى کاظم (ع) مى رسد.بقعه اصلى به صورت چهار ضلعي ،آجرى و به طرز کاملا ساده بنا شده ودر طرف غرب آن مسجدى به نام مسجد مسجد ماشائالله ضميمه گرديده که مساحت اعيانى بقعه و مسجد جمعا 250 متر مربع است .ابعاد داخلى حرم تقريبا36 متر مربع است.
اين مرقد داراى يک سنگ قبر مرتفع و فاقد ضريح است .اطراف مرقد با خشتهاي کاشى زمينه زرد داراى گلهاى بوته جقه ظريف عهد قاجاريه مزين گرديده و سطح فوقانى مرقد پوشيده از کاشيهاى معرق قديمى است که بر روى آن به خط ثلث بر زمينه لاجوردى ،عبارتى مبنى بر احداث بنا توسط ابو المظفر شاه طهماسب بهادر خان آمده است .کتيبه ديگرى هم به خط نستعليق در بالاى ضلع شرقى مرقوم است که حاوى اين عبارات است:
(اين مرقد شريف حضرت امامزاده هادى ابن سر اوين ابن حضرت امام موسى کاظم (ع) با يک خواهرش حضرت زينب خاتون در اينجا مدفون و شهيد مى باشند و قاتل ايشان منصور دمشقى ،1286).با مطالعه اين دو کتيبه معلوم مى شود بناى موجود امامزاده از آثار زمان شاه طهماسب صفوى (930 تا 984 هجري)است و در سال 1286 در زمان ناصر الدين شاه ،اين مرقد تعمير شده و مسجد ياد شده نيز در همان سال متصل به بقعه گرديده و بناى کوچک قديمى توسعه داده شده است .بقعه مزبور جزو آثار ملى به ثبت رسيده است .
امامزادگان  شهرستان شهريار
بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع)
بقعه امامزاده ابراهيم (ع)معروف به امامزاده حاتم کش در شهريار ،مهر ويلاي جنوبى (ترک آباد) واقع شده است.گفته مى شود وى از نوادگان موسى بن جعفر (ع) است .اين بقعه زيربنايى حدود 40 متر مربع دارد.و نسبتا قديمى و فاقد الحاقات جانبى است .
بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع)
امامزاده ابراهيم زرکان ،در شهريار ،در روستاى الورد دهستان رزکان واقع شده است . آن حضرت از نوادگان اما موسى بن جعفر (ع) است .بناى امامزاده شامل ساختمانى بسيار قديمى است . که جزو آثار باستانى و داراي گنبد از خشت و گل و فاقد گلدسته و بناهاى الحاقى است .ضريحي فلزى بر روى مرقد امامزاده نصب شده است .
بقعه متبرکه امامزادگان ابو الحسن على و ابو عبد الله الحسين (ع) (حضرتين)
بقعه امامزادگان ابو الحسن على و ابو عبد الله الحسين(ع)که به حضرتين معروف هستند در تهران، شهر قدس قلعه حسن خان واقع شده است .طبق شجره نامه ،ايشان از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .
قدمت بناى بقعه به دوره صفويه باز مى گردد.ساختمان امامزاده شامل چهارطاقى است . جرز هاى آن از خشت و گل است و ضخامت ديوارها ي آن به 5/1 متر مى رسد.اين بنا داراى گنبدى به سبک تقريبا مخروطى است .فضاى سبز پيرامون بقعه با درختان کهنسال بيش از سيصد سال، منظره زيبايى را به اين مکان بخشيده است .اين بقعه داراى امکانات مناسبى جهت استفاده زائرين محترم است .
بقعه متبرکه امامزاده احمد (ع)
بقعه اين امامزاده در روستاى يبارک ، در شهريار ،جاده رباط کريم واقع گرديده است .گفته مى شود ايشان از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است.اين بقعه داراى ساختمانى با قدمت تاريخى و بناى آن به صورت آجرى و داراى گنبد آجرى رنگ آميزى شده است.نماي داخل بقعه سفيد کارى و کف آن سنگ کارى شده است.بنا فاقد گلدسته و الحاقات جانبى است .
بقعه متبرکه امامزاده اسماعيل (ع)
بقعه امامزاده اسماعيل در خيابان انقلاب شهرستان شهريار واقع شده است .بر طبق شواهد ، ايشان فرزند امام موسى بن جعفر (ع) است .ساختمان قديمى بقعه اخيرا بازسازى شده و با اسکلت فلزى و سقف بتونى پيش ساخته احداث گرديده و داراى گنبد آجرى و گلدسته هاى کاشيکارى شده است.
داخل بقعه آينه کارى شده و ضريح آن فلزى است .بناى بقعه به صورت يک مجموعه داراى دو صحن شرقى و غربى است و اطراف آن را رواقها فرا گرفته است .علاوه بر مجموعه فرهنگى قبلي، مجموعه فرهنگي بزرگى نيز به مساحت 4500 متر مربع در اين بقعه در حال احداث است.همچنين مدرسه علميه و ساختمانى در سه طبقه جهت فعاليتهاى آموزشى در اين بقعه احداث شده است . فضاى سبز زيبايى در صحن پشت امامزاده وجود دارد.
بقعه متبرکه امامزاده افطس (ع)
بقعه امامزاده افطس شهريار در جاده رباط کريم و در روستاى (بکه)واقع است . ايشان از نوادگان موسى بن جعفر (ع)است.ساختمان بقعه قديمى است و داخل آن فاقد تزينات و تنها گچکاري
ساده است نماى خارجى بقعه با سيمان سفيد پوشيده است .اين بقعه داراي گنبد ،فاقد گلدسته و داراى ضريح چوبى است و جزو آثار باستاني ثبت گرديده است .اخيرا با همکارى هيات امنا ،رواقى در اطراف بقعه در حال احداث است .
بقعه متبرکه امامزاده بى بى رقيه (س)
بقعه امامزاده بى بى رقيه (س)در روستاى دهمويز واقع در مسير جاده تهران به شهريار قرار دارد .
گفته مى شود ايشان از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است . ساختمان امامزاده قديمى و داراى گنبدى خشتى و فاقد گلدسته وديگر الحاقات جانبى است .
بقعه متبرکه امامزاده بى بى سکينه (س)
بقعه امامزاده بى بى سکينه (س)در جاده ملارد و در مسير جاده ترانزيت غرب کشور جنب صالح آباد خاتونلر شهرستان شهريار واقع شده است .بر اساس شواهد تاريخى ،ايشان دخت مکرمه حضرت امام موسى کاظم (ع)و خواهر گرانقدى ثامن الائمه حضرت امام رضا ( ع) و حضرت معصومه (س) است .
اين امامزاده يکى از مشهورترين بقاع متبرکه در منطقه شهريار است و از آنجايى که آن حضرت داراى کرامات بسيارى است ،علاقه مندان فراوانى دارد که در ايام ماههاى محرم،صفر و ساير مناسبتها به زيارت ايشان مشرف مى شوند.بناى بقعه کاملا نوساز و داراى تزيينات معمارى اسلامى از قبيل کاشى کارى و آيينه کاري است.ضريح فلزى داخل حرم مطهر در سال 1372 توسط هنر مندان اصفهاني طراحى و نصب گرديده است .بقعه مزبور داراى گنبدى آجرى با پوشش کاشى خشتى است که اخيرا ساخته شده است .دوگلدسته نيز در طرفين ايوان ورودى بنا گرديده است اين امامزاده داراى 40 باب زائر سرا با 115 اتاق جهت استراحت و اسکان زائران ونيز امکانات اوليه جهت زوار است .در فضاى صحن امامزاده قبور شهدا قرار دارد .در مجاورت اين بقعه بازارچه اى فضلى برپا مى گردد.
بقعه متبرکه امامزادگان احمد و رضا (ع)
بقعه امامزادگان احمد و رضا (ع) در دهستان رزکان در مسير جاده شهريار به تهران واقع شده است.نسب ايشان به حضرت امام موسى کاظم (ع) مى رسد.ساختمان بقعه مزبور قديمى با ديوارهاى بار بر و پلان مربع شکل است و نماي خارجى آن به صورت آجر نماست .داراى گنبدى آجرى با نماى داخلى سفيد کارى است .اين بنا جزء آثار باستانى و فاقد الحاقات جانبى است .در سالهاى اخير از اره داخل بقعه به ارتفاع 5/1 متر سنگ و بقيه تا سقف آيينه کارى شده است .
بقعه متبرکه امامزادگان جعفر ومحسن (ع)
بقعه امامزادگان جعفر و محسن (ع) در روستاى خاوه در شهريار ،جاده کهنز واقع شده است .برابر اقوال ،ايشان از نوادگان امام موسى بن جعفر (ع) است .ساختمان بقعه شامل بنايى قديمى است که جزو آثار باستانى مى باشد .ديوارهاى بقعه با آجر نما پوشيده شده ،گنبد آن از خشت و گل ساخته شده و فاقد گلدسته ،ضريح و ديگر الحاقات است .اين بقعه در سالهاى اخير باز سازى گرديده است. طرح جامع بقعه مزبور آماده شده و در آينده نزديک به مورد اجرا گذاشته خواهد شد .
بقعه متبرکه امامزاده حمزه (ع)
بقعه اين امامزاده در روستاى شهر آباد بزرگ واقع در 20 کيلومترى غرب شهريار ، در مسير جاده ترانزيت غرب کشور قرار دارد .گفته مى شود آن حضرت از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است. اين بقعه در مساحتى حدود 4000 متر مربع قرار دارد . و زير بناى آن حدود 100 متر مربع است .بناى قديمى بقعه داراى گنبد خشتى و فاقد گلدسته است .و در سالهاى اخير بازسازى گرديده است.بناى اين بقعه جزو آثار باستانى است.
¬بقعه متبرکه امامزادگان شعيب و دانيال (ع)
بقعه اين امامزادگان در روستاى رامين در منطقه شهريار قرار دارد .گفته مي شود ايشان از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .اين بقعه شامل ساختماني منفرد با گنبدى آجرى است .بقعه مزبور در ميان گورستان عمومي واقع گرديده است .
بقعه متبرکه امامزاده عباسعلي(ع)
بقعه امامزاده عباسعلى (ع)در روستاى حصار ساتى واقع در جاده شهريار به رباط کريم قرار دارد.
گفته مى شود ايشان از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است.
بناي قديمى بقعه داراى گنبدى از خشت و گل و فاقد بناهاى الحاقي است .نماى بقعه سنگ کارى شده و حسينيه اى در مجاورت آن احداث گرديده است .اين بقعه جزو آثار باستانى است .
بقعه متبرکه امامزاده عبد الله (ع)
بقعه متبرکه امامزاده عبد الله (ع) در روستاى رزکان ،در مسير جاده روستاي اسکمان به دهشاد شهرستان شهريار واقع شده است .آن حضرت از نوادگان حضرت امام موسى بن جعفر (ع) است. ساختمان بقعه قديمى و در قسمت جنوبى جاده و خارج از روستاست اين بقعه به صورت چهار ديوارى با گنبدى گلى و بسيار قديمى است که داخل آن سفيد کارى شده است .بقعه مزبور فاقد گلدسته و الحاقات جانبى و جزو آثار باستانى است .در سال جاري ضريحى آهنى جهت پوشش مرقد مطهر ساخته شده و نصب گرديده است .
بقعه متبرکه امامزاده عبد الله (ع)
بقعه امامزاده عبد الله (ع) در روستاى يوسف آباد صيرفى واقع در شهريار ، جاده رباط کريم قرار دارد .گفته مى شود آن حضرت از نوادگان امام موسي کاظم (ع) است .اين امامزاده شامل ساختمانى قديمى با پلان مربع است که داراى گنبد آجرى فاقد گلدسته و ضريح است و نماى داخلى آن سفيد کارى شده است .اين بنا فاقد الحاقات جانبى است و گورستاني عمومى در بخشى از محوطه بنا قرار دارد.
بقعه متبرکه امامزاده عبد الله (ع)
امامزاده عبد الله (ع)در روستاى سعيد آباد ،واقع در مسير جاده تهران به شهريار قراردارد .گفته مى شود.آن حضرت از نوادگان امام موسى بن جعفر (ع) است. ساختمان بقعه ايشان شامل بناى آجرى بسيار قديمى است که داراى گنبدى آجرى ،فاقد گلدسته و ضريح و ديگر الحاقات است و ديوارهاى داخل بقعه سفيد کارى شده است .
بقعه متبرکه امامزاده عبد الله (ع)
بقعه امامزاده عبد الله (ع) در شهر صبا (صبا شهر)در مسير جاده رباط کريم به شهريار بنا واقع شده است .به نقلى ،ايشان از نوادگان موسى بن جعفر (ع)است.
ساختمان بقعه قديمى و داراى ديوارهاى آجرى و همچنين گنبد آجرى رنگ آميزى شده است. نماى داخلى آن نيز سفيد کارى و فاقد تزيينات است .داراى ضريحى چوبى است و اطراف بقعه نيز به صورت چهار ديوارى است .بنا داراى الحاقات جانبي شامل مسجد ،دفتر هيات امناوآبدار خانه است و فاقد گلدسته است و قبرستانى در بخشى از محوطه وجود دارد .
بقعه متبرکه امامزاده فرخنده خاتون (س)
بقعه متبرکه امامزاده فرخنده خاتون (س)در روستاى ويره در مسير جاده رباط کريم به شهريار واقع شده است.گفته مى شود ايشان از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .بناى بقعه شامل ساختمانى قديمى با گنبدى آجري است که داخل آن سفيد کارى شده و داراى ضريح چوبى است .بقعه مزبور اخيرا با نظارت ميراث فرهنگى کرج در حال بازسازى و نصب ضريح آهنى است.
بقعه متبرکه امامزاده قاسم (ع)
بقعه اين امامزاده مرد آباد واقع در شهريار و در مسير جاده ترانزيت غرب کشور قرار دارد .آن حضرت از نوادگان امام موسى کا ظم (ع) است . بقعه قديمى اين امامزاده داراى نماى آجرى ساده و گنبدى از خشت و گل است و فاقد گلدسته، ضريح و ديگر الحاقات جانبى است .        
بقعه متبرکه امامزادگان مهدى و جعفر (ع)
بقعه امامزادگان مهدى و جعفر (ع) در روستاى جوقين واقع در جاده رباط کريم و در فاصله هشت کيلومترى شهريار قرار دارد .گفته مى شود آن حضرت از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است. مساحت اين بقعه حدود 3000 متر مربع و زيربناى آن 150 متر مربع است وداراى بناى آجرى و قديمى با گنبدى از خشت و گل است که فاقد گلدسته و بناهاي الحاقى است . اين بقعه جزو آثار باستانى است .در سالهاى اخير مسجد و حسينيه اى در اين بقعه ساخته شده که از چهار طرف به آن متصل گرديده است .از راه داخل حرم به ارتفاع يک متر سنگ و بقيه گچکارى شده است .
بقعه متبرکه امامزاده هارون
بقعه امامزاده هارون در روستاى کرد امير در شهريار ،جاده رباط کريم واقع شده است . گفته مى شود ايشان از اعقاب امام موسى کاظم (ع) است .ساختمان بقعه آن حضرت بسيار قديمى و داراى گنبدى خشتى است که فاقد گلدسته و الحاقات جانبى است.اين بقعه با نظارت ميراث فرهنگى در حال بازسازى و نصب ضريح آهنى است .                           
¬بقعه متبرکه امامزاده يحيي(ع)
بقعه اين امامزاده در روستاى (بکه)در شهريار ،جاده رباط کريم واقع شده است . بنا بر اقوال ، ايشان از نوادگان حضرت موسى بن جعفر (ع) است .ساختمان بقعه بسيار قديمى و ديوارهاى آن آجرى و داراى گنبدى از خشت و گل است .
 
