مقدمه
« لا يكونُ القائمُ الا امامَ بن امامٍ ووصيّ بن وصيٍّ » .
قائم جز اين نيست كه امامي است پسر امام و جانشيني فرزند جانشين ( رسول خدا (ص) ).
در اين فصل براي شناخت مهدي (ع) ، با بيان جلوههايي از ويژگيهاي سيما و سيره آن حضرت از روايات معصومين :، نقاب از رخ مهفام او برميگيريم تا نور الهي را در آن درخشش خورشيد نظارهگر باشيم
سيماي مهدي (ع)
الف ) سيماي مهدي (ع)
1 ـ ولادت
روايات مربوط به ولادت حضرت مهدي (ع) به عنوان دوازدهمين پيشواي شيعيان، با نشانههايي چون ؛ نهمين فرزند امام حسين (ع) و چهارمين فرزند امام رضا (ع) و...، آنچنان در بين مسلمانان و حتّي حاكمان وقت شهرت يافته بود كه همه ميدانستند مهدي موعود (ع) كه روزي بنياد ظلم را برانداخته و حكومت عدل برپا ميسازد، از نسل امامان شيعه و فرزند امام عسكري (ع) است.
لذا خلفاي عبّاسي كه سختگيريها و مراقبتهاي شديد خود را از سالها قبل با تحميل ولايتعهدي بر امام رضا (ع) و تزويج دختر مأمون به امام جواد (ع) و محصور ساختن امام هادي و امام عسكري (ع) در محله « عسكر » در سامرّا ساماندهي كرده بودند، درصدد آن برآمدند تا ضمن محدود ساختن هدايتها و رهبريهاي آن بزرگواران، از ولادت آن نور خدا ممانعت ورزند.
بنابراين در زمان امام عسكري (ع) حلقه محاصره تنگتر شده و فشارهاي دستگاه حاكمه به اوج خود رسيد. آزار و شكنجه و زندانهاي مكرّر آن حضرت، گوياي اين حقيقت است كه آنها ميخواستند با از ميان برداشتن امام عسكري (ع) ، از تولّد امام زمان (ع) و تداوم امامت جلوگيري كنند. بر اين اساس با گماردن جاسوساني در بيت امام، مترصّد فرصتي بودند تا به هنگام تولّد پسري در اين خاندان، او را به قتل برسانند.
امّا برخلاف اين تلاشها، تقدير الهي بر تدبير شيطاني غالب آمده و در شب نيمه شعبان سال 255 ه . آن مولود مسعود قدم به عرصه وجود نهاد و امامت مستضعفان و حاكميّت صالحان را به جهانيان نويد داد .
امام رضا (ع) به نحوه ولادت امام به عنوان نشانه و علامت امامت، اين چنين اشاره فرمودند :
« و إذا وَقَعَ عَلَي الأرضِ مِنْ بَطْنِ اُمِّهِ وَقَعَ عَلي راحَتَيْهِ رافِعاً صَوْتَهُ بِالشَّهادَتَيْنِ » .
وقتي امام متولّد ميشود، به روي دو كف دست به زمين ميافتد و با صداي بلند شهادتين را ميگويد.
« نسيم » خادم امام عسكري (ع) نيز در نقل جريان ولادت امام زمان (ع) همين مضامين را بيان كرده و ميگويد : وقتي صاحب الزّمان (ع) به دنيا آمد، دو زانو بر زمين نهاده و دو انگشت سبّابه را به جانب آسمان بالا برد. آنگاه عطسه كرده و فرمود :
« الحَمْدُللهِ ِرَبِّ العالَمينَ وَصَلَّي اللهُ عَلي محمّدٍ وآلِهِ عَبدٌ ذاكِرٌ للهِ ِ غيرَ مُستَنْكِفٍ وَلا مُستَكبِرٍ. زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ اَنَّ حُجَّةَ اللهِ داحِضَةٌ وَلَوْ أذِنَ لَنا في الكَلامِ لَزالَ الشّکُّ » .
حمد و ستايش مخصوص خداوند است و بر پيامبر و آل او درود فرست. او بنده ذاكر خداست كه از پرستش حق استنكاف ننموده و كبر نميورزد. ستمكاران پنداشتهاند كه حجّت خدا از بين رفته است. اگر به ما اجازه سخن گفتن داده شود، هر گونه شك و ترديد زايل ميگردد.
و نيز از حكيمه خاتون عمه امام عسكري (ع) روايت شده كه موقع ولادت، نوري نرجس را فراگرفته بود كه توان ديدن او را نداشتم. سپس آن كودك را ديدم كه روي خود به سجده نهاده و دو زانو بر زمين زده است و در حالي كه دو انگشت سبّابه خود را بلند نموده، ميفرمود :
« به يگانگي خدايي كه شريك ندارد، شهادت ميدهم و اينكه جدّم پيامبر (ص)، رسول خدا و پدرم علي (ع)، اميرالمؤمنين است ».
سپس يكايك امامان را شمرد تا به خودش رسيد. و پس از آن به درگاه الهي دعا كرد :
« بارالها ! آنچه به من وعده فرمودي به جاي آر و كار مرا به انجام رسان و گامم را استوار دار و زمين را به واسطه من از عدل و داد پر گردان » .
در اين هنگام امام عسكري (ع) فرمودند :
« زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ اَنَّهُمْ يَقْتُلُونَنيـ لِيَقْطَعُوا هذا النَّسْلَ فَكَيْفَ رَأَوْا قُدْرَةَ اللهِ » .
