مقام امامت
الف ) مقام امامت فراتر از درك بشريّت
شناخت امام، بار گراني است كه از دسترس عقول انسانها و گمان انديشههاي سرگردان بشري به دور است و بنابر فرمايش امام علي بن موسي الرضا (ع)، هيچ كس نميتواند فضيلتي را كه خداوند به محمد و آل محمد (ع) عنايت فرموده توصيف كند، مگر آن كه خود، آن را درك نموده باشد .
پس براي شناخت اين جايگاه بلند و نوراني، ميبايست به سرچشمهاي عميق متوسّل شد و از منظر امامي به آن نگريست كه خود در اوج كمال و تعالي است. و لذا ما در اين مقال، در برابر گلستان رضوي زانو زده و از عطر كلام امام رضا (ع) شميم جان را نوازش ميدهيم.
امام رضا (ع) در بيان قدر و منزلت امامت ميفرمايند :
إنَّ الإمامةَ اَجَلُّ قَدرآ وَأعظم شأناً وَ اعلامكانآ و أمنعُ جانباً و أبعَدُ غَوْراً مِنْ أن يبلُغَها النّاسُ بعُقولِهِم أوينالوُا بِآرائِهِم أويقيموا اماماً بِاختيارِهِم » .
امامت، جليل القدرتر، عظيم الشأنتر، والاتر، منيعتر و عميقتر از آن است كه مردم با عقول خود آن را درك كنند يا با آراء و عقايد خويش آن را بفهمند يا بتوانند خود، امامي برگزينند.
همچنين امام (ع) درباره عجز و ناتواني انديشه انسانها در شناخت كنه وجود امام كه تجلّي نور الهي است ميفرمايند :
« هيهات هيهات ! خردها به بيراهه رفتهاند و خاطرها سرگردان و انديشهها حيران هستند و سخنرانان زبان در كام و شاعران درمانده و الكن و اديبان ناتوان و علماء از توصيف مقام و فضيلتي از منزلت و فضائل او درماندهاند و همگي به عجز خويش اقرار دارند. پس چگونه ميتوانند صفتهايش را توصيف نمايند ؟ و چه كسي يافت ميشود كه ارزش جايگزيني او را داشته باشد كه در عين بينيازي، نياز نيازمندان را برآورده سازد ؟ و حال آن كه او در جايگاه ستارهاي درخشان است كه از دسترس افكار و توصيف ديگران به دور است
« الإمامُ كالشَّمسِ الطّالعةِ المُجَلَّلةِ نورُها لِلعالمِ وهي بِالاُفُقِ بِحَيثُ لا تَنالُها الأيدي و الأبصارُ » .
امام همچون خورشيدي فروزان است كه پرتو نور آن سراسر گيتي را در برميگيرد.
امام در اين بيان، به خورشيدي تشبيه شده كه پرتو عالم تاب خود را از هيچ كس دريغ نداشته و به جهان، نورانيّت و روشنايي ميبخشد. همچنان كه از گرماي وجود خود، به همه انسانها و موجودات حرارت ميدهد تا از سرماي حيرت و سرگرداني در امان باشند. علاوه بر آن كه نور او بلا واسطه از ذات الهي است و همه انوار عالم از پرتو او، حيات و روشني ميگيرند. در حالي كه جايگاه بلند او از دسترس انديشه بشري به دور است و شدّت و حدّت فروغ او، مانع از آن است كه ديدگاه مادّي توان نگريستن به آن را داشته باشد يا دست نااهلان به مقام والايش برسد.
و نيز در فرازي ديگر با عنوان « الشَّمسُ المُضيئَةُ » به نورانيّت هميشگي و جاودانش اشاره ميفرمايد كه هرگز به خاموشي و سردي نميگرديد. و پيامبر اكرم (ص)امام زمان (ع) را به خورشيد جهان افروزي تشبيه كردهاند كه مردم ظلمت زده آن زمان، از پشت ابر تيره غيبت، از نور ولايتش بهرهمند مي شوند .
ـ ماه تابان
« الإِمامةُ البَدرُ المُنيرُ » .
امام، ماه درخشنده شب چهارده است.
امام، در اوج نورافشاني و درخشش، همچون ماه كامل، پرفروغ و نوراني ميتابد و در حدّ اعلاي زيبايي است. و بر طبق رواياتي، وجود مقدّس پيامبر (ص) به خورشيد و امير المؤمنين (ع) به ماه تشبيه شدهاند . امام رضا (ع) در كلامي ديگر جايگاه امام را همچون ماه تابان در آسمان ميداند كه احاطه كامل علمي او تا هر كجا وسعت يافته است :« إِنّما مَنزِلَةُ الإمامِ في الأرض بِمَنزلةِ القَمَرِ في السَّمآءِ و في مَوضِعِه هو مُطَّلعٌ علي جَميعِ الأشياءِ كُلِّها » .
ـ ستاره راهنما
« النّجمُ الهادي فُي غَياهَبِ الدُّجي وَالبيئَةِ القِفارِ وَلُجَجِ البحارِ... » .
او ستاره راهنما در دل تاريكيها و صحراهاي خشك و بيآب و علف و موجهاي وحشتناك درياهاست.
ستارگان، بهترين راهنمايان در پيچ و خمهاي صحراها و درياها هستند تا رهپويان ازراه، دور نمانده و به گمراهي نيفتند. همچنان كه بشر از دير باز براي راهيابي و تشخيص راه صحيح از ستارگان آسمان بهره ميجسته است. و اين زيباترين تشبيه در مقام امامت است كه انسان را در كوره راههاي زندگي مادّي پر از غفلت و فريب، از سرگرداني و گمراهي نجات ميدهد و به راه حقيقت دعوت ميكند. آن چنان كه در روايات ذيل آيه شريفه ( وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ البَرِّ وَ الْبَحْرِ... ) ؛ او خدايي است كه ستارگان را براي شما قرار داد تا در تاريكيهاي خشكي و دريا به وسيله آنها هدايت شويد، منظور از نجوم را امامان، كه هاديان راه سعادتند معرّفي نموده كه مردم در پرتو انوار هدايت آنها از گمراهي نجات مييابند. از جمله از پيامبر (ص) در اين باره روايت شده كه فرمود :
« مثل آنها مانند ستارگان آسمان است. هر وقت ستارهاي غروب ميكند، ستارهاي ديگر ميدرخشد، آنان راهنمايان راهند كه نيرنگ نيرنگبازان ضرري به آنها نميرساند » .