امامزادگان شهرستان فيروزکوه
بقعه متبرکه امامزاده اسماعيل (ع)
بقعه امامزاده اسماعيل فيروزکوه در مرکز بافت قديم شهر فيروزکوه و در شمال کوه منفردى واقع گرديده که قلعه قديمى فيروز کوه روى آن کوه ساخته شده است .نسب اين امامزاده به امام موسى کاظم (ع) مى رسد.بناي اوليه بقعه امامزاده اسماعيل (ع) احتمالا مربوط به قرن ششم يا هفتم هجري بوده ،لکن بناى قبلى بقعه امامزاده که شامل راهروهايى کوچک همراه با چند اتاق و گنبدى بر روى آن بود ،در سالهاى اوليه انقلاب خراب گرديده و امروزه بنايى دو طبقه بر روى آن ساخته شده است . تاريخ احداث بناى جديد را سال 1401 هجريقمرى بر روى ضريح امامزاده حک کرده اند .امروزه تمام سطخ نماى داخلى امامزاده و سقف آن آينه کارى شده و کف آن نيز سنگ فرش شده است .در جوانب صحن اصلي ،فضاهايى جهت ارائه خدمات بهتر به زائرين احداث شده که نماى سطح همه آنها از سنگ است .بنابراين بقع اين امامزاده از امکانات تسبى جهت پذيرايى از زائرين برخوردار است .همچنين در سال 1380 گنبد و گلدسته هايى در طرفين درب ورودى بقعه به شکل زيبايى احداث گرديده است .
بقعه متبرکه امامزاده سلطان ابراهيم (سلطان ابراهيم رضا ) (ع)
روستاي اسور در 41 کيلومترى فيروز کوه قرار دارد و بقعه متبرکه امامزاده سلطان ابراهيم در مرکز روستاى مزبرو واقع گرديده است.نسب شريف ايشان به امام موسى کاظم (ع) مى رسد.
بناي بقعه مشتمل بر دو بخش است :بخش اصلى شامل برج مقبره اى هشت ضلعي است که از سنگ لاشه و ملات ساروج ساخته شده ،و بخش ديگرى شامل اتاقي با يک ايوان در قسمت جلواست .درحال حاضر نماى داخلى بقعه با گچ و نماى خارجى آن با سيمان سفيد اندود شده و سقف هر دو بنا با ورق گلوانيزه پوشانده شده است .بقعه اين امامزاده به علت قرار داشتن در مرکز روستا و مجاورت با حسينيه روستا از موقعيت و رونق خوبى برخوردار است.
بقعه متبرکه امامزاده سيد مظفر الدين (ع)
اين بقعه متبرکه روستاى وشتان در 28 کيلومترى شمال غرب فيروز کوه واقع شده است . نسب شريف ايشان به امام موسى بن جعفر (ع) مى رسد.
بناي بقعه داراى دو بخش فرعى و اصلى است :بخش اصلى بنا شامل برج مقبره اى هشت ضلعى با مصالح سنگ لاشه و ملات ساروج است که گنبد آن از داخل و خارج به صورت رک(مخروطي) و هشت ضلعى است و بخش فرعي آن نيز شامل ايوان و اتاقى مربع شکل است .سقف بيرونى بناي اصلى و فرعى در سالهاى اخير با ورق آلومنيوم پوشانده شده است .در بناى الحاقى بقعه مزرا شهداى جنگ تحميلى روستاي وشتان قرار دارد .بقعه اين  امامزاده از وضعيت مناسب و مطلوبى جهت پذيرايي از زائرين محترم برخوردار است .
بقعه متبرکه امامزادگان محمد و محمود(ع)
روستاي باد رود در فاصله 14 کيلومترى شمال غربى فيروز کوه قرار دارد . بقعه متبرکه امامزادگان محمد و محمود بادرود در انتهاى قسمت شمالى روستا و جايى که روستا به صخره کوههاى طبيعى ختم مى شود قرار گرفته است .اين امامزاده با توجه به زيارتنامه موجود ،از نوادگان امام موسي بن جعفر (ع)و از برادر زادگان حضرت شاه چراغ (ع) برادر امام رضا (ع) است . بناى قديمى بقعه اين امامزادگان که احتمالا مربوط به قرن هفتم يا هشتم هجرى بوده در سالهاى گذشته به کلى خراب شده و هم اکنون بنايى جديد به جاى آن ساخته شده است .در سمت جنوب غربى بقعه درخت چنار کهنسال و سرسبزى وجود دارد که حدود 600 سال قدمت دارد .فضاي اطراف اين بقعه بسيار زيبا و فرحبخش است .
افزون بر تعداد بقاع متبرکه معرفى شده در منطقه فيروزکوه ،به ذکر نام چند بقعه ديگر از بقاع اين منطقه اشاره مى شود:
بقعه متبرکه امامزاده سيد اسماعيل (ع) در مزرعه اندور فيروز کوه
بقعه متبرکه امامزادگان ابراهيم و اسماعيل (ع) فيروزکوه
بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع) روستاى نجفدر
بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع) مزرعه زرجام روستاى سيمين دشت فيروز کوه
بقعه متبرکه امامزاده عسکرى روستاى شهر آباد
بقعه متبرکه امامزاده صالح (ع) روستاى لزور
بقعه متبرکه امامزادگان هشت تن روستاى دهين
بقعه متبرکه امامزاده آقا سيد مصطفى روستاى اهنز
بقعه متبرکه امامزادگان دو طفلان روستاى مهاباد
بقعه متبرکه امامزادگان حسين رضا و حسن رضا روستاى کمند
 
امامزادگان شهرستان کرج
بقعه متبرکه امامزادگان ابراهيم و محمد تقى (ع)
بقعه اين امامزادگان که از نوادگان حضرت امام موسى کاظم(ع) به شمار مى روند ،در روستاى وزن در جنوب روستاى کلوان ،در شمال پل خواب در 5 کيلومترى جاده کرج ،چالوس واقع شده است . جاده منتهى به روستاي مزبور از جاده اصلى چالوس جدا مى شود و حدودا هفت کيلومتر طول دارد.مسير اين جاده به صورت خاکى ،سنگلاخ و پر پيچ و خم و ارتفاع آن از سطح جاده اصلى بيشتر است .بقعه ايشان متشکل از يک بناى کوچک است .که ضريح در ميان آن قرار دارد و ايوانى از چهار طرف آن را فراگرفته است .سقف ايوانهاى جانبى مسطح و سقف بناى اصلى مدور است. گنبدى فلزى به رنگ مسى بر بالاى مرقد مطهر قرار دارد . بناى اين بقعه به مرور زمان به دفعات مورد مرمت و باز سازى قرا گرفته است .
بقعه متبرکه امامزادگان ام کبرى و ام صغرى (س)
در ميدان امام خمينى شهر اشتهارد در ميان فضايى وسيع ،بنايى رفيع با گنبدى بلند و کاشيکارى شده وجود دارد که آرامگاه دو بانوي بزرگوار از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است.
اين بقعه از دو قسمت سرد و رواق و بناى اصلى تشکيل شده است .سر در ورودى عبارت از ايوانى به مساحت 15متر مربع با قوس بلند در وسط دو جرز آجرى در طرفين است .پس از عبور از ايوان به رواقى مى رسيم که در هر سوى آن دو غرفه کوچک و بزرگ قرار دارد .ساختمان اصلى بقعه با طول هر ضلع 6 متر ،در جنوب رواق واقع گرديده و طاقنمايى با قوس تيزه دار در وسط هر ضلع ساخته شده است . گنبدى که بر فراز بقعه سر بر افراشته ،بلند ترين گنبدى است که در اين منطقه ديده مى شود.ساقه گبند به ارتفاع تقريبى 5/3 متر است که قسمت زيرين آن با نره کاشى به اشکال لوزي مزين شده و بقيه ساقه که قاعده گنبد را تشکيل مى دهد آجرى است .بناى اصلى اين بقعه با کتيبه مورخ 1089 ق است و گنبد آن از آثار دوره صفوى به شمار مى رود و تحت شماره 753 جزو آثار تاريخى سازمان ميراث فرهنگى کشور به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده حسن (ع)
روستاي کوچک حسنکدر در کيلومتر 55 جاده کرج ،چالوس بعد از تنگه گسيل و برج ميدانک قرار دارد .بقعه امامزاده حسن (ع) که از نوادگان حضرت امام موسى کاظم (ع) است در ميان اين روستا واقع شده است .بناى زيارتگاه با مساحتى حدود 200 متر مربع نوساز و داراى گنبدى کلاه خودى شکل با پوشش شيرواني است .از شبستان بزرگ بقعه نيز به عنوان مسجد استفاده مى شود.
اين بقعه  در فهرست آثار تاريخى ميراث فرهنگى استان تهران ثبت گرديده و قدمت اوليه آن مربوط به دوره صفويه است .
بقعه متبرکه امامزاده حسن(ع)
آن حضرت از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است و بقعه او نزديک کاخ سليمانيه در سمت شرق بلوار امامزاده حسن(ع) در ضلع جنوب شرقى ميدان قدس (شاه عباسي) در جوار دانشکده کشاورزى شهر کرج واقع شده است .بناي قديم بقعه با گنبدى از کاشيهاى فيروزه اى همراه با خطوط کوفي، متعلق به دوره صفويه بوده و نام امامزاده در برخى از سفر نامه هاى دوره صفوى که در مورد کاروانسراى شاه عباس و کاخ سليمانيه مطالبى نوشته اند ذکر گرديده است.در سالهاى اخير بناى بقعه به کلى نوسازى شده و بنايى با گنبد و دو مناره رفيع به جاي بناى قبلى احداث گرديده است.گنبد مزبور با کاشى معرق پوشش داده شده و گلدسته ها نيز با کاشيهاى معلقى با نقوشى از نام مبارک على ( ع) پوشيده شده است .يک سالن جهت برگزارى اجتماعات و مراسم در کنار بناى بقعه احداث گرديده است.نام اين بقعه در فهرست بناهاي تاريخى ميراث فرهنگى استان تهران به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده حسين (ع)
گوراب (جوراب)يکى ازآباديهاى ارنگه بزرگ در 19 کيلومترى شمال شرق کرج (25 کيلومترى جنوب شرقى سد فرعى امير کبير )واقع شده و هوايى معتدل و خشک دارد و رود خانه ارنگه از شمال آن مى گذرد.کوه پورا در جنوب و کوه گورا در شمال اين روستا قرار دارد .
بقعه امامزاده حسين (ع) که از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است در روستاي گوراب واقع شده است .زائرين اين امامزاده از تهران و کرج به اين زيارتگاه مشرف مى شوند .اين بناى تاريخى با شماره 968 جزو آثار تاريخي سازمان ميراث فرهنگى کشور  به ثبت رسيده و از يادگار هاى زمان صفويه است .بنا از سنگ و آجر و کاشى ساخته شده و گنبدى مخروطى دارد .وجود يک درخت کهنسال در محوطه بقعه به عظمت و زيبايى آن افزوده است .
¬بقعه متبرکه امامزاده سليمان (ع)
بقعه متبرکه اين امامزاده سليمان  معروف است و از نوادگان امام موسى کاظم (ع) به شمار مى رود،
در 6 کيلومترى شرق بخش اشتهارد ،بعد از روستاى پلنگ آباد در کنار جاده قرار گرفته است .بناى اين بقعه از دو قسمت اصلى سر در و رواق و نيز ساختمان بقعه تشکيل شده و سر در و ورودى در جهت شمال قرار دارد و عبارت از يک ايوان آجرى با قوش بزرگ در وسط و گوشواره هاى دو طبقه اى در طرفين آن است .رواقى نيز به صورت تالار مستطيل شکلى در پشت ايوان قراد دارد که در دو طرف آن غرفه هايى براى استراحت زائرين ساخته شده است .ساختمان بقعه در هر ضلع حدود 6 متر طول دارد که در ميان هر کدام طاقنمايي احداث شده و به وسيله گوشواره هايى بين آنها، هشت قوس به صورت کاربندي ايجاد گرديده است .اين بنا از يادگارهاى دوره صفوى با شماره 754 جزو آثار تاريخى سازمان ميراث فرهنگى کشور به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده سليمان (ع)
روستاي ابهرک واقع در کيلومتر 15 جاده کرج ،چالوس بخشى از روستاى ارنگه و تقريبا در ارتفاع بالاتر متصل به آن است .اين روستا در منطقه اي کوهستانى و خوش آب و هوا قرار دارد .محل کوچکى از روستاى ابهرک ،کچان نام دارد .بقعه امزاده سليمان (ع) که گفته مى شود از نوادگان  حضرت امام موسى کاظم (ع) است در محله مزبور واقه شده است .بناى بقعه مه دوره اوليه آن به دوره صفويه باز مى گردد ، متشکل از يک حياط کوچک ،ايوانى راهرو مانند در سمت شق وجنوب ويک اتاق اصلى با سقف مسطح است و گنبدى مخروطى با پوششى فلزى بر فراز ان قرار دارد . پوشش داخلى بنا با گچبرى و طاقنماهاى محراب مانند تزيين گرديده است .اي« بنها با شماره 6563 در سازمان ميراث فرهنگى کشور به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده شاهزاده عسکرى (ع)
اين بقعه در جنوب غربى روستاى خور ارنگه در مسير جاده چالوس قرار دارد. ساختمان زيارتگاه از يک بناى کوچک چهار گوش و ايوانى در چهار طرف آن تشکيل شده که ضريح چوبى امامزاده در آن نصب شده است .بناى مزبور از سنگ و گل ساخته شده و داخل آن گچ کارى است .اهالى روستا نسبت امامزاده را از نوادگان حضرت امام موسى کاظم (ع) مى دانند.از گذشته هاي دور از محوطه بقعه جهت دفن اموات استفاده شده است. تاريخ برخى ار سنگ قبر ها ،مربوط به قرون نهم ،دهم و يازدهم هجرى است که نشان دهنده قدمت اوليه بنا در زمان صفويه است .اين بقعه با شماره 6576 جزو آثار تاريخى سازمان ميراث فرهنگى کشورى به ثبت رسيده است .
بقعه متبرکه امامزاده عبد الله
بقعه امامزاده عبد الله (ع) که از نوادگان امام موسى کاظم (ع) به شمار مي رود ،در روستاى على آباد گونه در غرب مهر شهر کرج و در حدود 14 کيلومترى اين شهرستان واقع شده است .بناى هشت ضلعى و نوساز بقعه با مساحتى حدود 100 متر مربع بر روى تپه اى بلند تر از زمينهاي اطراف خود قرار دارد.
گنبد مدور بقعه با مساحتى حدود 100 مترمربع بر روى تپه اى بلند تر از زمينهاى اطراف خود قرار دارد .
گنبد مدور بقعه با مساحتى حدود 100 متر مربع بر وى تپه اى بلند تر زمينهاى اطراف خود قرار دارد .
گنبد کدور بقعه در سال 1382 با پوشش فلزى آلومنيومى به شکل کاملا سنتى ساخته شده است.در فهرست بناهاى تاريخى ميراث فرهنگي استان تهران ،قدمت او ليه بناى مزبور دوره قاجاريه ذکر شده است .
بقعه متبرکه امامزادگان عبد الله و طاهر (ع)
اين بقعه متبرکه متعلق به دوتن از نوادگان حضرت امام موسى کاظم (ع) است که در روستاى کندر در کيلومتر 29 جاده کرج ،چالوس واقع شده است .روستاي مزبور از طريق جاده اى خاکى به مسافت 15 کيلومتر به محل پاسگاه انتظامى آدران وصل مى گردد .قدمت اوليه بنا همزمان با دوره صفوي بوده لکن ساختمان فعلى شامل اتاق کوچکى است که ايوانى جنوب و غرب آن را احاطه کرده است .بقعه مزبور در محوطه محصور قبرستان روستاى کندر قرار دارد .
بقعه متبرکه امامزاده محمد (ع)
امامزاده محمد (ع) از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است . بقعه آن حضرت در روستاي حصارک در حاشيه جنوبى جاده قديم کرج در حدود 6 کيلومترى غرب اين شهر ،بعد از سه راه گوهر دشت در انتهاى کوچه اى به نام امامزاده محمد ،در باغ نسبتا وسيعى واقع شده است . بناى بقعه با مساحتى حدود 800 متر مربع داراى صحن وسيع ،ايوان کاشيکارى با دو مناره مرتفع در طرفين آن و گنبد دو پوش بزرگ با پوشش کاشيکارى است . همچنين مساحت حدود 1500 متر مربع از پيرامون بقعه همسطح سازى شده است .اگر چه قدمت بقعه مزبور در فهرست آثار تاريخى ميراث فرهنگى استان تهران به دوره صفويه بر مى گردد ،لکن تاسيسات و ابنيه بقعه کاملا نوسازى شده و فعاليتهاى عمراني همچنان ادامه دارد .
بقعه متبرکه امامزادگان هاشم و هارون (ع)
بقعه متبرکه اين امامزادگان که از نوادگان حضرت امام موسى کاظم (ع) به شمار مى روند ،در شمال پل روستاى ليلستان در کيلومتر 6 جاده کرج ،چالوس در ميان فضاى سبز درختان قراردارد. بناى اصلى زيارتگاه کاملا جديد و شامل فضاى کوچکى است که ضريح آلومنيومى در وسط آن قرار گرفته و ايوانى با سقف مسطح از سه طرف آرامگاه را در ميان گرفته است .بنايي جهت اسکان زائرين در اين بقعه احداث گرديده است .وجود دو اصله درخت کهنسال در محوطه بقعه حکايت ازقدمت آن دارد .
 