ستمگران بر اين پندار بودند كه با كشتن من، نسل امامت را منقطع سازند. پس از قدرت خدا غافل بودند !
امام زمان (ع) پس از ولادت بيش از پيش در معرض خطر قرار داشتند و لذا بايستي اين حجّت و ذخيره خداوندي از ديد مردم مخفي باشد. امام كاظم (ع) ميفرمايد :
« يَخْفي عَلَي النّاس وِلادَتُهُ وَلا يَحِلُّ تَسْمِيَتُهُ حَتّي يَظْهَرَهُ اللهُ عزّ وجلّ » .
ولادتش بر مردم پوشيده ميماند و بردن نامش تا روزي كه خداوند فرمان ظهورش دهد، روا نميباشد.
همچنين امام رضا (ع) در معرّفي آن مقام والا ميفرمايد :
« يَبْعَثُ اللهُ لِهذا الأمْرِ رَجُلاً خَفِيَّ الْمَوْلِدِ وَالمَنْشَأِ غَيرَ خَفِيَّ في نَسَبِهِ وَنَفْسِهِ » .
تا اينكه خداوند مردي را براي اين امر مبعوث فرمايد كه تولّد و رشدش بر مردمان پوشيده است ولي نسب و شخصيّت او بر كسي مخفي نيست.
با اين وجود، امام عسكري (ع) بارها خواص از اصحاب خود را از وجود آن حضرت آگاه فرمودند تا با اطّلاعرساني به شيعيان خاص، از گمراهي نجات يابند. از جمله :
احمد بن اسحاق كه از شخصيّتهاي معروف قم و وكيل امام عسكري (ع) است ميگويد :
به محضر امام عسكري (ع) رفتم تا درباره جانشين آن حضرت پرسش كنم. امّا آن حضرت، قبل از سؤال من فرمود : « اي احمد بن اسحاق ! خداوند از روز خلقت آدم تا قيامت، زمين را از حجّت خالي نگذاشته و نخواهد گذاشت. بلكه همواره به واسطه حجت الهي است كه بلاها از ساكنان زمين دفع ميگردد و بركات بر آن نازل ميشود».
گفتم : پس امام پس از شما كيست ؟ در اين هنگام امام به داخل خانه رفته و در حالي كه كودكي در بغل داشتند بيرون آمدند، كه صورت آن كودك كه سه ساله بود، همچون ماه شب چهارده ميدرخشيد. سپس به من فرمودند : « اگر مقام و منزلت تو در نزد خدا و حجّتهاي خداوند نبود، فرزندم را به تو نشان نميدادم ». پرسيدم : براي اطمينان بيشتر و آرامش قلبم، علامتي به من ارائه دهيد. ناگهان آن حجّت خدا با زباني فصيح و آشكار فرمود : « من تنها بازمانده خدا در روي زمين هستم. و از دشمنان خدا انتقام ميگيرم. و تو پس از اين ديدار، ديگر نشانهاي نخواه ».
سپس امام عسكري (ع) فرمودند : « اي احمد بن اسحاق، اين امري از امرهاي خداوندي و سرّي از اسرار اوست. آنچه به تو ارزاني داشتيم فراگير و آن را پوشيدهدار و از سپاسگزاران باش تا در قيامت در مقامات عليّين با ما باشي ».
آنگاه با شادي و خوشحالي فراوان از پيشگاه امام (ع) بيرون آمدم .
2 ـ نَسَب
وجود مبارك امام زمان (ع) از شجره طيّبه آل محمّد : است كه پيامبر (ص) به او مباهات كرده و وي را از مفاخر اهلبيت : برشمرده است. آنجا كه ميفرمايد :« وَمِنّا مَهدِيُّ هذه الامَّةِ » . و نيز فرمود :« المَهْديُّ مِنّا اَهْلَ البيتِ » .
در روايات، از آن حضرت به عنوان نهمين فرزند امام حسين (ع) ياد شده است. و امام رضا (ع) در روايتي از پدرانش از اميرالمؤمنين (ع) نقل فرموده كه آن حضرت به امام حسين (ع) فرمود :
« التّاسِعُ مِنْ وُلْدِکَ يا حُسينُ هو القائمُ بِالحَقِّ وَالمُظْهِرُ لِلدّينِ والباسِطُ لِلْعَدْلِ » .
نهمين فرزند تو، قائم به حق است كه دين را آشكار و پابرجا ميگرداند و عدالت را در همه زمين فراگير ميسازد.
همچنين امام رضا (ع) از پيامبر (ص) روايت كردهاند كه فرمود :
« ومِن وُلْدِ الحسين تِسْعَةُ اَئِمَّهٍ تاسِعُهُم القائِمُ مِنْ وُلْدي » .
و نه امام از نسل امام حسين (ع) هستند كه نهمين آنها فرزندم قائم (ع) است.
و نيز امام رضا (ع) در جواب اين سؤال كه : « مَن القائِمُ منكم اهلَ البيت ؟ » از بين شما اهل بيت، قائم كيست ؟ آن وجود مبارك را نسل چهارم خود معرّفي ميكند :
« الرّابِعُ مِنْ وُلْدي ابنُ سيّدةِ الإماءِ يُطَهِّرُ اللهُ بِهِ¬الأرضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَيُقَدِّسُها مِنْ كِلِّ ظُلمٍ، هُوَالّذي يَشُکُّ النّاسُ في ولادَتِهِ... » .
او چهارمين فرزند من و پسر بهترين كنيزهاست كه خداوند به وسيله او زمين را از هر ظلم و ستمي پاك ميگرداند. او كسي است كه مردم در ولادتش شك و ترديد ميكنند.