و از امام رضا (ع) نقل شده كه امام راهنماي هدايت و منجي از هلاكت است كه در اين راهنمايي هيچ كژي و انحرافي وجود ندارد. « الدّالُّ عَلَي الهُدي والمُنجي مِنَ الرَّوي » .
ـ چراغ پرتو افكن
« الإمامَةُ.... السِّراجُ الزّاهِدُ و النُّورُ السّاطِعُ... » .
امام چراغ درخشان و روشنايي تابنده است.
بر طبق اين كلام پر معنا، مقام امام، بهسان چراغي درخشان است كه با نورافشاني خود، ظلمات گمراهي را از ميان برده، ضمن آن كه با فروغ جاويدش، دليلي بر حقّانيّت خويش اقامه فرموده است تا با فراخواني مردم به سوي نور الهي، حيات را به آنها افاضه نمايد. و نيز آن امام والا، ضمن دعاي عصر جمعه، با تعبير « مَصابيحُ الدُّجي » يعني چراغهايي در تاريكي، از آن مقام بلند ياد ميكند.
امير المؤمنين (ع) نيز در باب بيان مقام ولايت خويش ميفرمايد :
« إنّما مَثَلي بَيْنَكُمْ كَمَثَلِ السِّراجِ فِي الظُّلْمَهِ يَسْتَضِيءُ بِهِ مَن وَلَجَها » .
مثل من در ميان شما چون چراغي در تاريكياست. هر كس به ظلمت در افتاده، از آن نور، روشنايي ميگيرد.
و بدين سان امام (ع)، براي دوران غيبت امام عصر (ع) راهي را به ما ظلمتزدگان آموخت تا در وادي حيرت، سرگردان نمانده و خود را به حقيقت پيوند زنيم.
ـ فانوسي در راه
« الإمامَةُ النّارُ عَلَي اليَفاعِ، الحارُّ لِمَن اصْطَلي بِهِ وَالدَّليلُ في المَهالِکِ، مَن فارَقَةُ فَهالِكٌ » .
امام همچون آتشي است در بلنديهاي بيابانها. كسي كه از سرما به آن آتش پناه ببرد، او را گرم ميكند و در مهلكهها راهنماييش مينمايد. و هر كس از او دست بكشد، هلاك خواهد شد.
رمز تشبيه امام به نور و آتش در اين است كه نور او در دور و نزديك ايجاد روشنايي و گرما ميكند. روشنايي او از دور، نشانهاي از اميد و علامتي بر درستي راه است. و نور او در نزديك، گرمابخش سرمازدگان و روشنيبخش دلهاي غفلتزده و راهنمايي است براي گمشدگان. پس هر كس خود را در پرتو او قرار دهد، با حرارت وجودش گرم شده و دوري از او، انسان را در سرماي غفلت هلاك ميسازد.
بر اين اساس امام نور پرفروغي است كه عالم را روشن ميسازد. و اين معناي گسترده در فقرات مختلف « زيارت جامعه » تكرار شده است . همچون ؛
ـ و انتَجَبَكُم لِنُورِهِ : شما را براي تجلّي نور خود برگزيد.
ـ وَ نورُهُ وَ بُرهانُهُ عِندَكُم : نور و برهان خدا نزد شماست.
ـ وَ أنَّ أرواحَكُم وَ نُورَكُم وَ طينَتَكُم واحِدةٌ : ارواح عاليه شما و نورانيّت و طينت پاك شما ائمّه هدي يك حقيقت واحد است.
ـ خلقَكُم اللهُ أنواراً : خداوند شما را به صورت يك حقيقت نور آفريد.
ـ و تَمامَ نورِكُم : تمام نورتان.
ـ و أنتم نورُ الأخيار : شماييد نور قلب خوبان عالم.
ـ وَ أشرَقَت الأرضُ بِنُوركُم : و زمين به نور شما روشن شد.
ـ كلامُكُم نورٌ : حقيقت سخن شما نوربخش دلهاست.
هر يك از اين عبارات، با آياتي از قرآن، ارتباط مستقيم دارد كه در اينجا بعضي موارد آن بررسي ميشود :
امام رضا (ع) در بيان قولي از امام سجّاد (ع) با استناد به آيه ( اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ... ) امامت را چراغ پرفروغي معرّفي ميكند كه همواره ميدرخشد و راه را براي پيروان ولايت روشن مي سازد .
و به تعبير امام باقر (ع)، امام، نور خدا در آسمان و زمين است. و اين نور، در دل مؤمنان از خورشيد در هنگام روز، درخشانتر است كه با اطاعت و تسليم در برابر ولايت، جلا ميگيرد .
همچنين در ذيل آيه ( يَوْمَ تَرَي الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعي نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِم وَ بِأَيْمانِهِمْ... ) ؛ در روزي كه مردان و زنان با ايمان را مينگري كه نورشان پيشرو و در سمت راستشان به سرعت حركت ميكند... از امام باقر (ع) روايت شده كه آن نور امام است كه در قيامت از هر طرف ميتابد. مؤمنان به نور آل محمّد : چنگ ميزنند و آل محمّد : به نور حسن و حسين (ع) و آن دو به نور علي بن ابي طالب (ع) و ايشان به نور پيامبر (ص) تا با او وارد جنّات عدن شوند .
بنابراين امام، نوري است كه پيوسته راه را از چاه و شايسته را از ناشايست و حق را از باطل جدا ميسازد، تا در پرتو آن، امور جامعه سامان گيرد و زمينه سعادت بشريت فراهم شود. امام رضا (ع) در تفسير آيه ( يُرِيدُونَ لِيُطفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ ) ؛ آنان ميخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولي خدا نور خود را كامل ميكند، هرچند كافران كراهت داشته باشند. ميفرمايد : « عليرغم تمايل كافران كه ميخواهند ولايت را با تبليغات خود از بين ببرند، خدا نور امامت را با ظهور قائم (ع) تكميل ميكند » . تا دين حق استوار و پابرجا بماند. و امام صادق (ع) نيز زمان تحقّق تأويل اين آيه را هنگامه قيام قائم آل محمّد (ع) ميداند .
