کربلا
علی علیه السلام به کربلا گذر کرد،
فرمود:
«خوابگاه سواران و قتلگاه عشاق است. کوی شهیدانی که گذشتگان از آنان پیشی نمیگیرند و آیندگان به آنان نمیرسند.»
مرّ علیٌ علیه السلام بکربلا، فقال: مناخُ رکّابٍ مصارعُ عشّاقٍ شهداء لا یسبِقُهم مَن کان قبلَهم ولا یلحقهم من بعدَهم 1
کعبه یا کربلا؟...
کعبه یا کربلا ؟...
زیارت قتلگاه عشاق، کرامت است
و... بوییدن «عطر شهادت» از تربت کربلا، احیاگر جان و طراوتبخش روح است.
آن همه تأکید امامان هم بر زیارت قبر سیدالشهدا، گویای راز عظیمی است.
و آن همه پاداش فراوان و ثوابِ صدها حج و عمره برای زیارت مرقد حسین بن علی (ع) نشانه غنای معنوی و ارجِ ملکوتیِاین مزار با صفاست.
خصوصاً زیارت خائفانه در عصر خفقانها و محدودیتها، چون عملی انقلابی و موضعدار و تعهدگرا و نشانه وفای به عهد با اهلبیت، و میثاق با خون مطهر «اولاد فاطمه» است، پاداش بیشتری دارد. از همینجاست که: «کعبه اهل حقیقت، کربلاست».
و از همین روست که «کربلای حسین»، در موقعیت و حرمت و قداست و اجر، پهلو به پهلویِ «کعبه خدا» میزند ... البته این هم فضل و مکرمتی است خداداد، و کرم و فیضی است، نشأت گرفته از سرچشمه فیاضِ پروردگار.
به پاس این قداست و عظمت بود- و اینک نیز چنین است- که زائران حسینی، برای بوسهزدن بر آستانِ وی و استشمام شمیم نکوی تربت سیدالشهدا، تا آستانه مرگ هم کشیده میشدند و شهید میگشتند.
برای خلفا، شگفتآورترین و تحملناپذیرترین کارها این بود که میدیدند شیعیان، برای زیارت حسین بن علی (ع) ارزشی چون زیارت خانه خدا را معتقدند و کربلا رفتن را همچون زیارتِ حج میدانند.
این فراز تاریخی، گویای این حقیقت است:
«... یکی از کسانی که ایام متوکل را درک کرده و این امر را مشاهده نموده است، نقل میکند که: سبب تصمیم متوکل بر محو آثار قبر شریف، آن بود که در دورانِ پیش از خلافتش، یکی از زنانِ آوازخوان، کنیزان مطرب را برای آواز و غنا، نزد متوکل میفرستاد تا هنگام مشروب خوردنش، برای او بخوانند، و این بود، تا گاهی که آن پلید به خلافت رسید، وقتی نزد آن مغنیّه فرستاد که جواری (کنیز) خویش را برای تغنّی بفرستد، گفتند: سفر رفته است، و این هنگام، ماه شعبان بود و در آن ایام به سفر کربلا رفته بود- چون مراجعت کرد، یکی از کنیزکان خود را برای تغنّی نزد متوکل فرستاد. متوکل از آن جاریه پرسید که در این ایام کجا رفته بودید؟ گفت: با خانم خود به سفر حج رفته بودیم. متوکل گفت: در ماه شعبان به حج رفته بودید؟ جاریه گفت: به زیارت قبر حسین مظلوم (ع). متوکل از شنیدن این کلام در غضب شد که کار حسین به جایی رسیده که زیارتِ او را «حجّ» گویند؟! ... پس امر کرد تا خانم او را بگرفتند و حبس کردند و اموال او را بگرفت. پس یکی از اصحاب خود را که «دیزج» نام و مردی یهودی بود و به حسب ظاهر در نزد قبر شریف، اسلام آورده، برای شخم و شیار و محو آثار قبر امامحسین (ع) و عقوبت کردن زوار آن حضرت به کربلا روانه کرد ... این واقعه در سال ۲۳۶ بود. پس دیزج، با عمله بسیار سر قبر شریف رفت و هیچکدام جرأت نکردند که اقدام کنند بر خراب کردن آن موضع شریف، پس دیزج بیلی بر دست گرفت و اعالی (قسمتهای بالای قبر را خراب کرد، آنگاه سایر عمله و فعله بر هدم قبر، اقدام کردند و بنای قبر مطهر را منهدم کردند...»2
زیارت رفتن چنین زن و کنیزی، نشاندهنده پیوند قلبی مردم با صاحب آن قبر و اهمیت دادن به زیارت آن است. در عین حال، چنان زیارتی موجب خشم حاکمان مستبد و خلفایی بوده است که با محور شدن شخصیت ائمه و مزار و فرهنگشان، برای جهتگیری و جهتیابی و شور و شعور و الهام مردم، مخالف بودند و خاطرشان از این بابت، آزرده و مشوّش میشد و از این طریق، نسبت به حکومت خود دلهره و هراس داشتند.