همچنين حضرت رضا (ع)، در آن هنگام كه دعبل قصيده خود را ايراد نمود، به بيان سلسله نسب امام زمان (ع) پرداخته و فرمود :
« الامامُ بَعدي مُحَمَّدٌ ابني وبعدُ محمّدٍ ابنُهُ عليٍ وبعدُ عليٍ ابنُهُ الحسنُ وبعدُ الحسنِ ابنُهُ الحُجَّةُُ القائِمُ الْمُنْتَظَرُ»
امام بعد از من، پسرم محمّد، و پس از او فرزندش علي و بعد از علي، فرزندش حسن و پس از او فرزندش حجّت قائم منتظر است.
سپس در بياني ديگر، اختصاصاً نام پدر امام زمان (ع) را يادآوري نموده تا هيچگونه ترديدي باقي نماند :
« الخَلَفُ الصّالحُ مِن وُلْدٍ أبي مُحَمَّدٍ الحسنُ بن عليٍ وهُوَ صاحِبُ الزّمانِ وهو المهديُّ » .
آن خلف صالح، فرزند ابي محمّد حسن بن علي ( العسكري )، همان صاحب الزمان و مهدي موعود (ع) است.
3 ـ شمايل
ذكر اوصاف و شمايل حضرت مهدي (ع) كه در روايات فراواني از طريق شيعه و سنّي از پيامبر اكرم (ص) و ائمه معصومين :، بيان شده است، مجالي براي تشكيك وسوسهگران و ايجاد ترديد در دل مؤمنان باقي نگذاشته، تا امام خود را بشناسند و درباره او به اشتباه يا انحراف نيفتند. بلكه همه اين مشخّصات تنها بر شخص امام زمان (ع) قابل انطباق است. و اين خود، افشاگر دروغپردازيهاي مدّعيان آن است.
ـ شباهت به پيامبر (ص) و امام رضا (ع)
از پيامبر (ص) روايت شده كه فرمود :
« المَهديُّ مِنْ وُلْدي اسمُهُ اسمي وكُنْيَتُهُ كُنْيَتي اَشْبَهُ النّاسُ بي خَلْقاً وخُلْقاً » .
مهدي از فرزندان من است. نام و كنيه او همچون نام و كنيه من است و از نظر سيما و سيره، شبيهترين فرد به من ميباشد.
و نيز در كلامي ديگر فرمودند :
« اَشْبَهُ النّاسِ بيفي شَمائِلِهِ وَاقوالِهِ وأفعالِهِ » .
او در شمايل و گفتار و كردار، شبيهترين فرد نسبت به من است.
همچنين در حديثي از امام رضا (ع) آمده است كه فرمود :
« بِاَبي واُمّي سميُّ جدّي وشَبيهي وَشَبيهُ موسَي بنِ عمرانَ » .
پدر و مادرم فداي آن كسي كه همنام جدّم و شبيه من و شبيه موسي بن عمران است.
كه در اينجا شايسته است به مواردي چند از وجه شباهت امام رضا (ع) و امام عصر (ع) بپردازيم :
1 ) سيماي ظاهري
امام رضا (ع) در زيبايي جمال و جلال، در عصر خود بينظير بود. چهرهاي بسيار زيبا، سيمايي نوراني با چشماني جذّاب داشت كه به جدّش رسول خدا (ص) شبيه بود. وقار و عظمت او، هر كسي را فريفته خود ميساخت و وقتي در مجامع عمومي حضور مييافت، بر طبق سنّت آن روزگار، بر صورت مباركش نقاب ميزد، به طوري كه نور امامت از زير آن ميدرخشيد .
محدّثان شيعه و سنّي، شمايل و سيماي ظاهري امام زمان (ع) را طيّ روايات بيشماري از پيامبر (ص) و ائمه هدي : اين چنين بيان داشتهاند :
داراي چهرهاي گندمگون، ابرواني هلالي و كشيده، چشماني سياه و درشت و جذّاب است، شانهاي پهن و دندانهايي برّاق و بيني كشيده و زيبايي دارد. اندامي متناسب، هيئتي خوش منظر و قيافهاي سرشار از حشمت و شكوه رهبري است .
2 ) مادر
مادر هر دو بزرگوار، كنيزي از مغرب بودند كه در لسان روايات به عنوان : « خيرُ الاماء » يعني سرور كنيزان معرّفي شدهاند. امام رضا (ع) از حضرت مهدي (ع) به عنوان نسل چهارم خود و فرزند بهترين كنيزان ياد ميكند . همچنان كه همين تعبير درباره نجمهخاتون نيز به كار رفته است. آنجا كه امام رضا (ع)، عموي خويش علي بن جعفر را بر اين كلام پدرش موسي بن جعفر (ع) شاهد گرفت كه آن حضرت از رسول خدا نقل كرده كه فرمود : « پدرم فداي پسر بهترين كنيزها باد كه آن امام رانده شده و دور افتاده كه انتقامگر پدر و جدّ شهيد است و صاحب غيبت ميباشد، از فرزندان اوست » .
همچنين داستان راهيابي نجمهخاتون ( مادر امام رضا (ع) ) و نرجس خاتون ( مادر امام زمان (ع) ) به خاندان امامت و ولايت، شباهت زيادي به هم دارد :
از هشام بن احمر نقل شده كه روزي امام موسي بن جعفر (ع) به من فرمود : فردي از اهل مغرب، در حالي كه تعدادي برده به همراه دارد به مدينه آمده است. من در خدمت ايشان به نزد او رفتيم. آن حضرت درخواست ديدن كنيزان را نموده، و آن مرد چند كنيز را نشان داد. حضرت فرمودند : ديگري را بياور. گفت : تنها يك كنيزك بيمار دارم. فرمود : آن را نيز نشان بده. اما آن مرد امتناع نمود. سپس حضرت بازگشته و فرداي آن روز مرا به سوي او فرستاده و فرمود : هر چه تعيين كرد بپرداز.
