زلال تر از باران
از اولش هم تو مال اینجا نبودی . ازهمان ابتدا برای آمدنت ، تمام هستی بهانه شد و تو، کل خلقت را هدف ، شدی ! خدا به پدرت فرمود: لولاک لما خلقت الافلاک، کمی بعد: لولاک علی لولاک خلقتک امانه ... حرف اول و آخرش یکی بود: لولاک فاطمه ، لولاک خلقتکما
Last modified on Senin, 30 November -0001 00:00
Published in
دل نوشته
اتحاد عشق و عاشق و معشوق...
من اینجا روی این زمین چه میکنم ؟ اصلاً برای چه هستم؟ برای که ؟ عمریست و نَفَسی که میآید و میرود. به دنیا میآییم. کمکم قد میکشیم ، درس میخوانیم، نمیخوانیم، بزرگ میشویم، پولی در میآوریم، نانی میخریم، میخوابیم ، میخوریم و میمیریم !
Last modified on Senin, 30 November -0001 00:00
Published in
دل نوشته
عکسی درون آب
شب بود و ماه یک هلالِ نازک که لبخند آسمان شده بود. عکس مهربانش در قلب رودخانه با نسیمی ملایم تکان میخورد. موجهای کوچک و آرام، رودخانه را نوازش میکردند و ماهیها آرامتر شنا میکردند و میدرخشیدند و ماه میخوردند. مِهر مهتاب و سوسوی ستاره...
Last modified on Rabu, 26 Agustus 2015 13:18
Published in
دل نوشته