فراگیرى نماز بهترین خاطره من از مشهد مقدس این است که وقتى براى اولین بار به مشهد رفتم، وارد حرم امام رضا که شدیم، آن قدر درهاى حرم و خود حرم بزرگ بود که من به پدرم گفتم: بابا! این جا قصر است؟ و پدرم خنده اى کرد و گفت: نه پسرم، این جا قصر نیست، حرم امام رضا(ع) است، امام هشتم ما. بعد وارد حرم شدیم. پد...ادامه ...
عاشق مولا خستگی نمی شناسد نقاره ها خاموش و حرم یکپارچه سیاهپوش است. دسته های عزاداری، زنجیر زنان و مویه کنان، یکی پس از دیگری از خیابان های مجاور حرم، وارد آستان مطهر می شوند و بی توجه به سوز سرما و خستگی راه، بر سر و سینه می زنند و مرثیه می خوانند: بر در دوست به امید پناه آمده ایم،همره خیل غم و حسر...ادامه ...
روضه خوان امام حسین علیه السلام در راه مشهد الرضامن میان پرتگاه های زندگی زاده و بزرگ شده ام و میان همین پرتگاه ها راه می روم با رعشه های خوف با ترس و تردید. همیشه یک گام که بر می دارم، می ترسم پایین بگذارمش. منتظرم یکی بگوید، این قدم راچطور باید بردارم تا از آن بالا نیفتم پایین. من همه روزهای زندگی...ادامه ...
زمانی،سختی ورنج بزرگی برایش پیش آمد به مقام پیش آمد به مقام او در طوس رفت و قبرش را زیارت کرد و از خداوند طلب کرد درد و رنجش را برطرف نماید، وخداوند دعایش را مستجاب کرد». ادامه ...
توی یکی از رواق ها نشستهای که خادمی از کنارت می گذرد وباچوب پرش گردوغبار روی شیشه های رواق را پاک میکند.نگاهی به قسمتهایی که خادم هنوز به آنجا نرسیده، میاندازی و باخودت میگویی اینجاها که هنوز تمیزاست؛ ادامه ...
یک مردم شناس مسلمان سوئیسی طی حضور، درحرم مطهر حضرت رضاعلیه السلام و بازدید از قسمت های گوناگون آستان قدس رضوی معتقد است که بدون ارتباط با خدا زندگی بشر معنا نخواهد داشت. ادامه ...
حضرت استاد ، « علاّمه طباطبائی (ره) صاحب تفسیرشریف المیزان علاقه و شیفتگی خاصی نسبت به ائمه اطهار علیه السلام داشتند؛ چنانکه وقتی نام یکی از آنها برده می شد اظهار تواضع وادب در سیمایشان مشهود بود.» ادامه ...
سید محمد حسینی،فرزند سید علی رضا، ساکن مشهد،کوچه ساربان ها هستم.درنوجوانی بر دست بنا بودم. البته بعدها استاد کار شدم .عموم و پدرم در بست پایین خیابان (نواب صفوی) به صورت شرکت مغازه بزاری داشتند. ادامه ...
بسمه تعالی معجزه عشق خدایا می خواهم به اذن تو و با نگاه و کلام تو از سفر مقدس کرب و البلا بگویم ، نمی دانم از کجا شروع کنمحبیب من! رَبِّ اشرح لی صدری وَ یَسِّرلی اَمری وَ احلل عُقدةً مِن لِسانی یَفقَهوا قَولی آن گاه که من بخواهم بنده ای را زیارت کنم و او تا به عرش خودم به ملاقاتم بیاید، دل او را هوا...ادامه ...
لال مادرزادی کنار ضریح نشسته بود.آرنج یکی از خادمین که بالای ضریح بوده به گلدان ضریح اصابت کرد وگلدان روی سر او افتاد.خون زیادی از سر وی جاری شدو او را با سرعت به بیمارستان منتقل کردند. خبر رسید که او قدرت تکلم خود را به دست آورده است.ادامه ...
باید به نحوی عمل کنیم که با دیدن چیزی و خاطره ای ، پیوند با اهل بیت (علیهم السلام) مطرح شود، جشن گرفتن و شیرینی و عیدی دادنها ، وجشن تکلیف گرفتن واعطای مدال و اهدای جوایز و تشویق ها اگر در روز تولد امام معصوم علیه السلام باشد، خواه ناخواه تأثیر غیر مستقیم دارد. ادامه ...
علی ماشی از خادمان حرم قدس رضوی (ع) درباره معجزاتی که در حرم مطهر امام (ع) دیده میگوید: در آذرماه سال ۱۳۸۳ مفتخر به پوشیدن لباس دربانی حضرت شدم و از ایشان خواستم عنایتی کند و یکی از معجزات خودش را به من نشان دهد. مدتی بود که خدمت برایم عادی شده بود و میخواستم برای اطمینان قلبم ایشان عنایتی کنند. س...ادامه ...