وقتي من به نزد او رفتم، قيمت را بيان كرده و گفت : كمتر از آن نميدهم و من هم قبول كردم. سپس آن مرد پرسيد : مردي كه ديروز همراه تو بود كيست ؟ گفتم : از بزرگان بنيهاشم است. و او داستان اين دختر را اين چنين توضيح داد : « من اين كنيز را از دورترين شهرهاي مغرب براي خود خريدم. در اين هنگام زني از اهل كتاب كه مرا ديد، گفت : سزاوار نيست اين كنيز نزد تو باشد، بلكه او شايسته بهترين مرد روي زمين است و به زودي پسري از او متولّد ميشود كه در مشرق و مغرب عالم چون او وجود ندارند ». و من آن دختر را نزد امام كاظم (ع) بردم و ديري نگذشت كه امام رضا (ع) متولّد شد .
و نيز در داستان مادر امام زمان (ع) اين چنين وارد شده است :
بشر بن سليمان از سوي امام هادي (ع) مأموريت يافت كه همراه با نامهاي كه در آن با خط رومي نوشته شده، به محل كاروان حامل اسرا در نزديكي فرات برود. آن حضرت، خصوصيات كنيزي را كه در پشت حجابي به زبان رومي ناله نموده و همه مشتريان را رد ميكند به او دادند كه ميگويد : من بايد خريدارم را خود برگزينم كه قلبم به وفاداري و امانتداري او آرام گيرد. بعد فرمودند : « تو نامه را به صاحب او بده و بگو نامه را به كنيز بدهد، اگر راضي شد، از طرف من براي خريد او وكيل هستي ».
بشر ميگويد : آنچه مولايم فرموده بود انجام دادم. وقتي چشم كنيز به نامه افتاد، شديداً گريسته و گفت : مرا به صاحب اين نامه بفروش. سپس در راه بازگشت داستان خود را اين چنين تعريف كرد.
من مليكه دختر يشوعا فرزند قيصر روم هستم و مادرم از فرزندان شمعون وصيّ حضرت مسيح است. شبي در خواب ديدم كه حضرت مسيح به قصر ما آمده و حضرت محمّد (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و جمعي از فرزندانشان به آنجا تشريف آوردند و مرا براي امام عسكري خواستگاري نموده و خود آن حضرت خطبه عقد را خواندند. و سپس به دست حضرت زهرا (س) اسلام آوردم و پس از آن هر شب امام عسكري (ع) را در خواب ميديدم. تا اينكه پس از چندي به من فرمود : به زودي جدّ تو براي جنگ با مسلمانان، لشكري را آماده ميكند، و تو با تغيير وضع ظاهر، خود را به شمايل كنيزان درآورده و به آنها ملحق شو. و من چنين كردم و به اسارت درآمدم، در حالي كه هيچ كس مرا نميشناسد و نام خود را نرجس اعلام نمودم.
سپس وقتي او را به خدمت امام هادي (ع) بردم، آن حضرت بشارت ولادت امام زمان (ع) را به او دادند .
ـ بقيّه الله
با آن كه همه ائمه : « بقيّه الله » هستند ، امّا اين لقب درباره حضرت رضا (ع) و نيز امام زمان (ع) تصريح شده است.
از حضرت نجمهخاتون مادر امام رضا (ع) نقل شده كه فرمود : وقتي نوزادم به دنيا آمد، دو دستش را بر زمين نهاده و سرش را به سوي آسمان بلند كرد و چيزي گفت. پس آنگاه پدرش موسي بن جعفر (ع) بر من وارد شده و فرمود : اي نجمه ! اين كرامت الهي كه به تو مرحمت شده بر تو مبارك باد. سپس در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت و او را به من بازگردانده و فرمود :
« خُذيهِ فإنَّهُ بقيّةُ الله تعالي في أرْضِهِ » .
او را بگير كه او بقيّه الله در زمين است.
درباره امام زمان (ع) هم روايت شده كه هنگام قيام، بانگ برميآورد كه :
« أنَا بَقيَّةُ الله في أرْضِهِ » .
ـ اشتياق ديدار
بر طبق نقل روايات، ائمه هدي : همواره نسبت به امام زمان (ع) ، با عباراتي چون ؛ « جانم به فدايش » و « پدر و مادرم به فداي او باد » اظهار ارادت كرده و آرزوي ديدارش را داشتند، كه اميرالمؤمنين (ع) در كلامي فرمودند :« آه آه شوقاً الي رُؤيَتِهِ » . چقدر مشتاق ديدارش هستم ! و امام رضا (ع) فرمودند :« بأبي وأمّي سميّ جدّي وشبيهي » . پدر و مادرم فداي آن كسي كه هم نام جدّم و شبيه من است.
امام صادق (ع) نيز پس از بيان فضائلي از امام رضا (ع) ، چنين اشتياقي نسبت به ديدارش ابراز ميفرمايند. آنسان كه روزي امام كاظم (ع) در مقام تجليل از فرزندش امام رضا (ع) ، به ديگر فرزندانش فرمود :
« هذا أخُوكم عليُ بنُ موسي عالمُ آلِ محمّدٍ، سَلُوهُ عَن أديانِكُم وَاحْفَظُوا ما يَقُولُ لَكُم. فَإنّي سَمِعْتُ أبي جَعفرِ بن محمّدٍ غير مرّةٍ يقول : « إنَّ عالمَ آل محمّدٍ لَفي صُلْبِکَ وَلَيْتَني أدْرَكْتُهُ، فإنّه سميّ اميرالمؤمنين علي (ع) » .
