با خاطرات خدام

لال مادرزادی کنار ضریح نشسته بود.آرنج یکی از خادمین که بالای ضریح بوده به گلدان ضریح اصابت کرد وگلدان روی سر او افتاد.خون زیادی از سر وی جاری شدو او را با سرعت به بیمارستان منتقل کردند. خبر رسید که او قدرت تکلم خود را به دست آورده است.

1-روزی لال مادرزادی کنار ضریح نشسته بود.آرنج یکی از خادمین که بالای ضریح بوده به گلدان قرمزضریح اصابت کرد وگلدان روی سر او افتاد.خون زیادی از سر وی جاری شدو او را با سرعت به بیمارستان منتقل کردند.خادم به اصطلاح خاطی بسیار ناراحت بود و با آنها به بیمارستان رفت.بعد از مدتی به ما خبر رسید که او قدرت تکلم خود را به دست آورده است.
2-آقایی بود که دچارسرطان شده بود طوری که حتی دندانهایش هم ریخته بود.خانواده‌اش برای مداوا او را به آمریکا و آلمان برده بودند، اما بی نتیجه به ایران بازگشته بود.مادرش که دیگر امیدی به شفای فرزندش نداشت کنار پنجره فولاد می‌آید و شفای فرزندش را ازآقا می‌گیرد.ایشان هم اکنون در یکی از مراکز اداری درکمال صحت و سلامت به کار و زندگی مشغول است،به ‌این مناسبت سوری نیز برپا کرد که ما نیز در آن شرکت کردیم
3-آمدن من به این مکان برای خدمت به آقا و زوارش برایم خاطره‌ای خوشایند است.بردار بزرگتر من برای کفشداری تقاضا داده و تقریباًهمه‌کارهایش را انجام داده بود.درنهایت به من هم گفت که برای کفشداری جذب نیرو می‌کنند برو و ثبت نام کن.من هم تشکیل پرونده دادم و ثبت نام کردم .بعد از دو ماه به من اطلاع دادند که اسمت برای کفشداری درآمده است.من هم طبق گفته آنها بقیه مدارکم را بردم.درآنجا سئوال کردم آیا اسم برادرم من هم درآمده است یا خیر؟ که گفتند برادر شما ثبت نام نکرده است؛خلاصه پس از بررسی های مربوطه مشخص شد که پرونده من و برادرم یکی شده و در واقع اسم برادرم به عنوان کفشدار درآمده بودو اسم مرا خط زده بودند.دلم شکست خدمت آقا آمدم وگریه کردم .مدتی ازاین ماجرا گذشت شخصی از طرف آستان قدس به اداره ما آمد تا کار همسرش را که دچار مشکل شده بود،درست کند همکارام به آن مرد گفت که : این دوست ما علاقه زیادی دارد تا خادم آقا باشد وماجرایی را که برایم پیش آمده بود برای او تعریف کرد.آن آقا هم که متوجه علاقه شدید من شد قول مساعدت داد بالاخره پرونده من از یک معاونت به معاونت دیگری منتقل شد و پس از 7 روز کارگزینی مرا خواست و با لطف خدا وعنایت امام (علیه‌السلام) سالهاست که به عنوان کفشدار هفته‌ای یک شب در خدمت آقا و زوارش هستم.