خاطره از عبدالله: روزی پیرمردی به همراه دختری که رویش را با چادر پوشانده بود و وی را روی زمین میکشید وارد صحن روضه منوره حضرت رضا شد. جلوی او را گرفتم و پرسیدم با این وضع کجا میخواهی بروی. جواب داد این دخترم است و برای گرفتن شفا به محضر حضرت میبرم. با درخواست من صورتش را باز کرد و شگفت زده دیدم که...ادامه ...
آیت اله شیخ حبیب الله گلپایگانی، از علمای مشهور و پارسای مشهد بودند و هر مریضی که نزد ایشان می رفت آقای گلپایانی دست شان را بر موضوع بیماری گذاشته، سوره حمدی می خواندند و بیماری اش بهبود می یافت.ادامه ...
در سفری که برای زیارت به مشهد مشرف شده بودم، بعد از تشرف و زیارت یکی ازخواسته های من از حضرت رضا علیه السلام این بود که به امام رئوف ومهربان عرض کردم، آقا من میخواهم عنایتی فرمایید زمینه ی تبلیغ و سخن گفتن مرا چنانادامه ...
من همواره این مشکل علمی را داشتم که حل آن برایم لاینحل باقی مانده بود که « ای امام رئوف و مهربان چگونه است که شما به بعضی از حوائج مؤمنان سریعاً پاسخ مثبت داده، رفع مشکل می کنید و بعضی ازخواسته ها را دیر اجابت می کنید و بعضی حوائج را اصولاً اجانب نمی-کنید؟ادامه ...
قبلاً مسیحی کاتولیک بودم. از دوران جوانی علاقه ی زیادی به موضوعات عرفانی داشتم. آداب دینی و نیایش های مذهبی کاتولیک ها مرا قانع نمی کرد و به روحم لطافتی نمی بخشید. بدین جهت درمورد دیانت اسلام شروع به تحقیق کردم.ادامه ...
دوازده سال ازدواج برادرم گذشته بود، ولی از داشتن فرزند محروم بودند.هم چنان درانتظار، دکتر می رفتند، دارو مصرف می کردند و نتیجه ای نمی گرفتند، دارو مصرف می کردند و نتیجه ای ن می گرفتند. مشهورترین دکتر آن زمان آقای دکتر محمودادامه ...
من طلبه بودم و در شهر قم تحصیل می کردم و هر از چند گاهی به تبریز برای احوال پرسی فامیل می رفتم . در یکی از همین سفرها با عده ای از اهالی روانه ی تبریز شدیم، در آغاز حرکت، به چه دلیلی نمی دانم تمامی سرنشینان به حضرت رضا علیه اادامه ...
پدر بزرگ من که پسر نداشته است و همواره از خداوند فرزند ذکوری را تقاضا می کرده است امّا برخلاف خواسته ی او فرزندی که به دنیا می آمده دختر بوده است. و بدین ترتیب خداوند چهار دختر به اوعنایت می کند، جدّ من که تقریباً از داشتن پسر ناامید بوده نذر می کند که ازگلپایگان پیاده به زیارت حضرت رضا علیه السلام...ادامه ...
در سال 1352 شمسی برای زیارت به مشهد آمدم؛ فردی بودم گمنام، کسی چنان که باید مرا نمی شناخت. قصد ماندن ده روز را در مشهد داشتم ومایل بودم که در این ده روز بیکار نباشم. حرم مشرف شدم بعد از زیارت به امام رضا علیه السلام عرض کردم آقا من مایلم دراین چند روز بیکار نباشم ازجهت ارشاد وهدایت جوانان گامی بردا...ادامه ...
خانمی مسیحی، نزد حضرت آیت الله میلانی، به مذهب شیعه گرویده بود.نام او «رانیک اصلانیان» بود و حضرت آیت الله میلانی او را فاطمه نامیده بودند. آن خانم علت شیعه شدن خود را، عنایت امام رضا علیه السلام بیان کرده بود.« من گرفتار درد شدیدی شدم ومدت ها در یکی از بیمارستان های تهران، بستری شدم. توان هر کاری...ادامه ...
ما در شهرستان قاین، زندگی می کردیم.درحدود 17 سالگی که نزد استادی مشغول کار بودم، علاقه فراوانی به مشهد داشتم.به مشهد آمدم و در مغازه ای به شاگردی پرداختم وهر روز پس از بستن مغازه به زیارت حضرت مشرف می شدم.یک روز که درحرم مشغول نماز بودم، یکی از خدام برخورد ناصوابی با من کرد که من شدیداً دلخور شدم و...ادامه ...
شخصی در عالم رؤیا مشاهده کرد که عیسی مسیح ومادرش مریم عذرا به زیارت حضرت رضا علیه السلام مشرّف شدند، تختی نهاده شد، آن دو بزرگوار بر آن تخت نشسته و زیارت نامه خواندند و رفتند.روز بعد همان شخص درحرم مشرف بود، ناگهان دید که حرم خلوت شد. آنگاه سقف گنبد شکافته شد حضرت مسیح آن ها تختی گذاشتند و آن دو بزر...ادامه ...