اين برادر شما، يعني علي بن موسي، عالم آل محمّد است. درباره اديان خود از او سؤال كنيد و هر چه ميگويد حفظ نماييد كه من از پدرم جعفر بن محمّد (ع) چندين مرتبه شنيدم كه فرمود : عالم آل محمّد از توست و چقدر مشتاق ديدارش هستم ! و نام او همچون اميرالمؤمنين (ع) ، علي است.
ـ فريادرسي
امام صادق (ع) در بياني، از امام رضا (ع) به عنوان فريادرس امّت ياد ميكند. آنجا كه در معرّفي فرزندش موسي بن جعفر (ع) به عنوان امام پس از خود، به مهمترين مشخّصه آن حضرت اشاره ميفرمايد :
« يُخْرجُ اللهُ مِنْهُ غَوْثَ هذه الأمَّةِ وَغِياثِها... » .
خداوند فريادرس و غياث اين امّت را از او به وجود خواهد آورد.
همچنان كه امام سجّاد (ع) درباره امام زمان ميفرمايد :
« الكَهْفِ الحَصينِ وَغِياثِ المُضْطَرِّ المُسْتَكينِ » .
او پناهگاه استوار و فرياد رس درماندگان و پناه خواهان است.
ـ اوضاع سخت قبل از ولادت
امام عسكري (ع) همچون امام كاظم (ع) دوران سخت و پرفشاري را تحمّل كردند. و همانطور كه موسي بن جعفر (ع) در مدّت طولاني بيش از ده سال در زندان بنيعبّاس اسير بودند : امام عسكري (ع) نيز در محله عسكر سامرا تحت مراقبت شديدي قرار داشته و براي حفظ راه امامت، مأمور به تقيّه بودند.
يزيد بن سليط زبيدي از امام موسي بن جعفر خواست تا امامِ پس از خود را معرّفي كند، همچنان كه پدرش امام صادق (ع) چنين كرد. ولي آن حضرت فرمودند :
« كان أبي في زَمَنٍ لَيْس هذا مِثْلُهُ » .
پدرم در زماني بود كه حال، مثل آن زمان نيست. ( يعني الاَن بايد تقيه كرد ).
سپس ضمن معرّفي « موسي بن جعفر (ع)» به عنوان امام پس از خود فرمودند : اي يزيد، اين مطلب را مخفي دار و با كسي در اينباره صحبت نكن. مگر آن كه خدا قلبش را براي ايمان، امتحان نموده باشد .
همچنان كه امام عسكري (ع) از احمد بن اسحاق خواستند تا امر ولادت فرزندشان را كه به عنوان سرّي از اسرار الهي است، پوشيده دارد .
ـ چهرهاي نوراني
پيامبر (ع) در بيان سيماي حضرت مهدي (ع) ميفرمايد :
« المهديُّ طاوسُ اَهلِ الجَنَّةِ وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ الدُّري عليه جَلابيبُ النّورِ » .
مهدي طاوس اهل بهشت است، چهره او مانند ماه درخشنده و بر بدن مباركش جامههايي از نور است.
از حضرت رضا (ع) روايت شده كه فرمودند :
« عَلَيْهِ جَلابيبُ النّور يَتَوقَّدُ مِن شُعاعِ ضِياءِ القُدْسِ » .
بر او گريبان و طوقهاي نور است كه از شعاع نور قدس پرتو گرفته است.
و نيز امام صادق (ع) در اينباره ميفرمايند :
وقتي كه قائم ما قيام كند، زمين با نور پروردگارش نوراني و روشن ميشود. به گونهاي كه مردم از آفتاب مستغني و بينياز ميگردند و تاريكي از بين ميرود .
ـ وجودي خوشبو
امام رضا (ع) فرمودند :
« تكونُ رائِحَتُهُ أطْيَبَ مِنْ رائِحَةِ المِشکِ » .
عطر وجود او از هر مشكي خوشبوتر است.
ـ توانمندي بينظير
ريّان بن صلت ميگويد : از امام رضا (ع) پرسيدم : آيا شما صاحب الامر هستيد ؟
فرمود :آري ! من صاحب اين امر هستم، اما نه آن كسي كه جهان را در حالي كه از ستم پر شده، از عدالت سيراب گرداند. من چگونه داراي اين ويژگي باشم، در حالي كه ناتواني بدنم را مشاهده ميكني !
ولكنّ القائِمَ هُوَ الّذي... قَوِيّاً في بَدَنِهِ حتّي لَوْ مَدَّ يَدَهُ إلي أعْظَمِ شَجَرَةٍ علي وَجْهِ الأرضِ لَقَلَعَها وَلَوْ صاحَ بَيْنَ الجِبالِ لَتَدَكْدَكَتْ صُخُورُها.. ;
قائم كسي است آن چنان توانمند كه اگر به سوي بزرگترين درخت روي زمين دست دراز كند، آن را از جاي بر ميكَنَد و اگر بين كوهها فرياد زند، سنگهاي كوه فروميريزند.
همچنين امام رضا (ع) در اينباره ميفرمايد :« هو الّذي تُطْوي لَهُ الأرضُ » زمين براي او درهم پيچيده ميشود.