همچنين امام باقر (ع) درباره آيه ( هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً... ) ؛ او كسي است كه خورشيد را روشنايي و ماه را نور قرار داد. ميفرمايد : « خداوند پيامبر (ص) را به آفتاب، و وصي او علي مرتضي (ع) را به ماه مثل زده است. زيرا وصيّ، از پيامبر علوم و حقايق را كسب ميكند، همان طور كه ماه از نور خورشيد كسب نور مينمايد » .
خلاصه آن كه خداوند براي هر كس نور، يعني امامي از آل محمّد : قرار نداده باشد، در قيامت امامي ندارد تا با او به بهشت برسد. ( وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ ) و هر كس توفيق متابعت از امام زمان خود را يافت، ميتواند اميد شرافت رسيدن به مقام هدايت را آرزو كند .
2 ـ چشمه سار رحمت
امام رضا (ع) در اين فراز از تعبيرات زيباي خود، امام را به آب گواراي وجود، ابر پربركت و چشمه جوشاني تشبيه فرموده كه منشأ حيات و گستردگي زمين خواهد شد.
ـ آب گوارا
« الإمامُ الماءُ العَذْبُ عَلَي الظَّماءِ » ؛
امام همچون آب گوارايي براي تشنگان است.
همچنان كه نياز به آب براي انسان بيش از هر نياز ديگري محسوس بوده و مايه بقاء و طهارت مادّي و معنوي او ميگردد، امام به آب گوارايي تشبيه شده تا عطش تشنگان حقيقت را سيراب سازد.
والاترين عطش در وجود انسان، عطش حكمت و معرفت است. و چنانچه حيات، بدون آب امكانپذير نيست و بايد در جستجوي آب تلاش كرد، انسانيّت نيز بدون معارف الهي زنده نيست و بايد با كسب فيض از محضر ولي خدا سيراب گردد. چون او چشمه جوشان فيض و چشمه سار رحمت الهي است. و لازمه بهرهوري از اين آب گوارا، استقامت در مسير ولايت و باورداشت قلبي آن است .
چندان كه امام باقر (ع) در تفسير آيه 16 سوره جن، استقامت در مسير ولايت امير المؤمنين و جانشينان او و اطاعت از آنها را مايه سيراب شدن از آب گواراي وجودشان ميداند .
پس در اين رهگذر شايسته است كه ابتدا درد تشنگي ولايت را در خود بيدار نموده تا قدر آب را شناخته و رهسپاري به سوي آن، غنيمت گردد. و اين در حالي است كه آب به عنوان ضروريترين مادّه حيات، به همگان تعلّق دارد، پس هر كس خود را از اين منبع هستيبخش دور دارد و نسبت به آن غفلت ورزد، در واقع خود را از حقّ مسلّم خويش محروم ساخته است.
ـ آسمان بيكران
« الإمامُ... السّماءُ الظَّليلَةُ » .
امام چون آسماني سايه افكن است.
عنايت به آيه ( وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً ) جلوه كلام امام را روشنتر ميسازد : آسمان سقف محفوظي است تا در عين اين كه مانع تابش نور خورشيد نيست، سنگهاي آسماني را قبل از برخورد با زمين نابود ميكند. علاوه بر آن كه باعث تصفيه اشعه آفتاب شده و از نفوذ اشعّههاي نامناسب، جلوگيري مينمايد . و لذا آن جا كه حضرت رضا (ع) امام را به آسمان سايه افكن گستردهاي تشبيه ميفرمايد، از رحمت واسعه او خبر ميدهد كه بشريّت از آن بهره مند خواهد شد.
ـ زمين گسترده
« الإمام... و الأرض البسيطة » .
امام، زمين گسترده است.
اين تشبيه نيز از متن قرآن اتّخاذ شده كه ميفرمايد :( وَ اللّهُ جَعَلَ لَكُمُ الارضَ بِساطاً ) : خداوند زمين را براي شما فرش گستردهاي قرار داد تا در آن آرامش گيريد. نه داغ و سوزان و نه سرد و بيروح، نه چندان نرم و هموار و نه سخت و ناهموار است. علاوه بر آن كه گستره آن داراي امكاناتي براي رفع نياز شماست.
همچنان كه سفره بركت و رحمت وجود امام نيز فراگير است. امام عصر (ع) در هنگام ظهور ميفرمايد :
« اِنّ رحمَةَ رَبِّكُمْ وسعَت كلّ شَیءٍ وَ أنا تِلكَ الرَّحمة » .
من همان رحمت پروردگارتان هستم كه همه چيز را فراگرفته است.
آري امام، محكمترين پناهگاه در هجوم بلاها و سختيها و آغوش پرمهري در ناملايمات است. كه امام زمان (ع) در اين رابطه ميفرمايد :
« اِنّا غَيرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُم و لا ناسينَ لِذِكْركُمْ و لَولا ذلكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللاَّواءُ» .
ما نسبت به شما كوتاهي نكرده و شما را از ياد نميبريم كه اگر چنين نبود، بلاهاي سخت بر شما فرود ميآيد».
و امام صادق (ع) خود را نسبت به شيعيان، مهربانتر از خودشان ميشمارد و امام علي (ع) امام را ملجأ هر ضعيف و مأمن هر خائفي معرّفي مينمايد .
ـ ابر پر باران و باران پر بركت
« الإمام السحابُ الماطِرُ والغيثُ الهاطِلُ... والعينُ الغزيرةُ والغديرُ والرَّوضَةُ. »
امام، ابر پر باران و باران پر بركت است.. او چشمهسار جوشان و باغ و بركه است.
ابر پر بار كه با بارش خود، باعث احياي زمين گرديده تا با رويش گياهان، موجبات نشاط و سلامتي و سعادت انسانها را فراهم آورد، ضمن پاكيزهسازي محيط از آلودگيها، چهره آفتاب را پر فروغتر و خوان پر بركت زمين را گستردهتر ميسازد. جريان يافتن بركهها و جوشش چشمهها، طراوت بخش است. و امام نيز مايه بركت مادّي و معنوي جامعه ميباشد.