امامزادگان شهرستان کن
بقعه متبرکه امامزادگان جعفر و حميده خاتون (ع)
بقعه مبارکه امامزاده جعفر و حميده خاتون (ع) در بلوار آيت الله اشرفي اصفهانى ،منطقه باغ فيض در محوطه اى وسيع و مشجر ،به مساحت حدود 7000 متر مربع و در مجاورت باغات کن واقع گرديده است.چند اصله درخت چنار تنومند قديمى و چشمه آبى گوارا در محوطه بقعه ،فضاى مطلوبى را به وجود آورده است.امامزادگان جعفر و حميده خاتون (س)از نوادگان حضرت موسى بن جعفر(ع)به شمار مى روند.
بناي آجرى بقعه به مساحت 600 متر مربع از سال 1370 مورد باز سازى قرار گرفته داشته و شامل ايوان،حرم وسيع و غرفه هايى در طرفين آن است . ايوان بقعه داراى يک در بزرگ (اصلي) و دو در کوچک است که به واسطه چند پلکان وارد حرم مى شوند. دو ضريح فولادى مجزا در سال 1377 بر روي مراقد شريف امامزادگان (ع) نصب شده است و سقف حرم تماما آينه کارى شده و لوستر نسبتا بزرگ و مجللى داخل حرم بر شکوه آن افزوده است .اخيرا طرح توسعه ساختمان فرهنگى بقعه در قالب طرحى جامع توسط اداره اوقاف و امور خيريه کن در حال اجرا است .ضمنا قبور تعدادى از شهداى انقلاب اسلامى و دفاع مقدس در مقابل بقعه مزبور واقع شده است .
بقعه متبرکه امامزاده سيد محمد (ع) نور بخش
در فاصله 20 کيلومترى غرب تهران ،جاده امامزاده داود (ع) و درميان باغات روستاى سولقان محله وسط ،بقعه متبرکه امامزاده سيد محمد (ع) معروف به نور بخش قارا دارد .استاد منوچهر ستوده به نقل از صاحب (هفت اقليم )درباره اين بزرگوار مى گويد :سيد محمد نور بخش در آغاز عهد شباب به ولايـت قصران در آمد و در ديه سولقان رحل اقامت افکند و جمعى فاروان مريد وى شدند و به متابعتش در آمدند .گفته مى شود آن حضرت از فرزندان امام موسى بن جعفر (ع) ونسب ايشان طبق سنگ قبر مطهر چنين است :    (تربت فيض آثار فخر المحدثين ...سيد المجاهدين ،هفدمين فرزند امام موسى بن جعفر (ع) مولانا امير سيد محمد نور بخش (ع) متوفى 869 ه ق ). بناى اصلى بقعه متبرکه امامزاده سيد محمد  (ع) ،ساده و آجرى بوده و توسط بانوى عارفه اى کامل و اصل به نام (بى بى کوکب اعظم کاکويى )و ديگر افراد خير به طرز جالبى باز سازى شده است. گنبد بناى شلجمى و داراي گلدسته اى کاشيکارى شده است . بقعه مزبور درسال 1382 توسط اداره اوقاف و امور خيريه کن بار ديگر تعمير و مرمت شده است .به گفته اهالى ده سولقان ،از جمله زائرين اين بقعه ،مسلمانان پاکستانى هستند  که به اين امامزاده اعتقاد راسخى دارند.
بقعه متبرکه امامزاده شعيب (ع)
اين بقعه متبرکه در ميان باغهاى اطراف کن در محله سر آسياب واقع شده و از ابنيه داراى ارزش فرهنگى تاريخى و مربوط به دوره صفويه است .بناى بقعه 25 متر مربع و داراى يک حياط کوچک و حوض آب است .سقف بنا شيروانى و نماب داخلى آن سفيد کارى و نقاشى شده و به تمثالها و شمايلهايى مزين گرديده است .ضريح بقعه ،قديمى و چوبي بوده که در سال 1382 ضريح جديدى توسط استاد کاران يزدى ساخته شده  و به جاى ضريح قبلى نصب گرديده است .امامزاده شعيب (ع) از فرزندان امام موسى کاظم (ع) است .اين بقعه از امکانات رفاهى مطلوبي براى استفاده زائرين محترم برخوردار است .
.
بقعه متبرکه امامزاده على بن جعفر (ع)
آستانه مبارکه على بن جعفر (ع) در محله سر آسياب کن ،از مکانهاى مهم مذهبى در غرب تهران است که مورد توجه و احتران اهالى منطقه قرار دارد.امامزاده على بن جعفر (ع) معروف به امامزاده جعفر ،از اولاد و احفاد امام موسى کاظم (ع) است .بناى بقعه شامل ايوان کاشيکارى ،رواق سرتا سرى و حرم است . گنبد آن شلجمى شکل است و همچون نگينى جلب توجه مى نمايد .حرم داراى کاشيکارى خشتى به نام چهارده معصوم (ع) و آيينه کارى و ضريح مشبک فولادى نفيس است .بر کاشيکارى موجود درب ورودى بقعه آن حضرت نوشته شده :مقدار ثلث ارثيه مرحومه مغفوره حاجيه آمنه خاتون عبدالوهاب صرف تعمير بناى اين امامزاده عظيم الشان گرديد.
امامزادگان شهرستان پاکدشت
بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع)
يکي از اماکن مذهبى شهرستان پاکدشت بقعه متبرکه امامزاده ابراهيم (ع)از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است که در شمال روستاى (ارمبويه )در فاصله 8 کيلومترى پاکدشت در ميان انبوهى از درختان کاج و چنار و مزارع پنبه محصور گريده و از موقعيت خوبى برخوردار است .اصل ساختمان امامزاده مربوط به دوره قاجار وساير قسمتهاى آن جديد الاحداث است. اصل ساختمان امامزاده مربوط به دوره قاجار و ساير قسمتهاى آن جديدالاحداث است.گنبد بقعه مدور از خشت و گل ساخته شده است. نام اين بنا در فهرست آثار تاريخى فرهنگى ميراث فرهنگى ثبت گرديده است .
بقعه متبرکه امامزاده اوليا(س)
بقعه متبرکه اين امامزاده بزرگوار در فاصله 150 مترى غرب روستاى قوهه سفلى در حومه شهرستان پاکدشت ،در محوطه اى وسيع قرار دارد که بناى آن بسيار محقر و در حال تخريب بوده و اخيرا طرح بازسازى ان با هماهنگى شوراى فنى سازمان اوقاف و ميراث فرهنگى استان تهران و اداره کل اوقاف و امور خيريه استان تهران تهيه و اجرا گرديده است .امامزاده اوليا از نوادگان دخترى امام موسى کاظم (ع) است.
بقعه متبرکه امامزاده حسن (ع)
امامزاده حسن (ع)از فرزندان و احفاد امام موسى کاظم (ع) است .بقع ايشان در مرکز روستاى يبر داغلان در فاصله 1200 مترى شمال جاده تهران ،مشهد و درميان فضاى سبز واقع گرديده است و تا شهر پاکدشت 5 کيلومترى فاصله دارد .اصل بناى اين بقعه قاجارى است و شامل يک اتاقک خشتى قديمى و فرسوده با گنبدى مخروطى و يک در ورودى ساده است و نياز به باز سازى دارد .ضريح داخل حرم به صورت مشبک و فلزى است .تربت پاک شهداى انقلاب اسلامى زينب بخش محوطه بقعه گرديده است .اين بقعه در فهرست آثار تاريخى ،فرهنگى سازمان ميراث فرهنگى به ثبت رسيده است .                                                                                                                                                                                         
بقعه متبرکه امامزاده عبد الله (ع)
بقعه متبرکه امامزاده عبد الله (ع)در جنوب روستاى عباس آباد لرنى در فاصله 6 کيلو مترى جاده تهران ،مشهد واقع گرديده است .ساختمان بقعه با زير بناى حدود 60 متر مربع و بسيار ساده و مختصر بوده و به باز سازى و تعمير نياز دارد .گنبد آن نسبت به بناى بقعه کوتاه و داراى پوشش کاهگلى است.مساحت حرم 40 متر مربع است و مرقد امامزاده در ميان آن به صورت برجسته با آجر و گچ ساخته شده است .نسبت امامزاده را به باب الحوائج،امام موسى بن جعفر (ع)مى دانند .اين بقعه در فهرست آثار تاريخى ،فرهنگي ميراث فرهنگى استان تهران به ثبت رسيده است .                                                              
بقعه متبرکه امامزادگان عيسى و موسى (ع)
امامزادگان عيسى و موسي(ع) از نوادگان امام موسى کاظم (ع)به شمار مي روند که در رى قديم مى زيسته اند .
بقعه آنان در فاصله 3 کيلومترى روستاى جليل آباد از توابع پاکدشت قرار دارد .قدمت بناى اين بقعه به زمان قاجار مى رسد و مساحت آن 80 متر مربع و مشتمل بر يک ورودى است که اطراف آن چند طاقنما ساخته شده و گنبدي خشتى مطبق و مرتفع بر فراز آن وجود دارد.بقعه مزبور به دليل فرسايش نياز به تعمير و مرمت دارد.ضريح بقعه به صورت فلزى و داراى نرده هاي ساده است .اطراف بقعه که فاقد حصار است به عنوان گورستان عمومى مورد استفاده قرار مى گيرد.
بقعه متبرکه امامزاده محمد (ع)
آستانه مبارکه امامزاده محمد(ع)در فاصله 100 مترى غرب روستاى ده (دهنه )امام و 3 کيلومترى شمال دهستان حصار امير بر بلنداى تپه هاى مشرف به روستا همچون نگينى در منطقه مى درخشد .نسب شريف آن امامزاده به امام موسى بن جعفر (ع)مى رسد.بناى بقعه داراى طرحى مربع شکل با گنبدى شلجمى به ارتفاع 4 متر است که نورگيرهايى در اطراف آن تعبيه شده است .اين بقعه به همت افراد خير منطقه و با همکارى اداره اوقاف و امور خيريه پاکدشت به طرز آبرومندى تجديد بنا ،کاشيکارى و آينه کاري گرديده است .
ضريح بقعه فلزى و ساده است و نماز خانه اى به مساحت 100 متر مربع در مقابل آن احداث شده است.گلزار شهدا در کنا ر تربت اين امامزاده ،معنويت و جذابيت خاصى به وجود آورده است .اين بقعه که اصل بناى آن متعلق به دوره قاجاريه است در فهرست بناهاى تاريخى ،فرهنگى استان تهران به ثبت رسيده است
 