ـ سيماي جواني
امام رضا (ع) در جواب سؤال ابوصلت هروي كه پرسيد : علامت قائم چيست ؟ فرمودند :
« عَلامَتُهُ أن يَكونَ شَيخَ السّنِ شابَّ الْمَنظَرِ حَتّي اَنَّ النّاظِرَ إلَيْهِ لَيَحْسَبُهُ ابنَ أربعينَ سَنَةٍ أوْ دُونَها وَإنّ مِن عَلامَتِهِ أنْ لا يَهْرُمَ بِمُرورِ الأيّام وَاللَّيالي عَلَيْهِ حَتّي يَأتي أجَلهُ.
از نشانههاي او سيماي جواني در سنّ پيري است كه هر بينندهاي او را فرد چهل ساله يا كمتر تصوّر ميكند. و نيز از ديگر نشانههاي او اين است كه گذشت زمان در او تأثير ننهاده و تا فرا رسيدن اجلش، آثار پيري در او نمايان نميگردد.
ـ ميراثداري انبياء
بنابر روايات معصومين :، امام زمان (ع) وارث همه كمالات و فضائل انبياء الهي است و هنگام ظهور، ميراث نفيس و با ارزش انبياء و علي الخصوص پيامبر اكرم (ص) را همراه خود دارد.
امام صادق (ع) ميفرمايد :
« عَلَيْه كَمالُ موسي وبهاءُ عيسي وصبرُ أيّوبٍ » .
كمال موسي، شكوه عيسي و شكيبايي و حلم ايّوب با اوست.
و امام رضا (ع) از او به عنوان كسي كه شبيه موسي بن عمران (ع) است، تجليل ميكند :
« بأبي وأمّي سِميُّ جدّي و شبيهي وشبيهُ موسَي بنِ عمرانَ » .
پدر و مادرم فداي كسي باد كه هم نام جدّم و شبيه من و شبيه موسي بن عمران (ع) است.
و نيز امام باقر (ع) او را به چهار نبيّ شبيه ميداند :
« في صاحِب هذا الأمر شبه مِن أربعة انبياءَ : شبه مِن موسي، شبه من عيسي، شبه من يوسفَ وشبه من محمّدٍ (ص) »
در زيارت امام زمان (ع) آمده است :
« السلامُ علي وارث الأنبياء وخاتم الأوصياء، السلامُ عَلَي القائِمِ المُنتَظَرِ... السلام علي بقيّة الله في بِلادِه وحُجَّتَهُ علي عِباده المُنْتَهي إلَيْهِ مَواريثُ الأنبياءِ وَلَدَيْهِ موجودٌ آثارُ الأصفِياءِ » .
سلام خدا بر وارث علوم و كمالات انبياء الهي و بر خاتم اوصياء پيامبران. سلام بر امام قائم منتظر... سلام بر حجّت باقيه الهي در سرزمين خدا و حجّت او بر بندگانش، آن كسي كه ميراث تمام پيامبران و علوم و اسرار آنها به او منتهي ميگردد.
ـ خصوصيّات ويژه
امام رضا (ع) فرمودند :
« لا يُري جِسمُهُ ولا يُسَمّي باسِمِهِ » .
شخص امام زمان (ع) ديده نميشود و بردن نام او جايز نيست.
همچنين او را صاحب غيبت معرّفي فرمودند :
« وهو صاحبُ الغيبة قبل خروجِهِ فإذا خَرَج أشرقت الأرضُ بنور رَبِّها » .
او صاحب غيبتي قبل از قيامش است. پس هنگام ظهور، زمين به نور پروردگارش روشن ميشود.
و نيز فرمود :
« ذلک الرّابعُ مِن وُلْدي يُغَيَّبُهُ اللهُ في سِتْرِهِ ما شاءَ اللهُ » .
او نسل چهارم من است كه خداوند تا هر وقت بخواهد او را در حجاب غيبت مخفي ميدارد.
و همچنين از او به عنوان امام رانده شده و دور افتادهاي كه انتقام پدر و جدّ شهيدش را ميگيرد ياد كرده است .
سيره مهدي (ع)
ب ) سيره مهدي (ع)
امام صادق (ع) در نقلي از پيامبر (ص) درباره سيره حضرت مهدي (ع) ميفرمايد :
« القائِمُ مِن وُلدي اسمُهُ اسمي وكُنيتُه كُنيتي وَشمائِلُهُ شَمائِلي وسُنَّتُه سُنَّتي » .
قائم از فرزندان من و هم نام و هم كنيه من است كه صورت و سيرتش همچون من است.
1 ـ سيره ديني
امام رضا (ع) درباره خشوع حضرت مهدي (ع) در برابر جلال و عظمت خداوندي ميفرمايد :
« يكونُ اشدَّ النّاسِ تواضُعاً للهِ ِ عزّ وجلّ » .
شدّت تواضع او در برابر خداوند، از همه بيشتر است.
و اين تواضع و خشوع، غيرت ديني او را تهييج نموده كه دغدغهاي جز اصلاح دين جدّش ندارد.
امام صادق (ع) در بيان كيفيّت سيره آن حضرت فرمود :
« يَصنَعُ ما صَنَعَ رسولُ اللهِ (ص) يَهْدِمُ ما كانَ قَبْلَهُ كَما هدَمَ رسولُ الله (ص) أمرَ الجاهليّةِ وَيَسْتَأنِفُ الإسلامَ جَديداً» .
همان گونه كه پيامبر (ص)، آثار جاهليّت را از ميان برد، ايشان نيز اسلام را از نو احيا ميكند.