3 ـ اسطوره مهر و عطوفت
حضرت رضا (ع)، با تعبيري عميق، رأفت و محبّت بيمثال امام را در قالبي محسوس همچون مهر و عطوفت مادري و شفقت پدري و رفاقت دوست معرّفي ميكند تا حقيقتي فراتر را يادآور شود. چه اينكه همه اين لطف و عطوفتها از چشمه رأفت او جوشيده است و اين تمثيلها، اندكي از چشمه جوشان مهر و مودّت او را ترسيم مينمايد.
ـ رفيق صميمي
« الإمام الأمين الرَّفيق. »
امام، دوست صميمي و صاحب اُنسي است كه رفاقتش بيريا و مالامال از محبّت ميباشد. از درد و رنج دوستان خود غمگين ميشود و در شادمانيشان فرحناك. گويا درد آنها را درد خود ميداند و با آنان اظهار همدردي دارد. آنسان كه در كلام امام رضا (ع) آمده است :
« هيچ يك از شيعيان ما بيمار نميشوند، مگر اين كه ما نيز به سبب بيماري او بيمار ميشويم. و غمناك نميشود، مگر اين كه ما از غم او غمناك ميگرديم. و خوشحالياش باعث خوشحالي ما ميشود. »
و مثل همين عبارت در كلام ديگر ائمه : نيز وارد شده، چرا كه نسبت به شيعيان و دوستان خود به گونهاي احساس وابستگي و يگانگي داشته و دغدغه مسؤوليت آنها را برعهده دارند و برايشان دعا ميكنند. و اين حقيقت در مناجات و نالههاي سحرگاهي امام عصر (ع) مشهود است :
« پروردگارا، شيعيان ما از پرتو انوار ما خلق شدهاند و گناهان زيادي را با اتّكاء به محبّت و ولايت ما مرتكب شدهاند. پس اگر گناهانشان در ارتباط با تو است، از آنها درگذر. و ما نسبت به حق خود، اظهار رضايت كردهايم. و آنچه از گناهان آنها در ارتباط خودشان و مردم است، خودت بين آنها را اصلاح كن و از خُمسي كه حقّ ماست، به آنها بده تا راضي شوند. و آنها را از آتش جهنّم نجات بده و با دشمنان ما در سطح خود جمع نفرما. »
ـ پدر دلسوز
« الإمامُ... الوالدُ الشَفيقُ. »
امام، پدري دلسوز و مهربان است.
از جمله جلوههاي مشفقانه پدر دلسوز، احساس مسؤوليّت در قبال اعمال و رفتار فرزند خود و دغدغه هدايت و ارشاد آنهاست. پيامبر و ائمه هدي : نيز به عنوان پدران اين امّت، همواره مراقب فرزندان خود بوده و ضمن دعا براي آنها، اعمالشان را از ديده ميگذرانند. امام رضا (ع) در جواب درخواست عبدالله بن اَبان درباره دعا كردن براي او و خانوادهاش فرمودند :
« مگر دعا نميكنم ؟ ! به خداوند سوگند كه هر روز و شب كارهايتان را به ديده من ميرسانند. »
امام چون پدري مهربان و عذرپذير، همواره نگران حال امّت بوده و از گناهان آنها آزرده خاطر شده و درصدد است با استغفار براي آنها، آنان را از خطاهايشان بازدارد. همچنان كه قرآن درباره رأفت و شفقت پيامبر (ص) اين چنين سخن ميگويد :
( لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ ).
رسولي از خود شما به سويتان آمد كه رنجهاي شما بر او سخت است و نسبت به هدايت شما اصرار ميورزد و در حقّ مؤمنان رؤوف و مهربان است.
و نيز امام رضا (ع) در اينباره ميفرمايد :
« هر صبح و شام كارهاي پيروان ما، بر ما عرضه ميگردد. اگر در كارهايشان كاستي باشد، ما از خداوند براي صاحب آن، درخواست عفو و گذشت ميكنيم و براي هر كس كه بزرگواري كرده باشد، از خداوند تمنّاي پاداش مينماييم. »
سايه مهر و عطوفت امام بر مردم تا آنجاست كه همچون پدر، آرزوي رفع گرفتاري و حل مشكلات آنها را دارند ؛ همچنان كه در پيام امام زمان (ع) به شيخ مفيد آمده است :
« ما در رسيدگي و سرپرستي شما كوتاهي نكرده و ياد شما را از خاطره نبردهايم كه اگر جز اين بود، دشواريها و مصيبتها بر شما فرود ميآمد و دشمنان، شما را ريشهكن مينمودند. »
و نيز از حضرت رضا (ع) نقل شده كه فرمود :
«... هيچ يك از شيعيان ما از نظرمان غايب نميماند، هر كجاي شرق و غرب زمين هم كه باشند و هر كه از شيعيانمان، قرضدار بميرد، پرداخت آن برعهده ماست.... »
ـ مادري مهربان
« الإمامُ.. الاُمُّ البَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَغيرِ. »
امام مادري است كه به كودك خردسالش، سخت مهر ميورزد.
محبّت امام نسبت به امّت، چون مهر مادري است كه خود، از بارزترين نمونه و بالاترين مظاهر عشق و محبّت به شمار ميرود. كه در دنيا دلبستگي به شيعيان، جوشش رأفتي است كه از چشمهسار مهر او لبريز ميشود و عطوفت بيكرانش را نثار فرزندان خردسالش مينموده، وبا رأفت و مهر بيمثالش از خطاهاي آنها در ميگذرد. در حالي كه در روز قيامت كه همه از هم گريزانند، چشمهسار رحمتش بيشتر ميجوشد و امّت را بهره ميدهد.
ـ برادري همراه
« الإمامُ... الأخُ الشَّقيقُ. »
امام، برادري همراه است.