راوی : حجت الاسلام گلپایگانیمرحوم پدر، در ارتباط با امام رضا علیه السلام حالات عجیب و عشق وافری داشتند. ایشان از فرزندان حضرت رضا علیه السلام محسوب می شدند و شجره نامه ی ایشان به امام رضا علیه السلام می رسد.ایشان درحرم مطهر ريال گاه بیش از چهار ساعت می ماندند و از طرف سایر معصومین علیه السلام...ادامه ...
چشمانم رامی بندم به زمانی فکرمی کنم که لحظه سال تحویل درصحن نشسته بودم نفس عمیقی می کشم تا ریه هایم را ازعطر حضور امام رضاپرکنم چشمانم روی گنبد قفل شده اند چشمانم راهاله ای ازاشک پوشانده است برای زندگیم ازامام رضا خیرمی خواهم صدای زنگ ساعت صحن من رابه خود می اورد لحظه سال تحویل نزدیک است امسال سالم...ادامه ...
معجزه عشق ای حبیب من! رَبِّ اشرح لی صدری وَ یَسِّرلی اَمری وَ احلل عُقدةً مِن لِسانی یَفقَهوا قَولی خدایا می خواهم به اذن تو و با نگاه و کلام تو از سفری مقدس وسرزمینی که کرب و البلایش نامند بگویم ،اآیا ذنم می دهی ؟وحال از کلام خودت می گویم وعشق بازی ات با بندگانت آن گاه که من بخواهم بنده ای را زیارت...ادامه ...
تا به حال حرم واقعی ندیده بود. نمی دانست امامزاده ی شهرشان هم حرم حساب می شود یا نه.اما نه ، مثل اینکه اینجا خیلی فرق داشت. خیلی شلوغ تر بود.خیلی بزرگتر. اصلاً یک جور دیگر بود. نمی توانست کلمه اش را پیدا کند.ادامه ...
وهر انسانی را معراجی هست که او را به خدا نزدیک تر می کند ...شبیه معراج پیامبر(صلی الله علیه وآله) ...و معراج ما از زمینی که درآن زندگی می کنیم تا مشهد است...شاید بگویی معراج پیامبر(صلی الله علیه وآله) از زمین تا هفت آسمان بود ...من برایت می گویم که این معراج هم از زمین تا آسمان است ...ادامه ...
دستِ من نیست باورکن قلم خودش ایستاد و انگشتانِ از نفس افتاده ام را در آغوش کشیدادامه ...
اشك كه هميشه بد نيست.اصلاً هيچ وقت بد نيست.اصلاً هيچ چيزي مال خود آدم نيست جز همين اشك.ببين ميوهي دلت است كه ميبارد و ميتواند آرامت كند.ادامه ...
من ناراحتم و هاي هاي گريه ميكنم. فكر ميكنم تنهام و همين ناراحتترم ميكند. من اينجا را دوست ندارم و نميدانم كجا را هم دوست دارم. اين آدمهاي دور و برم را نميشناسم اما انگار تمام دارايي من همينها هستند. ادامه ...
او هم مغرور بود و هم حسود. از اول هم تو را دوست نداشت. چون خدا تو را دوست داشت، چون خدا تو را بيشتر دوست داشت و به تو امتيازي ويژه داد. نميتوانست يا نميخواست بفهمد كه تو چه چيزي بيشتر از او داري. ادامه ...
آنچه این حادثه را بر من آسان میکند، آن است که در برابر چشم پروردگار رخ میدهد! ادامه ...
به آسمان نگاه میکنم. به فاصلهایی که عددش را هم نمیتوانم بخوانم. به صفرهایی که هر کدام بغضیست که در گلویم قِل میخورد. به قدّم نگاه می کنم که تا درخت سیب هم نمیرسد و به پاهایم و کفشهایی پر از ستاره که تا کنون آسمان را ندویده اند. از زمین تا تو، میدانم! ادامه ...
روی بنمای و وجود خودم از یــــــــــاد ببر خرمن سوختگان را همه گو باد ببر ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا گو بیا سیــــــــــل غــم و خانـه ز بنیاد ببر ادامه ...
كاش اين قطار واقعاً مرا به تو ميرساند. كاش زمان به عقب برميگشت و من آن عَماري را ميديدم و آن صدايي كه ميگويد:انا مِن شروطها... ادامه ...
ابرها پر از بغض بودند و پرندگانِ شهر آنچنان بيتاب كه روز و شب را نميشناختند. جنگل را دلهره گرفته بود و تمام آهوها رم كرده بودند انگار دنبال جايي براي پناه ميگشتند و نمييافتند. اشك، چشمهاي كشيده و محزونشان را گرفته بود. ادامه ...