farhang va maaref

الف-زیارت زمینه ساز معرفت

زمینه ساز معرفت


چه بسیار پیوندها و عشقها که مولود یک برخورد بوده است .چه بسیار محبت ها و  انسها و الفت ها ، که درسایه حضور و دیدار فراهم شده است. بعنی گاهی موتور محرک انسان در دیدار و زیارت ، شناخت و علاقه و انس قلبی است- که از آن یاد کردیم - و گاهی زیارت و دیدار ، باعث محبت باطنی می گردد.چرا که از نزدیک ، جمال معنی را می بیند وبه مشاهده ارزشهای متعالی می رسد و علاقه مند می شود. و زیارت از این مقوله است. یعنی اگر انسان برود و ببیند و خود را در فضاهای خاطره آمیز قرار دهد و در شعاع یک پرتو قرار بگیرد، چه بسا که حرارت معنی ، وجود یخ زده زائر را گرم کند و فروغ دیدار ، خانه دل را روشن سازدو دیده اهل نظر ، مس وجودش را کیمیا کند.
منتهی ، صرف رفتن  کافی نیست .« دیدن »هم لازم است . بابه شهود جمال حق نایل نشود، آتش گیره عشق ، وجودش را مشتعل نمی سازد . اگر رفت ودید و به شهود رسید و زیبایی حقیقت وجمال فضیلت را دریافت، به طور طبیعی ،« معرفت» هم می یابد.
فیض «حضور» و« کیمیای نظر»
وقتی کسی در  مدار عشق قرار گرفت و درحیطه و قلمرو  محبت الله و اولیاء الله وارد شد ، خود این محبت چاره ساز است.
مگر می شود انسانی خدا را دوست داشته باشد ، ولی خدا او را دوست نداشته باشد؟ مگر می شود کسی شیفته پیامبر باشد ، ولی پیامبر به او بی توجه باشد.
مگر می شود کسی خدا را یاد کند ، ولی خداوند او را یاد نکند؟
خداوند فرموده است : مرا یاد کنید تا من هم به یاد شما باشم « فاذکرونی اذکرکم»(1).
وقتی مزور ، در خاطر زائر باشد ، زایر هم درخاطرمزور است . وقتی انسان به پیامبر و امام معصوم سلام می دهد ، جواب می شنود و آنان توجه دارند.
در زیارت نامه ها ، در موارد متعددی چنین تعبیری وجود دارد که خطاب به مزورگفته می شود:« اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و ترد سلامی». یعنی شهادت می دهم که تو شاهد این مقام و موقعیت زیارتی من هستی و سخنم را شنیده و سلامم را پاسخ می گویی .
از پیامبر اسلام نقل شده است :« خداوند را فرشتگانی است که در روی زمین می گردند و سلام های امت مرا به من می رسانند»(2).
و در روایت دیگر فرموده است : « هرکه بر من سلام دهد در  جایی از زمین ، به من رسانده می شود و اگر کنار قبرم سلام بدهد ، می شنوم».(3)
وقتی چنین است که زیارت پیامبر درحال مرگ وحیات ، یکسان است وآنان در هر دو حال می دانند ومی فهمند و پاسخ می دهند  ، خود سلام دادن بر پیامبر و معصومین دیگر چه از دور ، چه از نزدیک ، یک رابطه روحی و معنوی است.
آیا فکر می کنید اگر سلام و تحیت شما را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) برسانند ، پیامبر هیچ نظر لطفی نخواهد داشت؟ آری اینجاست دیگر محبت ، یکطرفه نیست.
بلال ،مؤذن پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، آن حضرت را در خواب دید که به او می گوید:« ای بلال!
این چه جفایی است؟...
آیاهنوز وقت آن نرسیده است که به زیارت من آیی؟»