در شرایط خفقان اموی و عباسی، کربلا قبله میشد و خاک قبر حسین، تربت مقدس برای سجود عاشقان حق و عدل به درگاه خداوند.
«... اینجاست که زیارت حج و آهنگ خدا کردن، به کعبه رفتن نیست، به سوی حسین رفتن است؛ که خاک، معنای دیگری مییابد و شفاعت، اثر و معنای دیگری دارد.
زیارت حسین (ع) بزرگترین جهاد میشود، چون بزرگترین دشمن، بیشترین هراسش این است وگرنه چرا به آب میبندد و قبرها را ویران میکند و زائران حسین را قتلعام میکند؟ و وقتی نتوانست شرطههایش را بفرستد، مأمورین مخفیاش را به اسم دزد و سارق مسلح و حرامی، به جان زوار میاندازد و نابودشان میکند؟
مگر نه این است که دستگاه میترسد و میکوشد تا این فکر نابود شود و این قضیه آنقدر مطرح نشود که از یادها برود؟! زیارت این خاک است که توده مردم را یاری میدهد تا به انقلاب حسین، و به جهاد و مبارزه او علیه ظلم بیندیشند و به رسوا کردن دستگاه حاکم بنشینند. چنین است که این خاک- خاک کربلا- سمبل و شعار میشود و طواف آرامگاه حسین، با صد طوافِ کعبه، مقابل میشود؛ و حتی بر آن ترجیح مییابد...»3
خصومت ظالمان
"خصومت ظالمان با مزارها"
زیر قبه مرقد ائمه، معنویت موج میزد
و... مطاف ضریح منورشان همواره دلهای عاشق را به خود جذب میکرد؛
و تربت عطرآگین آن اولیاءالله، الهامبخش خیر و عدل و پاکی و آزادگی بود.
بقاع متبرکه معصومین، همواره سنگری محسوب میشد که متدینین متعهد به حق و تقوا و عفاف، در سایه آن، با فرهنگهای پوچی و فساد و زورمداری ستیز میکردند.
از این جهت، همیشه مورد خشم و غضب سلاطین جائر و قدرتمندانِ مردمفریب بوده است و ستمگران در راه سرکوبی مقاومت مردم، حتی در حال تحصّن و پناهندگیشان به حرمهای مطهر هم، حرمت آن حرمها را نگاه نداشته و به حریم ملکوتی آنها تجاوز کردهاند.
گروه منحرف و طغیانگر وهابیها هم، در تخریب قبور متبرکه و آزار زائران پاکدل و توهین به مقدسات و باورهای عمیق مردم مؤمن، دست کمی از حاکمان غاصب نداشتهاند. هرچند اعمال زشت آنان، زیر لوای دین و با پوشش اسلام و مبارزه با شرک انجام گرفته باشد و برای به اصطلاح گسترش توحید ناب و خالص! ویران کردن قبه و ضریح پیامبر و امامان را واجب بدانند ...4
همین فرقه منحرف وهابی، که در حجاز قیام کردند و شهرها و آبادیهای بسیاری را غارت کرده و قبور زیادی را ویران کردند و مسلمانان زیادی را از دم تیغ گذراندند، هجومشان از سال ۱۲۱۶ هجری به کربلا آغاز شد و این تهاجمات به مدت ۱۰ سال ادامه داشت...5
سعود بن عبدالعزیز وهابی، لشگر فراوانی از عرب های نجد تجهیز کرد و به عراق هجوم آورد. کربلا را محاصره نمودند و به زور وارد شهر شدند و مردم را از دم تیغ گذراندند و فقط کسانی جان سالم به در بردند که از شهر گریختند یا در پناهگاههایی مخفی شدند. مهاجمان، شهر را غارت و قبر حسین (ع) را خراب کردند و ضریح مقدس را کندند و تمام اشیای گرانبهای حرم را به تاراج بردند و با این هتاکی و بیاحترامی به ذریه پیامبر، خاطره کربلا و جنگِ «حرّة» مدینه و کارهای بنیامیه و جنایتهای متوکل عباسی را تجدید کردند و در صحن سیدالشهدا، اسبان خویش را بستند ...6
در تاریخ، از این نمونه برخوردهای خصمانه با مزارهای اولیای دین و کشتار بیرحمانه زائران قبور معصومین فراوان است.
مگر در ایام نهضت مشروطیت در ایران و اوج فعالیتهای مردم در نقاط مختلف ایران، روسها در مشهد مقدس، آن جنایت هولناک را مرتکب نشدند و به حرم امامرضا (ع) با توپ و مسلسل، حمله نکردند؟!