لطف امام، چون برادري است كه همراه انسان و توأم با او به دنيا آمده، آن گونه كه يكي بودهاند و سپس دو نيم شدهاند. گويي انسان را جزئي از خود ميداند و اينسان مهر ميورزد. محبّانش را از خود جدا نميبيند و رعيّتش را از اجزاي خود ميانگارد. همچنان كه امام عصر (ع) ميفرمايد :
« إنَّ شيعتنا خُلِقَتْ مِنْ شُعاعِ أنوارنا وَبقيّةِ طينَتنا. »
شيعيان ما از پرتو انوار ما خلق شدهاند و از زيادي گِل ما سرشته گرديدهاند.
ـ پناه بيپناهان
« الإمام... مَفْزَعُ العِباد في الدّاهِيَة النّادِ. »
امام پناه بندگان بيپناهي است كه در سختيها و رنجها و مصيبتها، راه به جايي ندارد.
امام، پناه مردم است تا در شدايد و بلاها به او پناه ببرند. امام صادق (ع) در بيان جلوه رأفت رضوي، ايشان را با عنوان « غوثَ هذه الاُمّةِ وغياثَها » معرّفي كردهاند. و پيامبر (ص) از امام حسين (ع) به عنوان « پناهگاه پناه جويان » ياد ميكند. و اميرالمؤمنين (ع) بنابر قول امام باقر (ع)، در ستايش امام مهدي (ع) ميفرمايد : « أوْسَعُكُم كَهْفاً... وَ أوْسَعُكُم رَحْماً. »
امام همچون خورشيدي فروزان است كه پرتو نور آن سراسر گيتي را در برميگيرد.
امام در اين بيان، به خورشيدي تشبيه شده كه پرتو عالم تاب خود را از هيچ كس دريغ نداشته و به جهان، نورانيّت و روشنايي ميبخشد. همچنان كه از گرماي وجود خود، به همه انسانها و موجودات حرارت ميدهد تا از سرماي حيرت و سرگرداني در امان باشند. علاوه بر آن كه نور او بلا واسطه از ذات الهي است و همه انوار عالم از پرتو او، حيات و روشني ميگيرند. در حالي كه جايگاه بلند او از دسترس انديشه بشري به دور است و شدّت و حدّت فروغ او، مانع از آن است كه ديدگاه مادّي توان نگريستن به آن را داشته باشد يا دست نااهلان به مقام والايش برسد.
و نيز در فرازي ديگر با عنوان « الشَّمسُ المُضيئَةُ » به نورانيّت هميشگي و جاودانش اشاره ميفرمايد كه هرگز به خاموشي و سردي نميگرديد. و پيامبر اكرم (ص)امام زمان (ع) را به خورشيد جهان افروزي تشبيه كردهاند كه مردم ظلمت زده آن زمان، از پشت ابر تيره غيبت، از نور ولايتش بهرهمند مي شوند .
ـ ماه تابان
« الإِمامةُ البَدرُ المُنيرُ » .
امام، ماه درخشنده شب چهارده است.
امام، در اوج نورافشاني و درخشش، همچون ماه كامل، پرفروغ و نوراني ميتابد و در حدّ اعلاي زيبايي است. و بر طبق رواياتي، وجود مقدّس پيامبر (ص) به خورشيد و امير المؤمنين (ع) به ماه تشبيه شدهاند . امام رضا (ع) در كلامي ديگر جايگاه امام را همچون ماه تابان در آسمان ميداند كه احاطه كامل علمي او تا هر كجا وسعت يافته است :« إِنّما مَنزِلَةُ الإمامِ في الأرض بِمَنزلةِ القَمَرِ في السَّمآءِ و في مَوضِعِه هو مُطَّلعٌ علي جَميعِ الأشياءِ كُلِّها » .
ـ ستاره راهنما
« النّجمُ الهادي فُي غَياهَبِ الدُّجي وَالبيئَةِ القِفارِ وَلُجَجِ البحارِ... » .
او ستاره راهنما در دل تاريكيها و صحراهاي خشك و بيآب و علف و موجهاي وحشتناك درياهاست.
ستارگان، بهترين راهنمايان در پيچ و خمهاي صحراها و درياها هستند تا رهپويان ازراه، دور نمانده و به گمراهي نيفتند. همچنان كه بشر از دير باز براي راهيابي و تشخيص راه صحيح از ستارگان آسمان بهره ميجسته است. و اين زيباترين تشبيه در مقام امامت است كه انسان را در كوره راههاي زندگي مادّي پر از غفلت و فريب، از سرگرداني و گمراهي نجات ميدهد و به راه حقيقت دعوت ميكند. آن چنان كه در روايات ذيل آيه شريفه ( وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ البَرِّ وَ الْبَحْرِ... ) ؛ او خدايي است كه ستارگان را براي شما قرار داد تا در تاريكيهاي خشكي و دريا به وسيله آنها هدايت شويد، منظور از نجوم را امامان، كه هاديان راه سعادتند معرّفي نموده كه مردم در پرتو انوار هدايت آنها از گمراهي نجات مييابند. از جمله از پيامبر (ص) در اين باره روايت شده كه فرمود :
« مثل آنها مانند ستارگان آسمان است. هر وقت ستارهاي غروب ميكند، ستارهاي ديگر ميدرخشد، آنان راهنمايان راهند كه نيرنگ نيرنگبازان ضرري به آنها نميرساند » .
و از امام رضا (ع) نقل شده كه امام راهنماي هدايت و منجي از هلاكت است كه در اين راهنمايي هيچ كژي و انحرافي وجود ندارد. « الدّالُّ عَلَي الهُدي والمُنجي مِنَ الرَّوي » .
ـ چراغ پرتو افكن
« الإمامَةُ.... السِّراجُ الزّاهِدُ و النُّورُ السّاطِعُ... » .
امام چراغ درخشان و روشنايي تابنده است.
بر طبق اين كلام پر معنا، مقام امام، بهسان چراغي درخشان است كه با نورافشاني خود، ظلمات گمراهي را از ميان برده، ضمن آن كه با فروغ جاويدش، دليلي بر حقّانيّت خويش اقامه فرموده است تا با فراخواني مردم به سوي نور الهي، حيات را به آنها افاضه نمايد. و نيز آن امام والا، ضمن دعاي عصر جمعه، با تعبير « مَصابيحُ الدُّجي » يعني چراغهايي در تاريكي، از آن مقام بلند ياد ميكند.
