معجزه عشق

بسمه تعالی

معجزه عشق  

خدایا می خواهم به اذن تو و با نگاه و کلام تو از سفر مقدس کرب و البلا بگویم ، نمی دانم از کجا شروع کنم
حبیب من!
رَبِّ اشرح لی صدری وَ یَسِّرلی اَمری وَ احلل عُقدةً مِن لِسانی یَفقَهوا قَولی   
آن گاه که من بخواهم بنده ای را زیارت کنم و او تا به عرش خودم به ملاقاتم بیاید، دل او را هوایی کوی یارم می کنم ، آری همان ذبح عظیم را می گویم.
او که از روز الست با من پیمان بست ، که تا آخرین قطره ی خون و ذره ی هستی ام به فدای تو ای پروردگار من .
و وقتی دل بیقرارت شد دیگر طاقت از دست می دهی وآن گاه هست که امر می کنم دعوت نامه اش را امضاء کنید.
و حالا عاشق و بیقرار، لحظه به لحظه با حضور و نشانه هایی که برایش می فرستم می داند که بالاخره راهی شده است و دیدار یار نزدیک.
لحظه ها به کندی می گذرد و قلبش در تپش.
خدایا آیا باز هم می شود من به صحن و سرای موالیانم، آن ها که سالیان متمادی در فراغشان سوختم راه یابم، آیا اذنم می دهی ؟!
آخر با این کوله بار سنگین گنه، چگونه سرم را بالا بگیرم و با این چشمان غبار آلود به سرورانم سلام بگویم و عرض ادب کنم.
ای ملائکه خدا ..... شما که ناظر و کاتب اعمال من بوده اید مبادا به ایشان (موالیان) از من بگویید، آبرو داری کنید .
ای خدای بزرگ تو می دانی که من عبد کوچک توأم و هر چه کرده ام از سر غفلت و نادانی بوده است و لا غیر...
پس می دانم که می  بخشی و راهم می دهی .... ان شاالله
و حال لحظه موعود فرا می رسد، علی رغم تلاش شیطان رجیم تمامی شرایط فراهم شده و صبح جمعه رسیده تو داری آماده پرواز به سوی دیار عشق می شوی.
ملائک بال و پر گشوده اند ، دست به دعا که زائر آغاز به حرکت نموده است . و چه آرامش عجیبی  که زائر حس کند دعای ملائک همراه و پشتیبانش است................
و حالا وارد شهر مقدس نجف شده ه ای
بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم
وَقُل رَبِّ اَدخِلنی مَدخَلَ صِدق وَ اَخرِجنی مُخرَجَ صِدق وَ اجعَل لی مِن لَدُنکَ سُلطاناً نصیراً

و بگو: پروردگارا! مرا (در هر کار،) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز! و از سوی خود، حجتی یاری کننده برایم قرار ده.

ریحان