قشون روس، در آن دوران به بهانه حفظ جان رعایا و اتباع روسیه، در سال ۱۳۳۰ قمری به شهر مشهد حمله کردند و پس از چند ماه اقامت و سیطره بر شهر، حرم مطهر حضرترضا (ع) را به توپ بستند و ویرانیهای بسیار به بار آوردند. به نقل یک شاهد حادثه: «.. روسها یکدسته شان با توپهای مسلسل رفتند پشت بام حرم مطهر، و از پنجره های پشت بام، ضریح مقدس و حرم مطهر را گلوله باران کردند. و یکدسته شان با توپ و مسلسل آمدند میان «دارالسیاده» و از شبکه های پنجره نقره به حرم مطهر و به ضریح مقدس توپ می زدند و یکدسته از پشت پنجره ی صحن مطهر، به حرم و ضریح توپ می زدند. تقریبا از جمعیتی که میان حرم و رواق ها و پشت بام حرم و میان صحن بودند، هفتاد نفر از شیعیان کشته شدند...»7
مگر جنایت رژیم پهلوی نسبت به حرم حضرترضا (ع) و زائران آن فراموش میشود؟!
طاغوت خائن گرچه از روی ریا و فریب مردم، به زیارت مشهد هم میرفت، ولی هنگام احساس خطر، نیروهای او به روی مردم در همان مزار باصفای رضوی آتش میگشودند. در اوج تظاهرات شکوهمند مردم ایران در ایام انقلاب، نیروهای شاه برای سرکوبی مردمی که در صحن و حرم مطهر، به تظاهرات و شعار پرداخته بودند مسلحانه به مردم حمله کردند و با پرتاب گاز اشکآور و شلیک گلوله، مردم را در مشهد، به شهادت رساندند و شاهدی بر جنایات خویش بر جای نهادند.
امام امت، در آن ایام که در فرانسه اقامت داشتند، طیّ پیامی در تاریخ (۲/ ۹/ ۵۷) این جنایت را محکوم و عاملان آن را رسوا کردند، در قسمتی از آن پیام، میخوانیم:
«... یکی از بزرگترین ضربههای این جنایتکار به اسلام، به مسلسل بستن بارگاه قدس حضرت علی بن موسیالرضا صلواتالله علیه است. این بارگاه مقدس، در زمان رضاخان به مسلسل بسته شد و قتلعام مسجد گوهرشاد به وجود آمد و در زمان محمدرضاخان، آن جنایت تجدید و دژخیمان شاه، در صحن و حریم آن ریخته و کشتار کردند ...8
این، شیوه همه جنایتکاران، همیشه و همهجاست.
در عراق نیز، از سوی حاکمان بعثی، نسبت به حرم امامان و زائران آنان، جسارت ها و دشمنی های زیادی شده است.
باز هم از کلام شاهدی امین و ناظری صادق، نمونه بیاوریم.
حضرت امام خمینی(ره)، در پیام خویش به ملت و ارتش عراق، در روزهای آغاز جنگ تحمیلی فرموده است: (12/7/59)
«... شما و ما شاهد بودیم که این سفاکان جنایتکار چه اهانتها به بقاع مطهر ائمه اسلام نمودند. و دیدید و دیدیم که دژخیمان رژیم در صحن مطهر مولا امیرالمؤمنین - علیه الصلوة والسلام - ریخته و مردم مظلوم را با چه وضعی مضروب نمودند، و بقعه شریفه را به مسلسل بستند. و شما و ما شاهد بودیم که در اربعین حسینی چه جنایتها نسبت به زُوار عزیز آن مظلوم کردند...»9
پی نوشت
1- عنصر شجاعت (چاپ دوم) صفحات «و» و «ح» به نقل از خرائج راوندی و تهذیب شیخ طوسی.
2- تتمة المنتهی، شیخ عباس قمی، ص ۲۳۹.
3- مجموعه آثار، شماره ۷ شیعه، ص 200 بخش یاد و یادآوران.
4- برای مطالعه جنایتهای وهابیان در هجوم به مکه و مدینه و نجف و کربلا و بلاد مقدس دیگر، و نیز تاریخچه پیدایش این فرقه و نقد عقاید انحرافی آنان، رجوع کنید به: «کشف الارتیاب عن اتباع محمد بن عبدالوهاب» نوشته مرحوم سید محسن امین، یا ترجمه فارسی آن، به نام آیین وهابیت.
5- اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۱، ص ۶۲۸.
6- کشف الارتیاب، سید محسن امین، ص ۱۳.
7- برای تفصیل بیشتر ماجرا، به کتابِ «منتخب التواریخ»، محمدهاشم خراسانی ص ۶۳۲ تا ۶۳۶ مراجعه کنید.
8- صحیفه نور، ج ۳، ص ۲۲۸.
9- صحیفه نور، ج 13، ص 110.
برگرفته از مجله پیام انقلاب شماره ی 152