حضرت رضا علیه السلام پاسدار شجره طیبه ولایت

 

بینشی عمیق

1) بینشی عمیق و نگرشی وسیع به حیات پربار امامت

نکته ی مهمی که نوشتار  مذکور در ابتدا بدان می پردازدف نحوه ی نگرش و «دید»ی است که باید به حیات پربار ائمه و تاریخ زندگی ایشان داشت  تا از صحت و عمق و ژرف نگری لازم برخوردار باشد. نکته ی مورد نظر، بعد از اشاره به آنکه زندگی و حیات سیاسی امامان که برجسته ترین چهره های خاندان نبوت اند با غرض ورزی یا بی اعتنائی یا کج فهمی بسیاری واقع شده، این است که برای بررسی و تدبر در زندگی و بخصوص مبارزات امامان بزرگ خود، نباید زندگی هر امامی را جدا و  منقطع از حیات و مبارزات دیگر ائمه و بریده از قبل و بعد آن ملاحظه نمود، زیرا آرمان و راه و رسالت همه امامان علیهم السلام، دقیقاً یکی بوده و همه بر اساس یک برنامه و هدف حرکت کرده و یک مأموریت داشته اند ولو آنکه ظاهر و شکل کار و حرکت ایشان در برخی از مقاطع با همدیگر تفاوت داشته است اما در واقع باید گفت این حرکات و اَشکال متفاوت، همه برای تحقق یک مقصود و رسیدن به یک مقصد بوده است. اگر بخواهیم این امر را در طول تاریخ «دو قرن و نیم» حیات ائمه علیهم السلام بهتر درک کنیم، باید انسانی را فرض نمائیم دارای عمری بقدر دو قرن و نیم که در مراحل گوناگون عمر خود، همواره برای رسیدن به تنها هدف خود، همواره برای رسیدن به تنها هدف و مقصود خویش حرکت و مأموریت خود را در کانالها و مسیرهای متفاوتی به اقتضای شرائط و مقتضیات زمان، هدایت می کند اما هیچگاه و در هیچ مرحله ای دست از حرکت و قیام و رسالت خود برنمیدارد و جز بسوی یک هدف مشخص و یک مأموریت الهی و معین، حرکت نمیکند.
در این میان «زندگی امام هشتم علیه السلام که قریب بیست‌سال از این دوره تعیین‌کننده و مهم را فراگرفته ازجمله برجسته‌ترین بخشهای آن است که به‌جاست درباره آن تامل و تحقیق لازم به‌کار رود.»
این نگرش و بینش ژرف و عمیق، بما نشان میدهد که: «مهم‌ترین چیزی که در زندگی ائمه علیهم‌السلام، به‌طور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر مبارزه حاد سیاسی است.»
آنگاه نوشتار مذکور در این زمینه، به بیان چند نکته می پردازدکه برخی از آنها حائز کمال اهمیت است:
1-    این مبارزه سیاسی آنگاه که انحراف و فساد حکومت و خلافت اسلامی شدت گرفت- «و از آغاز نیمه دوم قرن اول هجری که خلافت اسلامی به‌طور آشکار با پیرایه‌های سلطنت آمیخته شد و امامت اسلامی به حکومت جابرانه پادشاهی بدل گشت- به‌شیوه‌ای متناسب با اوضاع و شرایط، شدت پیدا کرد.»
در اینجا باید به این مسئله اشاره کنیم که مسلماً منظور از این «مبارزه ی سیاسی»، مبارزه ای مبتنی بر مبانی و اصول و تکالیف اسلامی و به دور از مفهوم غلط و انحرافیِ رایجِ آن در اذهان و افکار ناآشنا به تعالیم اسلام می باشد و بنابراین مبارزه ای است مقدس و بر اساس وحی و قرآن و بر این مبنا آنگاه که شرائط اقتضا می کرده است، خود ائمه (برای تاسیس حکومت عدل الهی) دست به «مبارزه و قیام نظامی» نیز زده و یا در حال تهیه مقدمات و تربیت یاران مبارز و سربازان فداکار برای آن بوده و یا سادات مبارز و پرشور را تشویق و ترغیب به قیام و برخورد نظامی و مستقیم نموده و از هدف و نهضت آنان حمایت و پشتیبانی می کرده اند. مصداقِ موردِ اول، قیام و نهضت خونین حسین و مورد دوم مانند امام صادق علیه السلام که برای «تحقق امر امامت و حاکمیتِ حکمِ الهی» یعنی حکومت و نظام اسلامی –چنانکه در بیان نکته ی دوم خواهد آمد- مشغول تربیت یاران و شبکه ای منسجم و مخفی از اصحاب مبارز و فداکار بود، ولی بنا بعللی این «امر» به مقصد نرسید و مورد سوم ترغیب و تشویق امام ششم و هفتم علیهماالسلام زیدبن علی و شهید فخ را به قیام و حمایت و پشتیبانی از آن است، چنانکه در مورد زید و حرکت و نهضت او امام چهارم و پنجم و ششم علیهم السلام بارها حمایت و تأیید و تشویق فرمودند.1
و امام موسی بن جعفر علیه السلام نیز به حسین بن علی شهید فخ بهنگام وداع و عزیمت به جبهه ی نبرد بود فرمود: «یا ابن عم انک مقتول فأجدالضراب فان القوم فساق...»2: پسرعموجان، تو در راه خدا کشته خواهی شد، پس ضربت خود را سخت و محکم فرود آر (تا ارکان حکومت غاصب عباسی را بلرزه در آوری) چرا که این گروه، فساق و مشرک اند...