امير المؤمنين (ع) نيز در باب بيان مقام ولايت خويش ميفرمايد :
« إنّما مَثَلي بَيْنَكُمْ كَمَثَلِ السِّراجِ فِي الظُّلْمَهِ يَسْتَضِيءُ بِهِ مَن وَلَجَها » .
مثل من در ميان شما چون چراغي در تاريكياست. هر كس به ظلمت در افتاده، از آن نور، روشنايي ميگيرد.
و بدين سان امام (ع)، براي دوران غيبت امام عصر (ع) راهي را به ما ظلمتزدگان آموخت تا در وادي حيرت، سرگردان نمانده و خود را به حقيقت پيوند زنيم.
ـ فانوسي در راه
« الإمامَةُ النّارُ عَلَي اليَفاعِ، الحارُّ لِمَن اصْطَلي بِهِ وَالدَّليلُ في المَهالِکِ، مَن فارَقَةُ فَهالِكٌ » .
امام همچون آتشي است در بلنديهاي بيابانها. كسي كه از سرما به آن آتش پناه ببرد، او را گرم ميكند و در مهلكهها راهنماييش مينمايد. و هر كس از او دست بكشد، هلاك خواهد شد.
رمز تشبيه امام به نور و آتش در اين است كه نور او در دور و نزديك ايجاد روشنايي و گرما ميكند. روشنايي او از دور، نشانهاي از اميد و علامتي بر درستي راه است. و نور او در نزديك، گرمابخش سرمازدگان و روشنيبخش دلهاي غفلتزده و راهنمايي است براي گمشدگان. پس هر كس خود را در پرتو او قرار دهد، با حرارت وجودش گرم شده و دوري از او، انسان را در سرماي غفلت هلاك ميسازد.
بر اين اساس امام نور پرفروغي است كه عالم را روشن ميسازد. و اين معناي گسترده در فقرات مختلف « زيارت جامعه » تكرار شده است . همچون ؛
ـ و انتَجَبَكُم لِنُورِهِ : شما را براي تجلّي نور خود برگزيد.
ـ وَ نورُهُ وَ بُرهانُهُ عِندَكُم : نور و برهان خدا نزد شماست.
ـ وَ أنَّ أرواحَكُم وَ نُورَكُم وَ طينَتَكُم واحِدةٌ : ارواح عاليه شما و نورانيّت و طينت پاك شما ائمّه هدي يك حقيقت واحد است.
ـ خلقَكُم اللهُ أنواراً : خداوند شما را به صورت يك حقيقت نور آفريد.
ـ و تَمامَ نورِكُم : تمام نورتان.
ـ و أنتم نورُ الأخيار : شماييد نور قلب خوبان عالم.
ـ وَ أشرَقَت الأرضُ بِنُوركُم : و زمين به نور شما روشن شد.
ـ كلامُكُم نورٌ : حقيقت سخن شما نوربخش دلهاست.
هر يك از اين عبارات، با آياتي از قرآن، ارتباط مستقيم دارد كه در اينجا بعضي موارد آن بررسي ميشود :
امام رضا (ع) در بيان قولي از امام سجّاد (ع) با استناد به آيه ( اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ... ) امامت را چراغ پرفروغي معرّفي ميكند كه همواره ميدرخشد و راه را براي پيروان ولايت روشن مي سازد .
و به تعبير امام باقر (ع)، امام، نور خدا در آسمان و زمين است. و اين نور، در دل مؤمنان از خورشيد در هنگام روز، درخشانتر است كه با اطاعت و تسليم در برابر ولايت، جلا ميگيرد .
همچنين در ذيل آيه ( يَوْمَ تَرَي الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعي نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِم وَ بِأَيْمانِهِمْ... ) ؛ در روزي كه مردان و زنان با ايمان را مينگري كه نورشان پيشرو و در سمت راستشان به سرعت حركت ميكند... از امام باقر (ع) روايت شده كه آن نور امام است كه در قيامت از هر طرف ميتابد. مؤمنان به نور آل محمّد : چنگ ميزنند و آل محمّد : به نور حسن و حسين (ع) و آن دو به نور علي بن ابي طالب (ع) و ايشان به نور پيامبر (ص) تا با او وارد جنّات عدن شوند .
بنابراين امام، نوري است كه پيوسته راه را از چاه و شايسته را از ناشايست و حق را از باطل جدا ميسازد، تا در پرتو آن، امور جامعه سامان گيرد و زمينه سعادت بشريت فراهم شود. امام رضا (ع) در تفسير آيه ( يُرِيدُونَ لِيُطفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ ) ؛ آنان ميخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولي خدا نور خود را كامل ميكند، هرچند كافران كراهت داشته باشند. ميفرمايد : « عليرغم تمايل كافران كه ميخواهند ولايت را با تبليغات خود از بين ببرند، خدا نور امامت را با ظهور قائم (ع) تكميل ميكند » . تا دين حق استوار و پابرجا بماند. و امام صادق (ع) نيز زمان تحقّق تأويل اين آيه را هنگامه قيام قائم آل محمّد (ع) ميداند .
همچنين امام باقر (ع) درباره آيه ( هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً... ) ؛ او كسي است كه خورشيد را روشنايي و ماه را نور قرار داد. ميفرمايد : « خداوند پيامبر (ص) را به آفتاب، و وصي او علي مرتضي (ع) را به ماه مثل زده است. زيرا وصيّ، از پيامبر علوم و حقايق را كسب ميكند، همان طور كه ماه از نور خورشيد كسب نور مينمايد » .
خلاصه آن كه خداوند براي هر كس نور، يعني امامي از آل محمّد : قرار نداده باشد، در قيامت امامي ندارد تا با او به بهشت برسد. ( وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ ) و هر كس توفيق متابعت از امام زمان خود را يافت، ميتواند اميد شرافت رسيدن به مقام هدايت را آرزو كند .
2 ـ چشمه سار رحمت
امام رضا (ع) در اين فراز از تعبيرات زيباي خود، امام را به آب گواراي وجود، ابر پربركت و چشمه جوشاني تشبيه فرموده كه منشأ حيات و گستردگي زمين خواهد شد.