 
امامزادگان شهرستان دماوند
بقعه متبرکه امامزاده بى بى زبيده (س)
اين امامزاده در فاصله 11 کيلومترى جنوب شرقى روستاى خرم ده دماوند در ميان مراتع و ارتفاعات متعلق به اين روستا قرار دارد که از طريق جاده خاکى منتهى به آن قابل دسترسى است. آن حضرت از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است و نسب ايشان بر روى سنگ مرقدشان آمده است.
بناي بقعه امامزاده بى بى زبيده شامل اتاقى است که در جهت شمالى ،جنوبى و در زير قطعه سنگ بسياربزرگى که ديوار شرقي و سقف آن را تشکيل داده ،بنا شده و از ماسه سنگ و ملات ساروج ساخته شده است .
امروزه دو اتاق جديد نيز در مجاورت بناى آرامگاه احداث شده که جهت سکونت زائرين از آنها استفاده مى شود .در ضلع غربى امامزاده و در کنار چند درخت کهنسال جنگلى ،استخرهايى ايجاد کرده اند که فضاى جالب و زيبايي را براى استفاده زائرين محترم پديد آورده است .در سال 1382 با نظارت ميراث فرهنگى ،بقعه مزبور مرمت شده و نسبت به سنگ فرش داخل آن و ديوارهاي داخلى به ارتفاع يک متر و گچ کارى سقف و ديوارها ،اقداماتى صورت پذيرفته است .
بقعه متبرکه امامزاده برهان الدين (ع)
روستاي ورونه دماوند در امتداد مسير دماوند به آبسرد ،کوهان ،کيلان ،ساران و دوآب که نهايتا به ايوانکى متصل مى شود ،قرار گرفته است .براى رسيدن به اين روستا بايد از دوآب به سمت چپ مسير را ادامه داد.بقعه امامزاده برهان الدين (ع) در مرکز اين روستا قرار گرفته است . گفته مى شود آن حضرت از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .بناى امامزاده به صورت برج مقبره اي هشت ضلعى است که با مصالح سنگ و ملات گچ و ساروج ساخته شده و گنبد بنا به صورت رک (مخروطي) است.وجود درخت چنار کهنسالى با قدمت بيش از 350 سال در محوطه بقعه فضايى تاريخى در اين مکان به وجود آورده است .اتاقها و بناهاى الحاقى اطراف بقعه ،حالت يک مجموعه کوچک را ايجاد کرده است .داخل بناى امامزاده معجرچوبى مشبک گره چينى زيبايى قرار دارد که داراى کتيبه 1323 هجرى قمرى است .احتمالا قدمت بناى اين امامزاده به دوره هاى تيمورى و صفوى باز مى گردد.
بقعه متبرکه امامزاده فضه خاتون (س)
اين امامزاده در حدود يک کيلومترى شمال مسجد جامع دماوند و در محله روح افزاى اين شهر واقع شده است.آن حضرت از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .بناى بقعه ايشان برجى است که نماى بيرونى آن دايره اي شکل و نماى داخلى آن هشت ضلعى است .کليه سطوح خارجي بناى اصلى با ملات سيمان سفيد ونماى داخلى آنها با گچ اندود شده است .سقف بنا دوپوش است و از داخل به صورت عرقچين و از بيرون به صورت رک (مخروطي)ساخته شده است .با توجه به شواهد ومدارک مربوط به معمارى اين بنا ،قدمت آن احتمالا به قرن ششم يا هفتم هجرى بر مى گردد.فضاي پيرامون اين بقعه به ويژه در فصل بهار داراى مناظر طبيعى بسيار زيبايى است .
            
 شهرستان رباط کريم
بقعه متبرکه امامزاده ابوطالب(ع)
اين امامزاده از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .بقعه ايشان در ضلع جنوب شرقى آدران واقع گرديده و از طريق آزاد راه تهران ،ساوه و قرار گرفتن در حاده شهريار به سلطان آباد قابل دسترسى است .در اين بقعه به طور کلي سه مرحله معمارى مشاهده مى شود که دومرحله آن متعلق به دوره قاجاريه و يک مرحله ديگر مربوط به دوره جديد ،شامل تغييرات جزئى و افزودن فضاهاي جانبى است .معمارى بقعه عبارت از يک فضاى ورودى شامل سر در و دو طاقنما در طرفين است که فضاى هشتى مقابل آن با آجر کاري و کار بندى تزيين گرديده است .صحن مرکزى هم شامل يک ايوان مرتفع در جنوب و ايوانى کوتاه تر در ضلع شمالى ،به صورت دو ايوانى ساخته شده است.فضاى درونى بقعه نيز با پلان چهار ضلعى داراي گنبدى کوچک است .نام اين بقعه در فهرست آثار تاريخى ميراث فرهنگى استان تهران ثبت گرديده است .
 
امامزادگان استان همدان
 
امامزاده عبدالله (ع)
آرامگاه امامزاده عبدالله در همدان ، در وسط ميدانى به همين نام واقع شده و مدفن دو امامزاده است، که پدر و پسر هستند، به نامه هاى : احمد (پدر) و عبدالله (پسر) ، ولى امامزاده به نام عبدالله شهرت يافته است.
اين دو امام زاده عاليقدر ، علاوه بر کسوت سيادت و امام زاده بودن، از اعلام دين و پيشوايان بزرگ و ناشران علم و قسط، مربى نفوس و مجرى حدود بوده اند و نسب تعدادى از رجال علم و تقوي، به اين دو منتهى مى شود. به هنگام تسلط قرامطه بر شهرهاي غربى ايران (حدود 294 هجري) که مصادف با آغاز خلافت المقتدرباالله عباسى بوده، جناب احمد به شهادت مى رسد. شجره نامه اين دو بزرگوار به شرح زير ذکر شده است:
" قتيل القامطه جناب احمد بن محمد ابن ابراهيم بن عبيدالله بن موسى الکاظم (ع) "
  " جناب عبدالله بن احمد بن محمد بن براهيم بن عبيدالله بن موسى الکاظم (ع) "
از سال 1369 تا 1357 ساختمان قبلى بقعه تخريب و بنايي شکيل و زيبا به جاى آن احداث گرديد.
مردم همدان، اعتقاد زيادى به اين امامزاده ها دارند و به همين جهت، معمولاً پس از برآورده شدن حاجاتشان، نذورات خود را در اين محل ادا مى نمايد و د رمراسم عروسي، عروس و دامادها، اين امامزاده را طواف مى کنند.
هفتاد دو تن امامزاده
امامزادگان هفتاد دو تن از احفاد نوادگان امام زين العابدين (ع) و امام محمد باقر (ع) و موسى کاظم (ع) هستند . که به صورت دسته جمعي از کربلا به مقصدتوس جهت زيارت على بن موسى الرضا (ع) عازم بودند که اين حرکت را مزدوران مامون دانستند و ايشان را به شهادت رساندند بزرگ اين امامزادگان پدر و پسرى هستند که در کتب نامشان با بهترين القاب و توضيحا مى درخشد پدر: على صالح بن عبدالله اعرج بن حسين اصغر بن امام زين العابدين (ع) است .پسر: عبدالله الثانى بن على صالح فوق الذکر .
در بقعه شرقى محوطه بزرگ 72 تن که با داشتن دو گنبد . 10پله در طرفين پايه هاى دو گنبد از ديگر بقعه ها متمايز است دو فضاي چند ضلعى وجود دارد که محل ورود فضاى دوم از طرف شرق و يا به عبارت ديگر بالا سر امامزادگان عبدالله ثانى و على صالح است . اين فضا که از نظر مساحت بقعه و ضخامت ديوارها و نقشه کلى حايز اهميت است. داراى يک صندوق قديمى چوبين با شش قبر مرتفع از زمين با پوشش مرمر و کاشى است اين فضا با ايوان طاق نماى ورودى به طول 40/1 متر به فضاى اول متصل مى شود ودر مجموع 25 متر مى باشد که در ميانه صندوق منبت با طرح هاى هندسي و گلدانى مقبره ام سلمه به چشم مى خورد که او دختر عمو و همسر علي صالح و مادر عبدالله ثانى است که امام کاظم و امام رضا عليهم السلام به آن دو همسران صالح شايسته مى گفتند .
 امامزادگان استان ایلام
امامزاده سيد محمد عابد (ع)
در روستاي گنبد دربخش ارکواز ملکشاهي و در 36 کيلومتري جاده ملکشاهي – مهران امام زاده سيد محد عابد(پيرمحمد) که درزبان محلي به پير محمد معروف است ، واقع شده است .
اين امام زاده فرزند بلافصل امام موسي کاظم (ع) و برادر امام رضا (ع) است و يکي از زيارتگاه‌هاي مهم مردم استان ايلام محسوب مي شود. مردم اعتقاد خاصي به ايشان دارند.
امامزاده سيداکبر(ع)
زيارتگاه امام زاده سيداکبر در10 کيلومتري دهلران قراردارد . مردم محل براين باورند که وي پسر حضرت امام موسي کاظم (ع) است که به همراه حضرت معصومه به منظور ديدار از حضرت امام رضا (ع) از عراق به ايران آمده و در دهلران دراثر بيماري فوت کرده و در اين محل مدفون شده است. مي گويند سيد صلاح الدين محمدکه در آبدانان مدفون است، برادر امام رضا(ع) سيد اکبر است .
امامزاده سيد فخرالدين(ع)
طبق شجره نامه موجود اين امامزاده (ع) از نوادگان امام هفتم شيعيان حضرت امام موسي کاظم(ع) است که در روستاي زرآب بخش زرين آباد شهرستان دهلران در کنار جاده ايلام به ميمه زرين آباد قرار دارد.
بناي آن داراي گنبدي ساده است که بيشتر مصالح بکار رفته در آن از سنگ ساخته شده است. اين بنا در نهايت سادگي ساخته شده و قدمت آن به درستي مشخص نيست.
امامزاده سيد حسن(ع)
امامزاده سيد حسن (ع) در 3 کيلومتري جادة مهران – دهلران واقع شده است.ايشان فرزند بلافصل امام موسي کاظم (ع) است.
امامزاده سيدناصرالدين (ع)
امامزاده سيدناصرالدين از نوادگان امام هفتم شيعيان حضرت امام موسي کاظم(ع) است .
بارگاه ايشان در کنار روستاي علي آباد بخش زرين آباد دهلران قرار گرفته وداراي سبک معماري مربوط به دوره قاجار است.
امامزادگان استان زنجان
امام زاده سيد ابراهيم ـ زنجان
بقعه مباركه امام زاده سيد ابراهيم در داخل شهر زنجان در قبرستان متروكه واقع در منتهي اليه سمت شرقى شهر قديم ، مشرف به ديوار حصار شهر قرارگرفته كه امروزه قسمتى از قبرستان مزبور به دبيرستان ، دبستان وقسمتى ديگر به خيابان موسوم به صدر جهان تبديل شده است. علماى فن شجره نامه آن حضرت اختلاف نظر دارند. جمعى ايشان راابراهيم بن موسى بن جعفر (ع) دانسته اند وجمعى ديگر همانند ابوالفرج اصفهانى وابونصر بخارى در سرالنساب، ايشان را ابراهيم بن محمد بن عبدالله بن الحسن بن العباسبن على (ع) ذكر نموده اند. اگر اين شجره نامه صحيح باشد سيد ابراهيم (ع) به اتفاق گوگبى حسين بن اسماعيل بن محمد الارقط بن الباهربن زين العابدين (ع) در اوايل قرن سوم هجرى در زمان خليفه المعتزربالله خليفه عباسى قيام نموده ودر 3 كيلومتري سمت جنوبى شهر زنجان درجريان جنگى با عمال خليفه شهيد گرديده است.
بناى امام زاده ابتدا به سبك چهارطاقى بوده كه گنبد زيبائى آن را پوشش مي نمود، درسال 1340 شمسى اين مجموعه به جهت تبديل به احسنت برداشته شده و مجدداً منطبق بربناى قديمى نوسازى گرديده است. گنبد از نوع تك پوششى بوده كه با واسطه چهار گوشواره برجرزها استوار گشته و حدفاصل گوشواره ها و گنبد، هشت نورگير تعبيه شده است. تزئينات گنبد ازداخل مقرنس وگره سازى بوده وسوره جمعه به خط زيباى ثلث ، به قلم استاد جواد مير محمد رضائى زنجانى (دامه افاضاته) وگچبري استاد شعبان آزادى زنجانى چشم بينندگان را نوازش ميدهد. درنماى بيروني، سوره مباركه (اسماء ذات البروج) به خط ثلث زنجيري نوشته شده است.
ضريح حرم كه در اصفهان ساخته شده درسال 1358 نصب گرديده، قديمى ترين قسمت اين آرامگاه، قسمت اين آرامگاه ، سردر ورودى سمت شمالي ومناره هاى واقع در طرفين آن مى باشد. اين سردر به سال 1341 شمسى توسط معمار ابراهيم سلطانى ساخته شده وبالاي مناره ها آيه 55 سوره مباركه احزاب به خط زيباى ثلث به قلم استاد اخيرالذكر رقم گرديده است. از بناهاى ديگر اين مجموعه مسجد اعظم داقع در ضلع غربى مجموعه مى باشد كه با قواعد وسبكهاي شناخته شده معمارى رايج دربناهاى مذهبى مطابقت ندارد . ذكر اين مطلب ضرورى به نظر مى رسد، تجديد بناى اين آرامگاه مرهون خدمات ارزنده روانشاد استاد منصور محاوري، فرزند ملا غلامرضا متولد 1278 شمسى مى باشد، كه از سال 1304 مدير مدرسه علميه بوده است. ايشان از سال 1340 با همكارى ديگر شهروندان زنجاني به تجديد بناى امام زاده همت گماشتند. مرحوم محاورى در اسفندماه 1354 دعوت حق را لبيك گفته ودر رواق ورودى حرم دفن شده است.
امام زاده يعقوب ـ صائين قلعه
دومين امامزاده معتبر صائين قلعه امام زاده يعقوب مى باشد اين بقعه درسه كيلومترى سمت جنوبى شهر دربالاى يك تپه طبيعي قرارگرفته است. در رابطه با شجره نامه آن حضرت اختلاف نظر وجود دارد، نويسنده كنزالانساب وى را از اولاد بلافصل حضرت امام موسى كاظم(ع) دانسته ، نظر ديگر امام زاده يعقوب را از احفاد ونوادگان حضرت امام جعفر صادق (ع) دانسته اند.
 