بهر حال، مبارزه ائمه علیهم السلام را از این جهت «مبارزه سیاسی» می نامیم که آنان سیاست و دیانت را از هم جدا نکرده و در خانه نمی نشستند که کاری به کار حکومت و خلافت اسلامی و سرنوشت اسلام و مسلمین نداشته باشند، بلکه قدم در صحنه ی اجتماع و سیاست گذارده و رو در روی حاکم و خلیفه ی غاصب می ایستادند و خط سرخ شهادت را زنده نگاه داشته و آنرا ادامه می دادند، بلکه اساساً نباید گفت ایشان هم دیانت داشتند و هم سیاست، زیرا دیانت یعنی اقامه ی دین و این جز مبارزه و سرنگونی نظام ضد دینیِ خلفای جور نبوده و نیست و سیاست نیز (بمعنای صحیح اسلامی آن) یعنی تدبیر و اداره ی جامعه مسلمین بر اساس حاکمیت اسلام و قوانین و تعالیم آن و سوق و هدایت آنان بسوی کمال و هدف مطلوب الهی و تشکیل مدینه ی فاضله ی قرآنی، که اینهم جز با مبارزه و سرنگونی حکومت طاغوت امکان پذیر نمی باشد و بنابراین ،سیاست و دیانت عین یکدیگر و در واقع، یک حقیقت با دو نام می باشد.
2-    نکته ی دومی که در نوشتار مذکور بیان گردیده اینست که: «‌بزرگترین‌ هدف این ‌مبارزه، تشکیل نظام اسلامی و تأسیس حکومتی بر پایه امامت‌ بود.»
چنانکه گفته ایم، این هدف بر مبنای نظام امامت و فلسفه ی رهبریِ الهی و هدف آفرینش، مطرح می باشد و اگر این امر را از زندگی و برنامه امامان علیهم السلام حذف نمائیم نه تنها دید و بینشمان  نسبت به امامت و رهبری ناقص و احیاناً انحرافی خواهد بود، بلکه بسیاری از ابهامات و ایرادات در مورد زندگی و حرکت و موضعگیری های ایشان را بطور صحیح نمی توانیم حل کنیم. چنانکه قبلاً گفته ایم، این مبارزه و این هدف مقدس در زندگی و برنامه ی ائمه علیهم السلام، فلسفه قطعی و اساسیِ امامت و از اصول مسلم و «محکماتِ سیره و وظیفه ی» ایشان است که هر مسئله ی «متشابه» و ظاهراً ناهماهنگی را باید به این «محکم» برگردانیده و با آن هماهنگ نمود. چون در دیگر مقالات در این باره مقداری سخن گفته و در این سطور محدود نیز بیش از این مجال تفصیل نیست، در اینجا بهمین مقدار اکتفا کرده و بطور خلاصه می گوییم که: این هدف مقدس، یعنی «تشکیل نظام اسلامی و تأسیس حکومت بر پایه ی امامت»، بدون هیچ تردیدی، هدف و برنامه همه ائمه علیهم السلام بوده که در شرایط و مقتضیات هر زمان، ظاهر و شکل حرکت ایشان (برای رسیدن به آن) متفاوت بوده است.  
3-     در نکته ی سوم به سوال و اشکالِ مُقـَدَّری پاسخ گفته شده با این بیان که: جهاد و مبارزه ی ائمه علیمه السلام، امری صحیح و تردید ناپذیر است، اما هدف آن، «تبیین و تفسیر دین با دیدگاه مخصوص اهل بیت وحی و رفع تحریف‌ها و کج‌فهمی‌ها از معارف اسلامی‌ و احکام‌ دینی» بوده است نه تشکیل حکومت اسلامی و نظام الهی امامت...، نکته ی مذکور به این اشکال پاسخ می دهد که این امر «بی‌شک هدف مهمی برای جهاد اهل بیت‌ به‌حساب می‌آمد. اما طبق قرائن حتمی، جهاد اهل بیت ‌به این هدفها محدود نمی‌شد و بزرگترین هدف آن، چیزی جز تشکیل حکومت علوی و تأسیس نظام عادلانه اسلامی نبود.» زیرا:
اولاً: جهاد علمی و انقلاب فرهنگی و نشر دین و معارف اسلام، اگر در سایه یک حکومت اسلامی و نظام امامتِ اهل بیت تحقق پذیرد ابعادی بسیار وسیع تر در سطح جوامع مسلمین، بلکه جوامع بشری خواهد داشت که بسیار به هدف و فلسفه امامت نزدیکتر است. بدون شک ائمه علیهم السلام بسیار خواهان این امر بودند که هدایت و تعالیم و تبیین و تفسیر آنان در مورد دین و نشر حقایق و معارف اسلام، در چنان ابعاد (ی که ذکرشد) متحقق گردد و بخاطر همین هم مبارزه می کردند.
و ثانیاً: جهاد علمی و فرهنگی ایشان در همان ابعادی هم که صورت می گرفت، بیگانه با جهاد و مبارزه ی سیاسی آنان و جدا از آن نبود، بلکه کاملا در راستای مبارزه سیاسی و دارای اهداف و ابعادی دقیقاً هم جهت با مقابله و رویاروئی با طاغوت و خلیفه ستمگر بود و ما تا حدودی این مسئله را در مقالاتی که پیرامون شخصیت امام صادق علیه السلام در مجله به چاپ رسیده، توضیح داده ایم.

 

 

بازدید: 330