ـ آب گوارا
« الإمامُ الماءُ العَذْبُ عَلَي الظَّماءِ » ؛
امام همچون آب گوارايي براي تشنگان است.
همچنان كه نياز به آب براي انسان بيش از هر نياز ديگري محسوس بوده و مايه بقاء و طهارت مادّي و معنوي او ميگردد، امام به آب گوارايي تشبيه شده تا عطش تشنگان حقيقت را سيراب سازد.
والاترين عطش در وجود انسان، عطش حكمت و معرفت است. و چنانچه حيات، بدون آب امكانپذير نيست و بايد در جستجوي آب تلاش كرد، انسانيّت نيز بدون معارف الهي زنده نيست و بايد با كسب فيض از محضر ولي خدا سيراب گردد. چون او چشمه جوشان فيض و چشمه سار رحمت الهي است. و لازمه بهرهوري از اين آب گوارا، استقامت در مسير ولايت و باورداشت قلبي آن است .
چندان كه امام باقر (ع) در تفسير آيه 16 سوره جن، استقامت در مسير ولايت امير المؤمنين و جانشينان او و اطاعت از آنها را مايه سيراب شدن از آب گواراي وجودشان ميداند .
پس در اين رهگذر شايسته است كه ابتدا درد تشنگي ولايت را در خود بيدار نموده تا قدر آب را شناخته و رهسپاري به سوي آن، غنيمت گردد. و اين در حالي است كه آب به عنوان ضروريترين مادّه حيات، به همگان تعلّق دارد، پس هر كس خود را از اين منبع هستيبخش دور دارد و نسبت به آن غفلت ورزد، در واقع خود را از حقّ مسلّم خويش محروم ساخته است.
ـ آسمان بيكران
« الإمامُ... السّماءُ الظَّليلَةُ » .
امام چون آسماني سايه افكن است.
عنايت به آيه ( وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً ) جلوه كلام امام را روشنتر ميسازد : آسمان سقف محفوظي است تا در عين اين كه مانع تابش نور خورشيد نيست، سنگهاي آسماني را قبل از برخورد با زمين نابود ميكند. علاوه بر آن كه باعث تصفيه اشعه آفتاب شده و از نفوذ اشعّههاي نامناسب، جلوگيري مينمايد . و لذا آن جا كه حضرت رضا (ع) امام را به آسمان سايه افكن گستردهاي تشبيه ميفرمايد، از رحمت واسعه او خبر ميدهد كه بشريّت از آن بهره مند خواهد شد.
ـ زمين گسترده
« الإمام... و الأرض البسيطة » .
امام، زمين گسترده است.
اين تشبيه نيز از متن قرآن اتّخاذ شده كه ميفرمايد :( وَ اللّهُ جَعَلَ لَكُمُ الارضَ بِساطاً ) : خداوند زمين را براي شما فرش گستردهاي قرار داد تا در آن آرامش گيريد. نه داغ و سوزان و نه سرد و بيروح، نه چندان نرم و هموار و نه سخت و ناهموار است. علاوه بر آن كه گستره آن داراي امكاناتي براي رفع نياز شماست.
همچنان كه سفره بركت و رحمت وجود امام نيز فراگير است. امام عصر (ع) در هنگام ظهور ميفرمايد :
« اِنّ رحمَةَ رَبِّكُمْ وسعَت كلّ شَیءٍ وَ أنا تِلكَ الرَّحمة » .
من همان رحمت پروردگارتان هستم كه همه چيز را فراگرفته است.
آري امام، محكمترين پناهگاه در هجوم بلاها و سختيها و آغوش پرمهري در ناملايمات است. كه امام زمان (ع) در اين رابطه ميفرمايد :
« اِنّا غَيرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُم و لا ناسينَ لِذِكْركُمْ و لَولا ذلكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللاَّواءُ» .
ما نسبت به شما كوتاهي نكرده و شما را از ياد نميبريم كه اگر چنين نبود، بلاهاي سخت بر شما فرود ميآيد».
و امام صادق (ع) خود را نسبت به شيعيان، مهربانتر از خودشان ميشمارد و امام علي (ع) امام را ملجأ هر ضعيف و مأمن هر خائفي معرّفي مينمايد .
ـ ابر پر باران و باران پر بركت
« الإمام السحابُ الماطِرُ والغيثُ الهاطِلُ... والعينُ الغزيرةُ والغديرُ والرَّوضَةُ. »
امام، ابر پر باران و باران پر بركت است.. او چشمهسار جوشان و باغ و بركه است.
ابر پر بار كه با بارش خود، باعث احياي زمين گرديده تا با رويش گياهان، موجبات نشاط و سلامتي و سعادت انسانها را فراهم آورد، ضمن پاكيزهسازي محيط از آلودگيها، چهره آفتاب را پر فروغتر و خوان پر بركت زمين را گستردهتر ميسازد. جريان يافتن بركهها و جوشش چشمهها، طراوت بخش است. و امام نيز مايه بركت مادّي و معنوي جامعه ميباشد.
3 ـ اسطوره مهر و عطوفت
حضرت رضا (ع)، با تعبيري عميق، رأفت و محبّت بيمثال امام را در قالبي محسوس همچون مهر و عطوفت مادري و شفقت پدري و رفاقت دوست معرّفي ميكند تا حقيقتي فراتر را يادآور شود. چه اينكه همه اين لطف و عطوفتها از چشمه رأفت او جوشيده است و اين تمثيلها، اندكي از چشمه جوشان مهر و مودّت او را ترسيم مينمايد.