 
 
امامزادگان استان خراسان رضوی
امام زاده سلطان غياث الدين محمد (ع)
بناى معروف به گنبد خشتى ، يكى از قديميترين و محترم ترين زيارتگاههاى شهر مقدس مشهد است. اين بنا در فاصله پانصد متري حرم مطهر حضرت رضا (ع) در كوچه اى به نام گنبد خشتى مجاور فلكه طبرسي و چهار سوى نوغان قرار دارد. گنبد خشتى مدفن سلطان غياث الدين محمد از سادات سرشناس موسوى شهر مشهد است كه نسب شريفش با هفده واسطه به امام موسى بن جعفر (ع) ميرسد. زمان ولادت سلطان محمد معلوم نيست اما وفاتش بنا بر كتيبه سنگ قبر وى در ماه رمضان سال 832 قمري بوده است.
اجداد سلطان محمد (سادات موسوى شهر مشهد) در قرن پنجم تا نهم هجرى ، كه حكومتها دخالتي در كار آستانه رضوى نداشتند، اداره كننده اصلى حرم حضرت رضا (ع) بوده اند. بدان سبب نامشان برروى اغلب اشياء و آثار قديمي آستان قدس رضوى (مانند كاشيكاريهاى سنجري، سنگاب خوارزمشاهى و در مسجد بالاسر) كتيبه شده است.
ايشان در قرون هفتم – نهم نقيب سادات شهر مشهد و در سده هاى نهم – يازدهم از جمله بزرگان و كلانتران اين شهر بوده اند.
بناى گنبد خشتي ظاهرا همزمان با فوت سلطان محمد يعنى در زمان سلطنت شاهرخ تيموري ساخته شده. لذا پس از حرم رضوى از قديمى ترين بناهاي مشهد ئ تنها اثر بارز باقى مانده از سادات موسوى در اين شهر است. گنبد بنا دو پوششه است. پوشش داخلى مزين به مقرنسهايي زيباست. گنبد بيرونى هم به نظر ميرسد از آغاز آجرپوش بوده، بدين سبب به گنبد خشتى شهرت يافته است.
در زمان احداث بنا سوره ملك با خط خوش ريحان در زير پوشش داخلى كتيبه شده. لبه هاى چار ايوان آن هم با سوره واقعه به خط ثلث مزين گرديده است.
اين بنا ظاهرا" در زمان قاجاريه مرمت و داخل آن نقاشى و تزئين شده است.
در اين تزئين ابياتى بر روى كتيبه سوره ملك تحرير شده است. گنبد خشتى در سالهاى 9-1378 به اهتمام اداره كل اوقاف و امور خيريه ناحيه يك مشهد و هيات امناء و با نطارت اداره كل ميراث فرهنگى خراسان مرمت و كتيبه هاى اصلى آن نمايان و بازسازى شده است.
امام زاده سيدحمزه (ع)
امام زاده سيد حمزه (ع) يكى از پسران امام موسى جعغر(ع) با كنيه ابوالقاسم كه مورخين و مورثين از مقام بلند و علمى وى ياد نموده اند.به نقل تاريخ اين امام زاده در ترشيز (نام قديم كاشمر) به دست ماموران مامون عباسى به شهادت رسيده است.
موقعيت جغرافيايی
امام زاده سيد حمزه(ع) در باغمزار كاشمر منطقه اي با وسعت حدود هشت هكتار در مركز شهر كاشمر واقع گرديده است. بقعه متبركه در سكويي بلندتر از قاعده شهر واقع گرديده كه چشم انداز خوبي را براي دلباختگان بوجود آورده و سروهای بلند و كهن به قدمت هشتصد ساله، زيبايي خاصي را به محوطه باغمزار كاشمر داده است.
عمران و خدمات
طرح جامع مجموعه فرهنگى زيارتى امام زاده سيد حمزه (ع) با محوريت امام زاده، احياى باغمزار از طريق محوطه سازى مناسب و كشت گونه هاى مناسب گياهى با رعايت گزينه باغهاى ايرانى در حال اجرا است و سرويسهاى بهداشتى،پاركينگ وصحن لازم براى اجراى مراسم مذهبى ازاهداف عمرانى است.
زاير و معنويات
اين امام زاده همه ايام سال به ويژه در ايام تابستان و نوروز (تعطيلات) مشتاقان مجاور و زايرين را به خود جلب نموده و از فضاى معنوى آن بهره مند مى سازد .
 