پيامبر (ص) ميفرمايد :
« هو رجُلٌ منّي... يَحْفَظَني اللهُ فيه وَيَعْمَلُ بِسُنَّتي » .
او مردي از نسل من است كه خداوند به وسيله او تلاش مرا محفوظ ميدارد، چرا كه او به سنّت و شيوه من عمل ميكند.
و در كلامي ديگر سنّت او را نصرت اسلام و دعوت مردم به قرآن اعلام ميفرمايد :
« القائمُ مِن وُلدي... سُنَّتُهُ سُنَّتي يُقيمُ الناسَ علي مِلَّتي وَشَريعَتي ويَدْعوهُم إلي كتابِ اللهِ عزّ وجلّ مَنْ أطاعَهُ أطاعَني وَمَن عصاهُ عصاني » .
قائم از فرزندان من است. سنّت و شيوه او همچون من است. او مردم را بر دين و آيين من پايدار ميسازد و آنها را به سوي كتاب خدا فراميخواند. هر كس او را پيروي كند، مرا پيروي كرده و عصيان و نافرماني او، عصيان من محسوب ميشود.
امام رضا (ع) در دعايي كه به يونس بن عبدالرحمن تعليم دادند عرضه ميدارد :
« اللّهمّ... أعِزَّ بِهِ المُؤمنينَ وَأحيِ بِهِ سُنَنَ الْمُرسَلينَ ودارِسَ حُكْمِ النّبِيّين وَجَدِّدْ بِهِ ما امْتَحي مِنْ دينِکَ وَبُدِّلَ مِنْ حُكْمِکَ حَتّي تُعيدَ دينَکَ بِهِ وَعَلي يَدَيْهِ جَديداً غَضّاً مَحْضاً صَحيحاً لا عِوَجَ فيهِ وَلا بِدْعَةَ مَعَهُ » .
خدايا... اهل ايمان را به وجودش عزّت بخش و احكام پيامبران خود را كه از بين رفته است، به واسطه او زنده بدار. و آنچه از حكم دين خود كه تغيير يافته، با وجودش از نو بنياد كن تا آن كه به دست او آئيني نو كه هيچ كژي و بدعتي در آن نباشد، براي امّت پديد آيد.
2 ـ سيره اخلاقي
امام مهدي (ع) از نظر اخلاقي شباهت بسياري به پيامبر (ص) دارد، همچنان كه ايشان ميفرمايند :
« المهديُّ مِنْ وُلْدي... أشْبَهُ النّاس بيخُلْقاً وَخَلْقاً » .
مهدي از نسل من و شبيهترين فرد در صفات ظاهري و اخلاقي به من است.
امام، منبع كمالات و اسوه كامل اخلاق است كه حضرت رضا (ع) ضمن بيان علامتهاي امام به عنوان عالمترين، حكيمترين، باتقواترين، بردبارترين، شجاعترين، باسخاوتترين و عابدترين مردم ميفرمايد :
« يكونُ أوْلي بِالنّاسِ مِنْهُمْ بِأنفُسِهِمْ وَأشْفَقَ عَلَيْهم مِن آبائِهِمْ وَأُمَّهاتِهِمْ... وَيكونُ آخِذاً للِنّاسِ بِما يَأمُرُ بِهِ وَاَكُفَّ الناسِ عَمّا يَنْهي عَنْهُ... » .
او نسبت به مردم از خودشان ولايتمدارتر و شايستهتر است و از پدر و مادر مهربانتر. از همه بيشتر به آن چه مردم را به آن فرمان دهد، عمل ميكند و از آن چه ديگران را باز ميدارد، پرهيز مينمايد.
همچنين امام رضا (ع) در شأن اخلاقي او ميفرمايد :
« اَنَّهُ الهادِي المُهْتَدي الطّاهِرُ التَّقيُّ النَقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكيّ » .
او هدايتگر مردم و رهبر پاك سيرت باتقواي پاكيزهاي است كه به كمالات و صفات پسنديده آراسته است.
3 ـ سيره معنوي
ـ عصمت
امام رضا (ع) در دعاي خود درباره عصمت امام زمان (ع) ميفرمايد :
« اللّهمَّ... عَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنوبِ وَبَرَّأتَهُ مِنَ العُيُوبِ وَطَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَسَلَّمْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ. اللّهُمَّ فَإنّا نَشْهَدُ لَهُ يومَ القيامَةِ وَيَومَ حُلولِ الطّامَّةِ اَنَّهُ لَمْ يُذنِبْ ذَنْباً وَلا اَتي حُوباً وَلَمْ يَرْتَكِبْ مَعْصِيَةً وَلَمْ يُضَيِّع طاعَةً وَلَمْ يَهْتِکْ لَکَ حُرْمَةً وَلَمْ يُبَدِّلْ لَکَ فَريضَةً وَلَمْ يُغَيِّرْ لَکَ شَريعَةً » .
خدايا... همانا او را از هر گناه دور داشته و از هر عيب و نقصي در امان قرار دادهاي. از همه پليديها پاكش فرموده و از هر آلودگي، سالم داشتهاي. خدايا ما شهادت ميدهيم كه او هيچ گناهي مرتكب نشده و خطايي نكرده است. هيچ طاعت و عبادتي را ضايع نساخته، حرامي انجام نداده، واجبي را دگرگون ننموده و هيچ آيين و شريعتي را تغيير نداده است.
ـ بصيرت
حضرت رضا (ع) ميفرمايد :
« لَنا اَعْيُنٌ لا تُشْبِهُ اَعْيُنَ النّاس وفيها نورٌ لَيس لِلشَّيْطانِ فيهِ شِرْکٌ » .