ـ رفيق صميمي
« الإمام الأمين الرَّفيق. »
امام، دوست صميمي و صاحب اُنسي است كه رفاقتش بيريا و مالامال از محبّت ميباشد. از درد و رنج دوستان خود غمگين ميشود و در شادمانيشان فرحناك. گويا درد آنها را درد خود ميداند و با آنان اظهار همدردي دارد. آنسان كه در كلام امام رضا (ع) آمده است :
« هيچ يك از شيعيان ما بيمار نميشوند، مگر اين كه ما نيز به سبب بيماري او بيمار ميشويم. و غمناك نميشود، مگر اين كه ما از غم او غمناك ميگرديم. و خوشحالياش باعث خوشحالي ما ميشود. »
و مثل همين عبارت در كلام ديگر ائمه : نيز وارد شده، چرا كه نسبت به شيعيان و دوستان خود به گونهاي احساس وابستگي و يگانگي داشته و دغدغه مسؤوليت آنها را برعهده دارند و برايشان دعا ميكنند. و اين حقيقت در مناجات و نالههاي سحرگاهي امام عصر (ع) مشهود است :
« پروردگارا، شيعيان ما از پرتو انوار ما خلق شدهاند و گناهان زيادي را با اتّكاء به محبّت و ولايت ما مرتكب شدهاند. پس اگر گناهانشان در ارتباط با تو است، از آنها درگذر. و ما نسبت به حق خود، اظهار رضايت كردهايم. و آنچه از گناهان آنها در ارتباط خودشان و مردم است، خودت بين آنها را اصلاح كن و از خُمسي كه حقّ ماست، به آنها بده تا راضي شوند. و آنها را از آتش جهنّم نجات بده و با دشمنان ما در سطح خود جمع نفرما. »
ـ پدر دلسوز
« الإمامُ... الوالدُ الشَفيقُ. »
امام، پدري دلسوز و مهربان است.
از جمله جلوههاي مشفقانه پدر دلسوز، احساس مسؤوليّت در قبال اعمال و رفتار فرزند خود و دغدغه هدايت و ارشاد آنهاست. پيامبر و ائمه هدي : نيز به عنوان پدران اين امّت، همواره مراقب فرزندان خود بوده و ضمن دعا براي آنها، اعمالشان را از ديده ميگذرانند. امام رضا (ع) در جواب درخواست عبدالله بن اَبان درباره دعا كردن براي او و خانوادهاش فرمودند :
« مگر دعا نميكنم ؟ ! به خداوند سوگند كه هر روز و شب كارهايتان را به ديده من ميرسانند. »
امام چون پدري مهربان و عذرپذير، همواره نگران حال امّت بوده و از گناهان آنها آزرده خاطر شده و درصدد است با استغفار براي آنها، آنان را از خطاهايشان بازدارد. همچنان كه قرآن درباره رأفت و شفقت پيامبر (ص) اين چنين سخن ميگويد :
( لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ ).
رسولي از خود شما به سويتان آمد كه رنجهاي شما بر او سخت است و نسبت به هدايت شما اصرار ميورزد و در حقّ مؤمنان رؤوف و مهربان است.
و نيز امام رضا (ع) در اينباره ميفرمايد :
« هر صبح و شام كارهاي پيروان ما، بر ما عرضه ميگردد. اگر در كارهايشان كاستي باشد، ما از خداوند براي صاحب آن، درخواست عفو و گذشت ميكنيم و براي هر كس كه بزرگواري كرده باشد، از خداوند تمنّاي پاداش مينماييم. »
سايه مهر و عطوفت امام بر مردم تا آنجاست كه همچون پدر، آرزوي رفع گرفتاري و حل مشكلات آنها را دارند ؛ همچنان كه در پيام امام زمان (ع) به شيخ مفيد آمده است :
« ما در رسيدگي و سرپرستي شما كوتاهي نكرده و ياد شما را از خاطره نبردهايم كه اگر جز اين بود، دشواريها و مصيبتها بر شما فرود ميآمد و دشمنان، شما را ريشهكن مينمودند. »
و نيز از حضرت رضا (ع) نقل شده كه فرمود :
«... هيچ يك از شيعيان ما از نظرمان غايب نميماند، هر كجاي شرق و غرب زمين هم كه باشند و هر كه از شيعيانمان، قرضدار بميرد، پرداخت آن برعهده ماست.... »
ـ مادري مهربان
« الإمامُ.. الاُمُّ البَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَغيرِ. »
امام مادري است كه به كودك خردسالش، سخت مهر ميورزد.
محبّت امام نسبت به امّت، چون مهر مادري است كه خود، از بارزترين نمونه و بالاترين مظاهر عشق و محبّت به شمار ميرود. كه در دنيا دلبستگي به شيعيان، جوشش رأفتي است كه از چشمهسار مهر او لبريز ميشود و عطوفت بيكرانش را نثار فرزندان خردسالش مينموده، وبا رأفت و مهر بيمثالش از خطاهاي آنها در ميگذرد. در حالي كه در روز قيامت كه همه از هم گريزانند، چشمهسار رحمتش بيشتر ميجوشد و امّت را بهره ميدهد.
ـ برادري همراه
« الإمامُ... الأخُ الشَّقيقُ. »
امام، برادري همراه است.
لطف امام، چون برادري است كه همراه انسان و توأم با او به دنيا آمده، آن گونه كه يكي بودهاند و سپس دو نيم شدهاند. گويي انسان را جزئي از خود ميداند و اينسان مهر ميورزد. محبّانش را از خود جدا نميبيند و رعيّتش را از اجزاي خود ميانگارد. همچنان كه امام عصر (ع) ميفرمايد :
« إنَّ شيعتنا خُلِقَتْ مِنْ شُعاعِ أنوارنا وَبقيّةِ طينَتنا. »
شيعيان ما از پرتو انوار ما خلق شدهاند و از زيادي گِل ما سرشته گرديدهاند.
ـ پناه بيپناهان
« الإمام... مَفْزَعُ العِباد في الدّاهِيَة النّادِ. »
امام پناه بندگان بيپناهي است كه در سختيها و رنجها و مصيبتها، راه به جايي ندارد.
امام، پناه مردم است تا در شدايد و بلاها به او پناه ببرند. امام صادق (ع) در بيان جلوه رأفت رضوي، ايشان را با عنوان « غوثَ هذه الاُمّةِ وغياثَها » معرّفي كردهاند. و پيامبر (ص) از امام حسين (ع) به عنوان « پناهگاه پناه جويان » ياد ميكند. و اميرالمؤمنين (ع) بنابر قول امام باقر (ع)، در ستايش امام مهدي (ع) ميفرمايد : « أوْسَعُكُم كَهْفاً... وَ أوْسَعُكُم رَحْماً. »