امامزادگان سيدناصر و سيدياسر (عليهم السلام)
گزارشى کوتاه از آرامگاه امام‌زادگان سيدناصر و سيدياسر (عليهم السلام )که از  فرزندان امام کاظم(ع) مى باشند.از شهر مشهد که بيرون بياييد و به طرف جنوب غربى روانه شويد و راهِ رفتن به سوى شهر تفريحى طرقبه را در پيش بگيريد، از وکيل‌آباد و سدّ گلستان که گذشتيد، به چهارراهى مى‌رسيد، که هر راهش شکل و شمايل خاصى را دارد. يکى همان راه دوبانده‌اى است که از مشهد تا اين جا را در آن پيموده‌ايد، يکى که روبروى شماست به دليل عمليات ساخت و ساز فعلاً «ورود ممنوع» است، راه يک‌طرفه‌اى که تقريباً در سمت راست شما قرار دارد، شما را به طرقبه مى‌برد و از آن جا به عنبران و جاغرق، و يکى هم که در سمت چپ و مقابل تنها جايگاه پمپ بنزينِ اين مسير واقع شده، راهى سرازيرى است که در امتداد آن، به کنار رودخانه‌اى مى‌رسيد که به سدّ گلستان مى‌ريزد. اين راه آخرى همان مسيرى است که علاوه بر گلستان، به روستاهاى حصار، مايان و اَزغـَـد هم مى‌رود.
از ابتداى اين راه تا ازغد که دورترين و قديمى‌ترين روستاهاى اين منطقه است و محلى‌ها آن را «زِقِي» مى‌نامند، 18 کيلومتر راه آسفالت پيش روى شماست. مايان که از راهش از ميانه جدا مى‌شود، خود شامل سه روستاى (مايان سفلى، وسطى و عليا) است که اهالى محل به‌ترتيب آنها را (مايان اول و دوم و سوم) مى‌نامند. در ميان اين روستاها، نزديک‌ترينشان گلستان است که از حاشيه جاده شروع مى‌شود و بزرگترين آنها حصار است که حدود هشتصد خانواده در آن زندگى مى‌کنند و با پلى فلزى بر روى رودخانه‌اى زيبا، از گلستان جدا مى‌شود. پيشه و هنر مردمان اين منطقه، علاوه بر باغدارى و دامدارى، سبدبافى است که خودشان به آن سِلّه‌بافى مى‌گويند و محصولات آنها را مى‌توان در بازارهاى طرقبه خريدارى کرد.
همه اين روستاها از ييلاقات خوش‌آب‌وهواى مشهد به شمار مى‌روند و هر يک جاذبه خاصى براى تفريح و گردش دارند. طبيعت بکر و دست‌نخورده مايان و ازغد، چشم‌اندازهاى زيبا و روح‌نواز حصار و حاشيه رودخانه و قايقرانى در آب انباشته در پشت سدّ و قدم زدن در کوچه‌باغ‌هاى خاطره‌انگيز گلستان، هر يک انديشه آدمى را به سويى مى‌برند و لختى آسودن در دامن گسترده طبيعت منطقه، شما را از يک دنيا دغدغه مى‌رهانند.
در آغاز اين راه ييلاقى، گورستانى عمومى است که گرچه اکنون نيز اموات در آن به خاک سپرده مى‌شوند، اما سنگ‌مزارهاى کهنه پراکنده در جاى جايش، که برخى از آنها به دليل تعريض خيابان و ديوارکشى، به صورت رديف در کنار هم قرار گرفته‌اند، به قدمت و ديرينگى آن گواهى مى‌دهند.
آن‌چه اين قبرستان محلى را از دور به شما مى‌شناساند، سازه فلزى بزرگى است که در حقيقت تابلو راهنماى بزرگى به شکل يک گنبد دوبعدى و دو مناره واقعى است، که همين امر خيلى‌ها را به اشتباه مى‌اندازد، به گونه‌اى که گاه آنان از خودرو پياده مى‌شوند و به قصد زيارت راه گورستان را در پيش مى‌گيرند، اما همچنان که در زير اين تابلو نوشته شده، در واقع اين خود راهنماى مزار امام‌زادگانى است که 400 متر با اين گورستان فاصله دارد. روى تابلو با خط درشت نوشته شده است:
البقعة المبارکة السيد ناصر و السيد ياسر عليهماالسلام اولاد الامام موسى بن جعفر عليهم‌السلام
نماى ديوار اين بنا از جنس آجر و کاشى است و دو در ورودى به داخل بقعه دارد: يکى مستقيماً به رواق بزرگى مى‌رود که دو ضريح در آن واقع است و ديگرى به کفشدارى باز مى‌شود و از آن جا به همان رواق راه دارد.
از نوشته‌هاى روى کاشى‌هاى نماى ساختمان چنان بر مى‌آيد که آنها را در سه نوبت نوشته و نصب کرده‌اند. قديمى‌ترين آنها کتيبه‌اى است به خط نستعليق که رضوان آن را خوشنويسى کرده و تاريخ 2/8/36 (شمسي) را در متن خود دارد و زير آن تاريخ 1377 (قمري) درج شده است. متن اين کتيبه چنين است: «يا الله، اين است بيت الشّرف آقازاده‌هاى محترم معظّم آقا سيّد ناصر و آقا سيّد باصر فرزندان حضرت امام موسى بن جعفر(ع) که بهمّت جمعى از آقايان مؤمنين خيرانديش تعمير شد و در تاريخ 2/8/36 باتمام و بپايان رسيد. کتبه رضوان. 1377» در چهار گوشه اين کتيبه نيز نوشته شده است: «يا جبرائيل»، «يا ميکائيل»، «يا اسرافيل» و «يا عزرائيل».
بر بالاى اين کتيبه هم دو کاشى‌نوشته ديگر با کاشيکارى متأخرترى وجود دارد که در يکى «السلام عليک يا اهل بيت النبوة» و در ديگرى «آستانه مبارکه سيد ناصر و سيد باصر(ع)» نوشته شده است ( از قبيل اين اشتباهات دستورى، مانند «عليک» به جاى «عليکم»، يا غلط‌هاى ادبى در اشعار زير، در نوشته‌هاى جديد اين بنا هم ديده مى‌شود؛ بنابراين نيازى نيست که به يکايک آنها اشاره کنيم). با دقت و ريزبينى در اين کتيبه که متعلق به حدود پنجاه سال پيش است، آشکار مى‌شود که نام مدفونين در اين مزار همان گونه که در متن بالا آمد، «سيد ناصر و سيد باصر» است، اما با دستکارى ناشيانه در کتيبه، يکى از نوشته‌ها به «سيد ناصر و سيد ياسر» و ديگرى «سيد ناصر و سيد ياصر» تغيير يافته است. بالاى پنجره‌هاى محرابى نصب شده در نماى مزار هم کتيبه‌اى دارد که حاوى سروده‌اى بدين شرح در نعت مدفونين در مزار يادشده است:
ناصـرا، نور تو شد تابنـده باصـرا، ذکر تو شد پاينـده اهل ايمـان همگى يار شمـاماهرويان همه جوياى شمـاهر دو از نسل امام و رهبرزاده موسـى بـن جـعفـر
* * *
در اين مکـان دو زاده آل پيـامبر اسـت آرامگـاه زاده موسـى بـن جعفر خوابيده است ناصر و باصر در اين شرفرفتند همچو لؤلؤ مکنـون در اين صـدفبـوى بهشـت مى‌رسـد از لاله‌زارشـان طاووس جنت است در اين مرغزارشـانجـان بـه فــداى رخـسـار شـمــاچـشـم مـا طـالـب ديـدار شـمــاصـالحـان پـيـش شـمـا چـون بنـده عـارفـان نــزد شـمــا شـرمـنـده
دگرگونى در نام «سيد باصر»، به اين کتيبه هم راه يافته، اما جالب اين است که در اين جا نام وى در مورد نخست به «سيد باسر» تبديل شده و در مورد دوم دست نخورده باقى مانده است. بنابراين، تا اين جا نام سيد ناصر در همه نوشته‌ها يکسان است اما اسم برادرش به شکل‌هاى «ياسر»، «ياصر» و «باسر» دچار دست‌خوردگى شده است. تا چند سال پيش از اين هم، تابلوهاى راهنماى اين مزار که در مسير اين بقعه قرار داشت از مرقد دو تن به نام‌هاى ناصر و باصر حکايت مى‌کرد، اما از حدود سال 1382، که ضريح‌هاى تازه‌اى براى قبور آنان ساخته و نصب شد، نام يکى از آن دو به «ياسر» تغيير يافت و در همه کتيبه‌ها و تابلوهاى جديد و ضريح‌هاى نوساخته، آن دو به نام‌هاى سيد ناصر و سيد ياسر معرفى شدند و اينک کاشى‌نوشته بزرگى در کنار نماى قبلى ساخته و نصب شده و نام اين دو برادر به‌وضوح اين گونه نوشته شده است: «السيّد ياسر و السّيد ناصر عليهماالسّلام».
تا چندى پيش، اين مزار شهرت گسترده‌اى نداشت و نامى از آنها در ميان نبود، اين بقعه نيز مسجد محلى کوچکى به شمار مى‌رفت و در آن دو ضريح چوبى سبزرنگ کوچک قرار داشت، که اکنون بخشى از آن ضريح را به عنوان يادگار بر بالاى يکى از درهاى ورودى نصب کرده‌اند.
اما با پى‌جويى برخى از مؤمنان و پژوهش در اسناد و مدارک، و پرسش از نسب‌شناسان و يافتن نام اين دو برادر در کتاب کنزالانساب، و تحقيقات کافى از ادارات اوقاف و امور خيريه در اين خصوص که آيا مزارى براى اين دو تن در ديگر نقاط ثبت شده است يا خير، آشکار شد که اين بقعه تنها مزارى است که نام اين دو برادر را بر خود دارد؛ بنابراين، براى متوليان بقعه ترديدى در درستى اين امر باقى نماند و گويا تعويض و اصلاح نام سيد باصر به سيد ياسر هم بر اساس نوشته همان کتاب بوده است. اين گونه بود که اين آرامگاه رونق يافت و جماعتى از خيرانديشان محل با معرفى مزار و اطلاع‌رسانى گسترده پيرامون آن، در ترميم و نوسازى آن کوشيدند.
گمانه‌‌زنى‌هايى که از سوى برخى از نسب‌پژوهان معاصر با استناد به تحقيقات گسترده در نام و تاريخ فرزندان امام موسى بن جعفر(ع) صورت پذيرفته، اين داستان را نفى نمى‌کند که با هجرت امام رضا(ع)، گروهى از برادران آن حضرت نيز به نقاط مختلف ايران به‌ويژه خراسان کوچيدند، اما پس از شهادت آن امام آنان نيز به نقاط گمنام و دور از دسترس پناه بردند و سرانجام يا خود به مرگ طبيعى درگذشتند يا به دست عوامل حکومتى به شهادت رسيدند. وجود مزارات متعددى که به نام فرزندان امام موسى بن جعفر(ع) در اين سو و آن سوى کشور ديده مى‌شود، نشان از همين واقعيت دارد؛ بنابراين دور نمى‌نمايد که اين دو برادر؛ يعنى سيد ناصر و سيد ياسر هم از همان شمارى باشند که چنين زندگى و سرنوشتى را پيدا کردند، اما نامشان جز در کتاب‌هاى اندکى نيامده است.
قالى آويخته به در را که کنار بزنيد، به رواق بزرگى پا مى‌گذاريد که دو ضريح زيبا در جهت قبله آن نصب شده است. گرچه در بخشى از ميانه رواق، پرده‌اى آويزان شده تا قسمت زنانه و مردانه را از هم جدا کند و ضريح سيد ياسر مقابل قسمت زنانه قرار گرفته، اما عملاً زنان و مردان مى‌توانند هر دو ضريح را زيارت کنند. بر يک تابلو و با استناد به همان کتاب کنزالانساب، نام اين دو بزرگوار در شمار فرزندان امام موسى بن جعفر(ع) ذکر شده، در قاب طلايى ديگرى که فردى به نام حاج عباس الخضارى آن را اهدا کرده، حاکم خوشنويس عراقى براى اين دو برادر زيارتنامه‌اى را به خط زيباى ثلث نوشته‌ است.
عنوان و متن اين زيارتنامه بدين شرح است:
زيارة السيدين ناصر و ياسر عليهماالسلام
ابنى الامام الکاظم عليه‌السلام:
بسم الله الرحمن الرحيم
السّلام عليکما أيّها السّيدان الزکيّان الطاهران الرّضيّان الحفيّان
أشهد أنکما قُتلتما حَقاً و نطقتما صِدقاَ و دَعوتما إلى مولايَ و مولاکما علانية و سرّاً
فاز متّبعکما و نجا مصدّقکما و خاب و خسِر مُکذّبکما و المتخلّف عنکما
اشهدا لى بهذه الشهادة
لأکون من الشاهدين و الشاکرين و الفائزين بمعرفتکما و تصديقکما و اتباعکما
السّلام عليکما و على من اتّبعکما من المؤمنين و المؤمنات
السّلام عليکما يا سيّدَيّ و ابنَى سيّدى ناصربن‌موسى‌بن‌جعفر و ياسربن‌موسى‌جعفر عليهماالسلام
انتما ابنا باب الله المُؤتى و المأخوذ عنه، أتيتکما زائراً و حاجاتى لکما مستودعاً
فها أنا ذا، أستودعکما دينى و نفسى و أمانتى و خواتيم عملى و جوامع أملى إلى منتهى أجلي
السّلام عليکما و على أرواحکم و على أجسامکم جميعاً
و رحمة الله و برکاته
بر روى آينه‌اى که در برابر ضريح قرار دارد، نيز نسب مدفونين در اين بقعه به رؤيت زائران رسيده است. دو ضريح هم که تقريباً مانند هم است و با سرمايه يکى از شيعيان کويتى، در اصفهان ساخته شده، طرحى دارد کاملاً برگرفته از شکل و نماى آخرين ضريح امام رضا(ع) است که استاد محمود فرشچيان آن را طراحى کرده است. خادم مزار مى‌گويد: « آقاى هاشم کمال کويتى که اين انسان مؤمن و پارسايى است پس از نذر براى اين دو امام‌زاده و برآورده شدن حاجتش، تمام هزينه‌هاى ساخت و نصب ضريح را پرداخته است».
داخل هر يک از دو ضريح نيز سنگ مرمر بزرگى بر قبر نهاده شده که بر آن نوشته شده است: «مرقد مطهر امام‌زاده سيد ناصر ابن موسى بن جعفر عليه السلام» و در آن ديگري: سيد ياسر. نور سبز داخل فضاى ضريح نيز که اينک براى اغلب مزارات امام‌زادگان از آن استفاده مى‌شود، به آن معنويتى خاص بخشيده و نذورات فراوان مردم نيز در سطح آن پراکنده است.
در غياب آقاى ناصر اعتماد گلستانى، متولى اين مرقد، يکى از خادمان مزار به ما مى‌گويد:
«اين مزار موقوفه‌اى ندارد و همه امور آن از محل کمک‌ها و نذورات مردمى تأمين مى‌شود که از طريق پرداخت حضورى يا غيرحضورى هداياى خود را به اين بقعه مى‌دهند. ضريح‌هايى که در سال 1382 شمسى نصب شد، هزينه تعمير بنا، و گچبرى‌ها و آينه‌کارى‌هاى سقف و ديوار، تأمين چلچراغ‌هاى بقعه، سنگفرش رواق، همه و همه از محل نذوراتى صورت گرفته است که زائران داخلى و خارجى اين مزار اهدا مى‌کنند. اکنون نيز در قسمت پشت اين بقعه عمليات ساختمانى براى احداث سرويس‌هاى بهداشتى در جريان است».
زائرانى که نمازشان را خوانده و زيارتشان را به جا آورده‌اند، از مزار بيرون مى‌آيند و فرّاش و کفشدار بقعه که هر روز از مشهد به آن جا مى‌رود، جارو به دست مى‌گيرد و فرش‌هاى حرم را مى‌روبد. آن سوى بقعه، مانند همه مزارات، بساط دستفروش‌ها برپاست، اما اينک هوا اندکى سرد است، فروشنده صندلى خود را به آفتاب مى‌کشاند تا خود را از سرماى پاييزى برهاند و زائران ترجيح مى‌دهند هر چه زودتر خود را به يکى از غذاخورى‌هاى طرقبه و جاغرق برسانند تا از آنان با شيشليک و کباب مخصوص پذيرايى شود.
امام زاده سيد مرتضى (ع)
معرفي بقعه متبركه امام زاده سيد مرتضي (ع) يكي از پسران موسي بن جعفر (ع) بنام ابراهيم اصغر ميباشد.
موقعيت جغرافيايي
اين بقعه متبركه در 5 كيلومترى شمال شهر كاشمر و در مسير جاده زيبا و كوهستانى كاشمر - نيشابور واقع گرديده است. جلوه هاى طبيعى و سر سبز زيبايى خاصى را براى مشتاقان بوجود آورده است گلدسته ها و گنبد منقش به كاشي كارى معرق و درج اسماء الله و آيينه كارى داخل حرم و جاذبه هاى اطراف آن براى زايرين و گردش كنندگان خيره كننده است.
عمران و خدمات
طرح جامع اين امام زاده كه درحال اجرا است ، شامل كاربريهاى فرهنگى، ادارى، خدماتى، توسعه زايرسرا، پاركينك ، شبيه خوانى، مهمانسرا، انتظامى، تجارى، فضاى سبز ميباشد و !حداث انبار ظروف ، حمام مجاور، وضوخانه مستقل خواهران وبرادران وكفشداريهاى جداگانه از ديگرخدمات آن است.
زاير و معنويات
جذب هزاران زاير و شيفته خاندان اهل بيت عصمت و طهارت در ايام سال بويژه در فصل تابستان و ايام نوروز، اداره اوقاف شهرستان را به ارايه خدمات ويژه با توجه به وجود 70 اتاق اقامتى براى زايرين تشويق نموده است با توجه به موقعيت اين امام زاده هر ساله هزاران مشتاق در اين مكان مقدس و زيبا حضور پيدا نموده و علاوه بر تجديد ارادت و بهره بردن از مواهب معنوى اين امام زاده از فضاى دلنشين آن نيز بهره مند مى شوند.
 
امامزادگان استان گلستان
امام‌زاده‌ اسحاق(ع)
آرامگاه‌ اسحاق‌ بن‌ موسى‌ بن‌ جعفر(ع‌) معروف‌ به‌ مشهد نور، از بناهاى‌ دوره سلجوقى‌ در شهرستان‌ گرگان‌. اين‌ بنا در مركز شهر گرگان‌، درگذر سرچشمه‌ از محله سبزه‌ مشهد قرار دارد و منابع‌ جغرافيايى‌ و تاريخى‌ نيز تنها به‌ ذكر نام‌ آن‌ اكتفا كرده‌، اطلاعاتى‌ درباره ويژگيهاى‌ معمارى‌ بنا به‌ دست‌ نداده‌اند.
آراء محققان‌ درباره اين‌ بنا تا حدودى‌ متناقض‌ است‌، چه‌ برخى‌ به‌ استناد كتيبه حك‌ شده‌ بر چارچوب‌ در قديمى‌ ساختمان‌، آن‌ را مربوط به‌ سده 9ق‌ (مشكوتى‌، 191) و برخى‌ بدون‌ ارائه ادله كافى‌ آن‌ را متعلق‌ به‌ بناهاى‌ سده 8ق‌ و شمارى‌ با توجه‌ به‌ تزيينات‌ آجرى‌ بنا، مربوط به‌ سده 6ق‌  و يا اواخر سده 6 و اوايل‌ سده 7ق‌ دانسته‌اند اما با توجه‌ به‌ تاريخ‌ 525 ق‌ كه‌ بر صندوق‌ چوبى‌ مرقد امام‌ زاده‌ حك‌ شده‌ است‌ .
ضريح‌ و مرقد: ضريح‌ فلزى‌ داراى‌ كتيبه‌هايى‌ از آياتى‌ از سوره‌ هاى‌ 91 و 93 قرآن‌ مجيد در 4 جانب‌ خود و نيز اشعارى‌ در وصف‌ امام‌ زاده‌ است‌.
در حفاظت‌ و نگهدارى‌ بنا به‌سبب‌ نوسازى‌ و تغييراتى‌ كه‌ در دوره‌هاى‌ مختلف‌ بر روى‌ بنا انجام‌ گرفته‌، به‌ تزيينات‌ آجرى‌ برخى‌ از نقاط بدنه‌ آسيب‌ رسيده‌ است‌ . به‌ نظر مى‌رسد كه‌ بيشترين‌ مرمتهاى‌ بنا در دوره قاجار انجام‌ گرفته‌ باشد. بنابر اسناد موجود در مركز ميراث‌ فرهنگى‌ استان‌ گلستان، تمهيدات‌ حفاظتى‌ چون‌ مرمت‌ درِ قديمى‌ امام‌ زاده‌، محوطه‌سازى‌ بنا و تعويض‌ آجرهاى‌ فرسوده داخل‌ آن‌ در طى‌ سالهاى‌ 1350 تا 1358ش‌ انجام‌ گرفته‌ است‌.
 