ما داراي بصيرت و كمال بينايي هستيم و در ديدگان ما كه هيچ شباهتي به چشمهاي مردم ندارد، نوري هست كه شيطان در آن راه نمييابد.
بر اين اساس او چشم بيناي الهي است كه بر اعمال بندگان نظارت دارد، آنها را به كمال برساند، و در اين رابطه امام زمان (ع) ميفرمايند :
« فَإنّا نُحيطُ عِلْماً بِاَنْبائِكُم وَلا يَعْزُبُ عَنّا شَيْءٌ مِنْ اَخْبارِكُم... اِنّا غَيْرُ مِهْمِلينَ لِمُراعاتِكُم وَلا ناسينَ لِذِكْرِكُم» .
ما بر احوال شما آگاهيم و هيچ چيز از ديد بصيرت ما مستور نميماند. ما در رعايت حال شما كوتاهي نكرده و ياد شما را از خاطر نبردهايم.
ـ دعاي مستجاب
امام رضا (ع) ميفرمايد :
« يكون دُعاؤهُ مُسْتَجاباً حتّي اَنَّهُ لوْ دَعا عَلي صَخْرَةٍ لا نشَقَّتْ بِنِصفَيْنِ » .
دعاي او همواره به اجابت ميرسد، تا جايي كه اگر دعا كند، سنگي از وسط به دو نيم خواهد شد.
و نيز از آن حضرت نقل شده كه فرمود :
« ودلالتُهُ في خِصلَتَين ؛ في العلمِ واسْتِجابَةِ الدَّعوَةِ. وكُلُّ ما اَخْبَرَ بِهِ مِنَ الحوادِثِ الّتي تُحْدَثُ قَبْلَ كونِها فذلِک بَعْهدٍ مَعْهودٍ إلَيه مِن رَسولِ اللهِ (ص) توارَثَهُ عن آبائِهِ عَنه (ع) » .
و علامت مهم او دو چيز است : علم و استجابت دعا. خبرهايي كه از حوادث آينده ميدهد، از پدرانش از رسول خدا به او رسيده است.
4 ـ سيره اجتماعي
ـ ساده زيستي
امام صادق (ع) شيوه زندگي پيامبر (ص) و سيره اميرالمؤمنين (ع) را الگوي عملي براي امام زمان معرّفي ميكند و امام رضا (ع) درباره ساده زيستي و رعايت زهد در زندگي آن حضرت ميفرمايد :
« وما لِباسُ القائِمٍ الاّ الغليظَ وَما طَعامُهُ الاّ الجَشب » .
لباس او پارچه خشن و غذاي او بسيار ساده است.
ـ مديريّت اجتماعي
امام رضا (ع) درباره توان رهبري و سياستمداري آن حضرت ميفرمايد :
« مُضطَلِعٌ بِالإمامَةِ، عالمٌ بِالسِّياسَةِ » .
او بر امر امامت و رهبري امت، توانمند است و به نحوه اداره امور جامعه آگاه.
ـ عدالت گستري
عدالت از جمله خصوصيّات بارز در سيره امام مهدي (ع) است. چندان كه در دعاي « افتتاح » به عنوان « عَدل » يعني مجسمه تمام نماي عدالت، ملقّب شده است :
« اللّهمَّ وصَلِّ علي وليِّ أمرِکَ القائِمِ المُؤَمَّلِ وَالعَدْلِ المُنْتَظَر » .
خدايا بر وليّ امرت، قائمي كه مردم آرزومند ظهورش هستند و آينه تمام نماي عدالت كه همه در انتظارش به سر ميبرند، درود فرست.
در زمان ظهور، عدالت به همه زواياي جامعه نفوذ كرده و جهان آكنده از عطر آن خواهد شد. همچنان كه امام صادق (ع) ميفرمايند :
« أما واللهِ لَيَدخُلَنَّ عَلَيْهم عَدْلَه جوفَ بيوتِهِم كَما يَدْخُلُ الحَرُّ والقَرُّ » .
به خدا قسم عدالت درون خانهها و زندگي مردم راه يافته و در همه جا گسترش مييابد، همان طور كه سرما و گرما به آن رخنه ميكند.
و فراگيري و گسترش عدالت تا حدّي است كه هيچ كس به ديگري ظلم روا نميدارد و امنيّت اجتماعي استقرار كامل مييابد. امام رضا (ع) ميفرمايند :
« فإذا خَرَجَ أشْرَقَتِ الأرضُ بنورِ رَبّها ووَضَع ميزانَ العدلِ بَيْنَ النّاسِ فَلا يَظلمُ احدٌ احداً » .
وقتي آن حضرت قيام كند، زمين به نور پروردگارش روشنايي مييابد و ميزان عدالت را در بين مردم برپا نموده كه هيچ فردي، ديگري را مورد ظلم و ستم قرار نميدهد.
و اين همان عدالتي است كه در روايات فراواني نسبت به تحقّق آن بشارت دادهاند. امام رضا (ع) در نقل روايتي از پيامبر (ص) ميفرمايد :
« لا تَذهبُ الدّنيا حتّي يَقومَ بأمر أُمّتي رجلٌ مِن وُلْدِ الحسين (ع) يَمْلأُها عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلماً وَجوراً ».
دنيا سپري نميشود تا اينكه مردي از نسل امام حسين (ع) به امر امّتم قيام نموده و آن را همچنان كه از ظلم و ستم پر شده، مملوّ از عدالت سازد.