امامزاده عبدالله و امامزاده فضل الله (عليهما السلام)
در پانزده كيلومترى جاده قديم گرگان ـ كردكوى و نزديكى روستاى سركلاته كفشگيرى بناى زيبا و ديدنى وجود دارد.
اين بنا مدفن دو تن از فرزندان امام موسى كاظم (ع) به اسامى امامزاده عبدالله و امامزاده فضل الله (عليهما السلام) معروف به امامزاده روشن آباد مى باشد كه زيارتگاه عاشقان و دلدادگان اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) است.
ساختمان اين بنا در وسط باغ مشجر و قبرستان كه متعلق به قرن نهم هجرى قمرى است در سال 865 هجرى قمرى دو لنگه درب نفيس در آن نصب شده كه از نظر زيبايى و دقت و مهارتى كه در آن بكار رفته بى نظير است. بقعه امامزادگان عبدالله و فضل الله روشن آباد داراى رواق و حرم چهارگوش و گنبد ساقه دار مدور مى باشد كه از كف حرم حدود 15 متر ارتفاع دارد يك مسجد الحاقى همانند ديواره در كنار آن وجود دارد كه جزء آثار تاريخى به ثبت رسيده است.
در سال 879 هجرى قمرى صندوق چوبى به طول 5/2 متربه عرض 5/1 متر و ارتفاع 5/1 متر به وسيله استاد حاجى عبدالله ساخته و روى مرقد نصب شده كه به خط رقاع حكاكى شده است.
البته مقدمات ساخت ضريح براى اين امامزاده فراهم شده كه به علت كوچك بودن بقعه و بناى با ارزش آن اين موضوع در دست مطالعه قرار گرفته تا ضريحى به اين ابعاد طراحى و ساخته شود كه طبق برآوردهاى به عمل آمده شهريور ماه سال 87 طراحى به اتمام مى رسد و كار ساخت ضريح آغاز مى گردد.
شايان ذكر است كه زيربناى اين بقعه چشمه آبى به صورت قنات كه وقف شده است مى گذرد . در سال 900 هجرى قمرى مرحوم فضل الله قاضى فرزند سيد رضى الدين ، يكى از حاكمان وقت منطقه ، املاك متعددى را وقف بر بقعه مذكور نموده است.
قبرستان اين امامزاده آرامگاه 141 تن از شهداى جنگ تحميلى و بسيارى از علما ، عرفا ، متدينين و معتمدين از جمله حضرت آيت الله روشنى است. ايشان از علماى برجسته و صاحب فضل بوده كه بزرگان زيادى در مكتب ايشان به تحصيل علم و اخلاق مشغول بودند.
امامزاده طيب(ع)
امامزاده طيب (ع) قرن آباد اين بقعه در 4 کيلومترى روستاى قرن آباد گرگان و در طبيعت مصفا و با موقعيت خاص و ارزشمندى قرار دارد. در کتاب فرهنگ آباديهاى ايران و لغت نامه دهخدا مذکور گرديده که قرن آباد يکى از آباديهاى شهر گرگان مى باشد اين روستا مدفن امامزاده طيب(ع) فرزند موسى بن جعفر(ع)مى باشد. اين بقعه داراى هسته مرکزى و الخاقى در شرق و غرب است.هسته مرکزى که مرقد مطهر در مرکز آن واقع شده در روى ستونهاى قطور آجرى قرار گرفته که طرح جامع بقعه به همت هيئت امنا امامزاده و نظارت اداره کل اوقاف و امور خيريه استان گلستان در دست اجرا است.موقعيت مکانى بقعه به علت قرار داشتن در منطقه سر سبز جنگلى از مهمترين مناطق جذب گردشگر به شمار مى رود.
 
امامزاده عبدالله (ع)
اين امامزاده که در جنوب شهر گرگان و در منطقه ييلاقى و مصفاى روستاى زيارت قرار گرفته است مدفن يکى از نوادگان موسى بن جعفر(ع) مى باشد. با عنايت به اينکه ساختمان بقعه در جوار رودخانه قرار دارد طى ساليان گذشته بر اثر سيلاب ساختمان بقعه تخريب شده که بعد از مدتى توسط اهالى محل ساختمان مختصرى براى آن احداث و قطعاتى از صندوقچه چوبى بقعه باز مانده سيلاب جمع آورى و در محل بقعه نگهدارى مى شود.در سال 81 به منظور پاسخگويى به نياز زائرين محترم و ايجاد فضاى مناسب رفاهى طرحى جامع تهيه که بخشى از آن در دست اجرا مى باشد.
با عنايت به منطقه ييلاقى و وجود آب گرم طبيعى در جوار اين بقعه همه روزه زائرين بسيارى خصوصا در ايام تابستان از اين محل بازديد و در جوار حرم اين امامزاده به راز و نياز مى پردازند.همچنين اين بقعه داراى موقوفاتى مى باشد.
 
امام زاده نه تن(ع)
امام زاده نه تن در شهر گرگان و در منطقه(محله اى)قديمى که به همين نام نامگذارى شده که نگين محلات قديمى گرگان مى باشد و از نظر ساختار قديمى اين شهر بين دو محله دوشنبه اى قديم و محله ميدان و مخله مير کريم و کوچه بادگير قرار دارد مدفن نه تن از نوادگان موسى بن جعفر(ع) مى باشد.
 
امامزاده حبيب الله (ع)
اين امامزاده در هشت کيلومترى غرب شهرستان بندرگز واقع شده است.در خصوص نسبت اين امامزاده آن چه مشهور است امامزاده حبيب الله(ع)از نوادگان موسى بن جعفر(ع) مى باشد که از تاريخ تولد و وفات ايشان اطلاع چندانى در دست نمى باشد.احداث مقبره آن حضرت پس از خواب نما شدن براى اهالى منطقه صورت پذيرفته که قدمت آن به 800 سال مى رسد ودر محوطه باغى به مساحت حدود 5 هکتار با پوششى ار انواع درحت جنگلى پذيراى زوار و مسافران مى باشد.بناى آن در سال 1370 توسط اداره اوقاف گرگان بازسازى که هم اکنون به صورت بناى آجرى با گنبد دوار و با پوششى سبز رنگ در قبرستان عمومى شهر قرار دارد.
اين بقعه در سال 1380 توسط شخص خيرى ضريح فولادى براى آن امامزاده تهيه و در محل نصب گرديده که ساحت ضريح زيبا و گچبرى هاى داخل صحن بر جذابيت اين بقعه متبرکه افزوده است.
  موسسه جهانی اطلاع رسانی ال البیت     www.al-shia.org    
 
 حضرت حسین بن موسی الکاظم(ع)-طبس
کرامت و فضیلتی شگرف در مزار حضرت حسین بن موسی الکاظم (ع) برادر گرامی امام رضا (ع) طبس -
خبرگزاری ایسکانیوز:متن زیر گزارشی از کرامات و فضائل و شرح حال حضرت حسین بن موسی الکاظم (ع) برادر گرامی امام رضا (ع) واقع در شهر طبس است که اشاره ای به فعالیت های آستانه مبارک حسین بن موسی کاظم (ع) نیز دارد.


به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران" ایسکانیوز"از طبس در مورد پیدایش مزار امام زاده حسین بن موسی الکاظم (ع) در طبس، میزا علیخان نائینی ملقب به صفاءالسلطنه در کتاب گزارش کویر یا تحفه الفقرا که مربوط به سالهای 1299 تا 1300 (هجری قمری) است قضیه ای را آورده که گویای کرامت و فضیلت این امام زاده است و در این قضیه که ذیلا خواهد آمد، سفارش حضرت امام رضا (ع) نسبت به برادرش، خود مؤیدی است بر صحت انتساب امام زاده به موسی بن جعفر (ع) و قرار دادن ایشان در زمره فرزندان پیامبر (ص).
میرزا علیخان نائینی واقعه سفر خود را به طبس چنین نقل کرده است: عصر روز جمعه بیست و چهارم جمادی الثانی به زیارت شاهزاده حسین بن موسی الکاظم (ع) رفتم. در تحقیق حال این امامزاده گفته اند: شیخ علی شیبانی علیه الرحمه که از معاریف علمای متصوفه بود، به قصد زیارت کعبه معظمه از موطن خود حرکت کرده، چون به طبس رسید، شب در عالم واقعه به شرف خدمت امام رضا صلوات الله وسلامه علیه مشرف گردید، حضرت به او فرمودند: تنخواهی که به جهت زیارت بیت الله الحرام موجود کرده ای صرف بنای بقعه شاهزاده حسین نما در پیشگاه حضرت خداوندی بجای حج مقبول به درجه قبول موصول خواهد بود.
نشان مدفن را هم به او فرمودند، عرض می کند من مرد غریبم و یحتمل نتوانم از عهده انجام این امر برآیم ، حضرت فرمودند به حاکم نیز سفارش کرده ایم که تو را امداد نماید ، شیخ از خواب برخاسته ، نشانی را که حضرت به او داده ثبت نمود راه سرای حاکم را که یکی از خوانین ازبک بود در پیش می گیرد ، از آن طرف حاکم هم در عالم رؤیا مأمور امداد شده ، انتظار ورود و استمداد او را می برده است.
در این بین شیخ رحمت الله علیه وارد شده، تفصیل واقعه را بازگو می کند، حاکم انگشت قبول بر دیده نهاد، عمله کار حاضر نموده،آن موضع معینی را می شکافند به همان نشان که حضرت سلام الله علیه فرموده بودند،جوانی یافتند میان بالا گندم گون، خالی در گوشه ابروی راست داشته است،شیخ بلافاصله به سجده افتاده شکر الهی به جای آورده،تنخواه را به صرف تعمیر بقعه می رساند و بعضی از اراضی را که در آنجا منزل داشته خریداری نموده، وقف این بقعه می نماید و بعد از آن دیگران به تدریج گنبدی بزرگ در جلوه بقعه عمارت نمود ه و حیاطی عالی با تالار و طاقها با وسعت وشکوه شایسته به اتمام رسانده اند . مردم هم موقوفاتی چند افزوده اند
**وضعیت بقعه و بارگاه نورانی حضرت حسین بن موسی الکاظم (ع) از قرن پنجم هجری قمری به بعد
بر اساس شواهد ، سیاست تند و خصمانه امویان و بعد از آن عباسیان به گونه ای بود که قلع و قمع و نابودی اهل بیت پیامبر (ص)و برانداختن نام و نشان و آثارشان را سرلوحه کارهای خود قرار داده بودند . آنان پس از دفن حسین بن موسی الکاظم (ع)در طبس سالیانی دراز از عمران و آبادی بنای مقبره جلوگیری کردند ولی ارادتمندان به آن حضرت مخفیانه به زیارتش می رفتند .
از کیفیت بنای بقعه قبل از قرن پنجم مدرکی بدست نیامده است . نظر به برخی اسناد ، بنای اولیه بارگاه این امامزاده لازم التعظیم در قرن پنجم هجری در عهد سلجوقیان و آن هم به واسطه ی توصیه و تأکید وزیر شیعی مذهب آن دوره به نام « مجد الملک السعدبن محمدبن موسی البراوستانی القمی » مبنی بر اقدام به آبادانی مراقد امامان و امامزادگاهن بوده است .
نقل شده است که در زمان سلجوقیان بنا بر مصالح سیاسی خود مدت زمانی از شیعیان دلجویی کرده و از قدرتشان علیه بنی عباس بهره برداری سیاسی و عقیدتی می کردند و به آنها اجازه می دادند که بناهای مذهبی خود را احداث یا مرمت کنند از جمله این بناها آستان مبارک حضرت حسین بن موسی الکاظم (ع) در طبس است .
با روی کار آمدن سلسله صفوی و رسمیت یافتن مذهب تشیع،ساخت ابنیه بر مدفن امامان و امام زادگان، باسازی و تعمیر و تزئین آنها رونق چشمگیری یافت. بقعه حسین بن موسی الکاظم (ع) نیز در این زمان مورد مرمت و باسازی قرار گرفت و ساختمانهایی به آن افزوده شد،صحنها و رواقهایی در کنار بقعه با خشت و گل بنا شد و گنبد اصلی نیز مرمت و تزئین گردید و موقوفاتی نیز برای تامین مخارج و هزینه های آن معین شده که وقف نامه های مربوط، موجود است.
پس از صفویه بر اساس مدارکی که موجود است بنای بقعه متبرکه حسین بن موسی الکاظم (ع) در قرن سیزدهم مورد مرمت و باسازی قرار گرفت. آنچه مسلم است این که بنای آرامگاه مطهر این امام زاده لازم التعظیم در زلزله سال 1357 ه.ق بکلی ویران شد و قبل از آن در طول سالهای متمادی دستخوش حوادث بسیاری بوده است. چندین بار در آن تعمیرات و تغییراتی به عمل آمد و عامل این تغییرات و دگرگونی ها نوع بنا و ساختمانهای آن زمان طبس بوده که نوعا از خشت و گل بنا می شدند و به همین علت شهر طبس بر اساس شواهد بدست آمده سه بار تغییر محل داده است
**نظریه ((ابی اسماعیل ابراهیم بن ناصربن طبا طبا)) موثق ترین نسب شناس قرن پنجم هجری قمری در خصوص قطعی بودن نسب و آرامگاه حضرت حسین بن موسی الکاظم (ع)
وی در کتاب منتقله الطالبیه خود چنین آورده است. « در طبس گروهی هستند که به آنها موسوی گفته می شود و آنها از اولاد «مفقود»می باشند.آنان نامه ای به من نوشتند و من پاسخی ندادم، این سخن آقای ابو عبدالله بن طبا طبا نسب شناس است.(نسب شناس می گوید) به عقیده من اینها به احمد بن حسین بن موسی الکاظم (ع) منتسب اند و کسی از نسب شناسان از اولاد حسین بن موسی الکاظم (ع) نام نبرده است در حالی که نسب شناسان می گویند حسین بن موسی الکاظم (ع) مقیم طبس بوده و آنجا از دنیا رفته و آرامگاهش آنجاست. و اما مفقود: لقب گروهی از طالبیون است که خود ناشنا خته بودند و بازما ندگانشان معروف به فرزندان(فلان مفقود) می باشند و مقصود در اینجا حسین بن امام موسی بن جعفر(ع) است که مولف در جای دیگری از سخنان خود بنام وی تصریح کرده است و همین حسین نام از تمام برادرانش به برادرزاده و خود امام جواد (ع) مهربانتر است.
**نظریه مرحوم آیت ا... العظمی مرعشی قدس سره نسب شناس معروف درباره حضرت حسین بن موسی الکاظم (ع)
آنچه از کتب انساب و مشجرات بر می آید آن است که این امامزاده (ع )فرزند بلا فصل موسی بن جعفر (ع)است و هیچگونه تردیدی در این زمینه میان علمای نسب نبوده ، جمعی از نسابان معتقد شدند که نسل دارد و از دیر زمان در خود شهرستان طبس زندگی می کرده اند . جمعی از خاندان اهل بیت و فرزندان حضرت موسی بن جعفر (ع)که مخفیانه فرار کردند به شیراز و ورامین و کاشمر و طبس پناه آوردند و در آن شهرستانها به وسیله عمال نابکار مأ مون به شهادت رسیدند و حسین بن موسی الکاظم (ع )به طبس پناه آورد و در آن شهرستان از دنیا رحلت نمود .
در این نظریه راجع به مقبره موجود در طبس آمده است ، اکثر ارباب تراجم و نسب و همچنین مرحوم آیت ا... نجفی (ره )معتقدند که امامزاده واجب التعظیم حسین بن موسی الکاظم (ع )و برادر حضرت علی بن موسی الرضا (ع)می باشد و از دیر زمان مورد توجه اهالی محترم طبس و قاطبه ملت ایران بوده است و محل برآوردن حاجات و نذورات و کراما ت بوده و اینها همه دلیل بر صحت و درستی این امامزاده می باشد.
**اهمیت و ضرورت باسازی بارگاه منور حضرت حسین بن موسی الکاظم (ع) توسط آستان قدس رضوی
خراسان بزرگ که پس از قدوم خجسته حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه افضل التحیته والثناء پیوسته کانون توجه و محل آمد و شد برادران و فرزندان آن امام همام بوده است،اینک به یمن بارگاه ملکوتی و پر قداست هشتمین امام، مزار گروهی از امام زادگان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت در ایران وجود دارد. یکی از مزارات تاریخی حرم مطهر حضرت حسین بن موسی الکاظم(ع) در شهر طبس است که بنای کهن آن در زمین لرزه شهریور سال 1357 ویران شد.
آنچه از روایات معصومین (علیهم السلام) و سخنان عالمان دینی بر می آید احداث بارگاه برای اولیاء خدا و حفظ آن، نشانه حفظ وجود و سرانجام حفظ مکتب آنهاست، احترام و بزرگداشت چنین مکانی مقدس، ضروری و هتک حرمت و اهانت به آن حرام است.
لذا پس از پیروزی انقلاب شکوهمد اسلامی ایران و حسب فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام (ره) آستان قدس رضوی باسازی این بارگاه منور را آغاز و در سال 1363 پس از اتمام احداث بقعه مرکزی حرم مطهر آن را به متولیان محلی واگذار نمود. لیکن به لحاظ موقعیت جغرافیایی این بقعه متبرکه و قرار گرفتن آن در مسیر راه زائران بارگاه منور حضرت علی بن موسی الرضا (ع) که از مناطق مرکزی ایران به مشهد الرضا(ع) مشرف می شوند و با توجه به عدم توانایی بازسازی کامل این امامزاده توسط متولیان محلی، سبب شد تا طی حکمی مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... خامنه ای در تاریخ 4/4/1373تولیت این مکان مقدس را به حضرت آیت ا... واعظ طبسی نماینده خود درخراسان و تولیت عظمای آستان قدس رضوی تفویض نمایند.
پس از صدور این حکم تاریخی آستان قدس رضوی موفق شده است بمنظور تسهیل و تمعیق امر زیارت ونیز تامین جاذبه های فرهنگی و فراهم ساختن امکانات و تسهیلات اقامتی کوتاه مدت اقدامات ارزنده ای بویژه در راستای ترویج فرهنگ اسلامی و تقویت باورهای دینی ورزنده و پر بار کردن عشق به ولایت و امامت در قلوب زائران و مجاوران ارائه نماید. بطوریکه بارگاه منور حضرت حسین بن موسی الکاظم (ع) در طبس همچون نگینی درخشان بر تارک آسمان کویر می درخشد ودل رهگذران عاشق و ولایتمدار را به عطر معنویت خویش سیراب می نماید.
**آستان قدس رضوی و ارائه خدمات عمرانی و رفاهی در میقات الرضا(ع)
1- طراحی طرح جامع آستان مبارک شامل هفتاد هزار متر مربع زیر بنا با کاربریهای فرهنگی، خدماتی، درمانی،و تفریحی
2- ایجاد صحن و سرای بزرگ حضرت به مساحت 4 هکتار.
3- احداث یکصد و پنجاه باب غرفه گرداگرد صحن و سرای حضرت به مساحت 7200 متر مربع .
4- احداث 12 باب مهمانپذیر با تسهیلات لازم درسردرب های ورودی به صحن مطهر به مساحت 1650 متر مربع.
5- بهسازی گلزار مطهر شهداء به مساحت 850 متر مربع.
6- احداث بقعه مرکزی حرم مطهر شامل گنبد و بارگاه به مساحت 1650 متر مربع.
7- کاشی کاری ونماسازی گنبد از نوع معرق به مساحت 1150 متر مربع.
8- کاشی کاری سردرب های ورودی به صحن و سرای حضرت
9- آینه کاری روضه منوره حضرت.
10- ایجاد فضای سبز
11- انجام سنگ فرش صحن مطهر و اطراف آن.
12- ایجاد تاسیسات روشنائی
13- احداث دو باب سقا خانه
14- احداث چهار گلدسته سی و شش متری.
15- احداث چها برج چند منظوره صوت و ساعت.
16- احداث فرهنگسرای حضرت در دو بخش مجزا ویژه خواهران و برادران به مساحت 1860 متر مربع .
17- احداث 22 سازه حوض سنگی و آبنما.
18- احداث و تجهیزات دو باب آشپزخانه عمومی و سالن پذیرائی با تجهیزات کامل ویژه استفاده زائرین بطور رایگان.
19- احداث سرویسهای بهداشتی و حمام.
20- احداث کتابخانه حضرت امام رضا(ع) در روستای محمد آباد.
21- ایجاد مقبره و سامان دهی دفن اموات.
22- احداث بهشت حسین (ع) به مساحت 6 هکتار و غسالخانه به مساحت 170 متر مربع.
23- احداث رواق جدید حرم مطهر به مساحت 1000 متر مربع.
24- احیاء موقوفات آستانه و تحصیل آن بالغ بر 575 هکتار زمین به آستان مبارک.
25- تاسیس دفتر مخابراتی میقات الرضاء(ع) به صورت شبانه روزی.
26- تاسیس دفتر زائر سرا بمنظور ارائه خدمات رفاهی و راهنمایی زائرین بطور شبانه روزی.
27- احداث پارک بازی ویزه کودکان و نوجوانان.
28- احداث پارکینگ عمومی ویژه وسائط نقلیه زائرین و مجاورین.
**شمه ای از فعالیتهای فرهنگی
1. برگزاری مراسم ویره نکوداشت و بزرگداشت مناسبتهای مذهبی،ایام ا...وقایع ییروزی شکوهمند انقلاب اسلامی بالاخص در ایام شهادت و ولادت ائمه اطهار (س) و اعیاد بزرگ اسلامی با حضور وعاظ و مداحان اهل البیت.
2. اقامه نمازهای یومیه به جماعت و اقامه نمازهای جمعه، اعیاد فطر و قربان بطور متناوب.
3. برگزاری جلسات هفتگی تفسیر، قرائت، حفظ وروخوانی قرآن کریم.
4. برگزاری مراسم ادعیه شامل دعای کمیل،دعای ندبه،دعای توسل و...
5. تلاش در جهت ترویج فرهنگ وقف و احیای مو قوفات آستانه وتحصیل موقوفات جدید .
6. ارتباط مستمر با رسانه های گروهی اعم از صدا و سیما و جراید به منظور انعکاس اخبار و فعالیتهای انجام شده.
7. فراهم آوردن تسهیلات لازم و ارائه خدمات فرهنگی به دانش آموزان و دانشجویان بازدیده کننده.
8. تاسیس مهد الحسین(ع) به هدف آموزش قرآن باروش نوین به نونهالان 5 ساله.
9. تشگیل گروههای سرود، نغمه سرایی، و انجمن های ادبی-فرهنگی.
10. انجام فعالیتهای فرهنگی،هنری،ادبی و برگزاری مسابقات در موضوعات مختلف در سطح کشور، استان،شهرستان و اهداء جوائز نفیس به برگزیدگان.//120
رضا شمسایی خبرنگار:637
http://iscanews.ir
 


هاجريه در سنندج
گروه سياسی اجتماعی: مردم مسلمان و معتقد كردستان احترام خاصی برای اهل بيت(ع)، قايل هستند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه كردستان، وجود اماكن متبركه در همه نقاط استان همواره ميعادگاه عاشقان خاندان رسالت بوده و مردم اين خطه در فرصت‌هايی كه به دست می‌آورند، به زيارت بزرگوارانی در اين اماكن می‌روند.
اولين كسی كه برای آبادانی و ايجاد فضای معنوی بيشتر در كنار مرقد اين بانوی بزرگوار و عالی تبار مسجدی بنا كرد، مرحوم «الله يعقوب»، بود كه آن را هاجره خاتون نام گذاشت
مسجد و بارگاه امامزاده هاجريه در خيابان صلاح‌الدين ايوبی، در محله سرتپوله شهر سنندج واقع است. ساختمان اين امامزاده به صورت مجموعه‌ای شامل مسجد، مقبره، دو حياط با فضاهای مجاور، آرامگاه مشايخ و بزرگان سنندج و منزل شهبازی‌ها متعلق به دوران قاجار است و همچنين قسمت‌هايی از آن متعلق به دوران پهلوی است.
ساختمان و مقابر مشايخ با تزئينات آجركاری، گچبری‌های زيبا و نقوش گل و گياه با كار استادان و هنرمندان بزرگ كردستان است و از مهم‌ترين ويژگی‌های اين بنا به شمار می‌رود، تاريخ دقيق دفن امامزاده هاجره خاتون و بنای ساده و كوچك مزار ايشان مشخص نيست.
اما كتب تاريخی زيادی در زمينه احداث مسجدهای جديد به گسترش صحن و بارگاه آن نوشته‌اند. اولين كسی كه برای آبادانی و ايجاد فضای معنوی بيشتر در كنار مرقد اين بانوی بزرگوار و عالی تبار مسجدی بنا كرد، مرحوم «الله يعقوب»، بود كه آن را هاجره خاتون نام گذاشت.
اين اثر تاريخی با گذشت زمان و رسيدگی نكردن، رو به ويرانی نهاد تا اين‌كه مرحوم حاج شيخ «شكرالله» ملقب به شهباز سنه، در زمان سلطنت ناصر‌الدين شاه قاجار در سال 1282 قمری در هاجريه ساكن شد و به بازسازی و تكميل و توسعه بارگا امامزاده و مسجد آن پرداخته و كار تعمير مسجد را درسال 1285 قمری به پايان رساند.
بنا به دلايلی فرزندان امام كاظم(ع)، و خواهران و براداران عظيم الشأن حضرت امام رضا(ع)، در اين منطقه حضور داشتند و پس از وفات مزار آنان ميعادگاه محبان اهل بيت بوده و هست
از همان زمان تاكنون استادان و قاريان قرآن كريم در حجره‌های بالای مسجد و بقعه‌ هاجره خاتون به تدريس و قرائت قرآن مجيد اهتمام داشته و دارند كه خود جلوه‌ای از معنويت اين آستان مقدس است.
اهل‌بيت حضرت محمد(ص) و فرزندان صاحب كرامت و با سخاوت آنان چه در حيات و چه در ممات، پناه محرومان و مشكل گشای دردمندان هستند، بنابر اعتقاد عميق و باورهای اصيل مردم طی قرن‌ها تا به حال، حرم منوره هاجريه محل رجوع مساكين و غريبان بوده و هست و از فيض وجود اين مقبره شريفه در زمان اقامت شيخ شكرالله، با بذل توجه خيرانديشان، روزانه با 50 من نان بعلاوه غذاهای تهيه شده ديگر، فقرا و مساكين اطعام می‌شده‌اند.
اين مسجد زيارتگاه عموم مردم سنندج و ساير شهرها و روستاهاست، وجود چنين مقبره‌های منوره‌ای كه منتسب به امام موسی كاظم(ع) هستند، از جمله امامزاده عبيدالله بن موسی بن جعفر(ع)، معروف به كوسه هجيج، برادر هاجره خاتون(س)، جای ترديد باقی نمی‌گذارد كه بنا به دلايلی فرزندان امام كاظم(ع)، و خواهران و براداران عظيم‌الشأن حضرت امام رضا(ع)، در اين منطقه حضور داشتند و پس از وفات مزار آنان ميعادگاه محبان اهل بيت بوده و هست.
سبب مهاجرت و رحلت بانو هاجره خاتون و ديگر فرزندان امام هفتم(ع)، را در سه علت اساسی می‌توان جستجو كرد:
در پی سفر اجباری ثامن‌الحجج علی بن موسی الرضا(ع) به خراسان (مرو)، سادات و عظام جهت پيوستن به آن امام همام به سوی ايران حركت كردند، كه اين اقدام باعث وحشت مأموران ملعون شد و دستور توقيف و حتی شهادت آنان را صادر کردند.
 پس از شهادت غريبانه امام هشتم در مشهد، برادران و خواهران ايشان يا به قصد خون‌خواهی راهی ايران شدند و يا چون امنيت آن عزيزان به خطر افتاده بود، به سوی طرفداران و پيروان خود كه ميان عجم‌ها و فارس‌ها بيش از ساير كشور‌ها بودند، آمدند و آنگونه كه از قبور پر نور و آثار معجزات آنان در شيراز، ری، كاشان، گيلان ، قم و سنندج و ديگر شهرها بر می‌آيد، ايران اسلامی پايگاه كرامت فرزندان امام موسی بن جعفر(ع) است.
يكی از مشكلات زائران هاجره خاتون كوچكی مقبره است، كه دارای ابعادی در حدود 20/4 در 20/4 متر مربع است
 آنچه از تاريخ به دست می‌آيد به علاوه آنچه كه نسل به نسل بين مردم سنندج مشهور بوده است، ظاهراً در سفر تاريخی حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، كه از منطقه غربی ايران به سوی شرق (خراسان) داشته‌اند، چند تن از برادران و خواهران آن حضرت در ركاب ايشان بوده‌اند و به كردستان كه می‌رسند هاجره خاتون(س)، به علت بيماری در اين منطقه بستری و ادامه سفر بر ايشان غير ممكن می‌شود و پس از چندی رحلت می‌كنند.
مرمت و بازسازی مقبره هاجره خاتون توسط سازمان ميراث فرهنگی استان از سال 81 شروع و تا سال گذشته ادامه داشت كه مهم‌ترين اقدامات انجام گرفته در طول اين 3 سال عبارتند از سبك‌سازی پشت بام كل مجموعه، رنگ‌آميزی و گچ‌بری كل فضاها، احداث گنبد بر روی بقعه هاجره خاتون، تعميرات داخل مقبره و سنگ فرش داخل ورودی و حياط مجموعه.
يكی از مشكلات زائران هاجره خاتون كوچكی مقبره است، كه دارای ابعادی در حدود 20/4 در 20/4 متر مربع است.
شهر زيبا و تاريخی سنندج در حدود 450 سال پيش يعنی در تاريخ 1046 هجری قمری در زمان حكومت «سليمان خان اردلان» در دامنه كوه آبيدر بنا شد، در حالی‌كه قدمت مزارهای شريف امامزادگان در سنندج به قبل از تأسيس و گسترش شهر می‌رسد.
 
http://www.iqna.ir

Read 3842 times