بلال ، هراسان وترسان وغمگین از خواب بیدارشد . برمرکب خویش سوار شده ،آهنگ مدینه کرد. وقتی به مدینه رسید نزد ،قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله) آمد و شروع کرد به گریستن و چهره خود را به مرقد مطهر آن حضرت می سایید که دراین حال ، امام حسن و امام حسین (علیه السّلام) آمدند .بلال، آن دو بزرگوار را هم به سینه چسبانید و بوسید.(4)
آری ! کهربای محبت نبوی (صلی الله علیه و آله) بلال را به سوی خود می کشد و جذب می کند .استعدادو آمادگی بلال راببین که محمد(صلی الله علیه و آله) مشتاق دیدار اوست و درخواب ، از او گله و شکوه می کند که چرا به دیدنم نمی آیی.
این زیارت ها ، شارژکردن باطری وجود است ، الهام گرفتن از ارواح طیبه وملکوتی اولیای خدا است.تطهیر « جان » در زمزم ایمان و معنویت است، اتصال دو روح همگون و آشنا و  هم سنخاست، به دریاپیوستن  قطره است ، عمل به مقتضای عقل و اندیشه است ... نه ... بلکه عقل را هم تحت فرمان در آوردن است.
علامه امینی - قدس ره- در الغدیر ، درباره اینکه بلال حبشی هنگام زیارت قبر پیامبر ، صورت بر آن می نهاد ، از منابع اهل سنت آورده که پس از بیان این مطل گفته اند:
« بدون شک ،  عشق و محبت فراوان ، چنین عملی را اجازه می دهد .چرا که مقصود وهدف از تمام اینها بزرگداشت و احترام است و مردم به حسب اختلاف مرتبه محبتشان دراین مورد فرق می کنند . همچنان که در زمان حیات آن حضرت هم چنین بود. بعضی از مردم وقتی آن حضرت را می دیدند دیگر نمی توانستند خویشتنداری کنند و به سوی او می شتافتند و برخی هم تأخیر و درنگ می کردند و هر کدام محل خیر است...»(5)زایر ، مهمان مایده معنوی اولیای خداست و با زیارت ، شایستگی و موقعیت آن را می یابد که مورد توجه و عنایت قرار بگیرد . هم از سوی خدا و هم از سوی معصومین بزرگوار (علیه السّلام).
واسطه فیض
به درگاه خدا شفیع باید برد . شفیعهای ما، واسطه های فیض الهی اند . درست است که بی واسطه هم خداوند سمیع و علیم و مجیب است ، و می توان او را خواند . ولی شرمندگی ما را چه توان کرد که روی آن نداریم که بی واسطه ازخدا فیض بجوییم !  حتی در مورد استغفار و توبه هم بی نیاز از توسل به اولیای و استشفاع آنان نیستیم.
در زیارت  ،با این واسطه های فیض است که ازخداوند حاجت می طلبیم .
وقتی بار سنگین خطاها! انسان را از رفتن می دارد و گناهان بسیار ، انسان را گرانبار می سازد ، برای سرعت سیر در طریق عبودیت و طیران در فضای معنویت ، باید از « توبه»  استفاده کردتا با ریختن گناهان ، سبکبار و سبکبال شد.حالت تضرع و نیاز ، شکسته دلی ، پشیمانی ، ندامت و خوف و رجاء و بیم و امید لازم است. انکسار قلب در پیشگاه خداوند قادر قاهر میسر است و دلشکستگی و شرمندگی در برابر « عظمت » خدا و « عصمت» رسول فراهم می گردد . و با واسطه  قرار دادن چهره ای چون پیامبر و اولیای خدا در برابر پروردگار ، دریای رحمت و کرم او ، زودتر گنهکار را موج خویش قرار می گیرد و استحقاق غفران و توبه پذیری فراهم می آید. این رهنمود خداوند است که فرموده:« و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدو الله توابا رحیما(6)(آنان  که به  خود ستم نموده اند ، اگر پیش تو آیند و از خدا مغفرت بخواهند و پیامبر هم برای آنان ازخداوند آمرزش بطلبد ، خدا را توبه پذیر و مهربان خواهد یافت).
تاریخ بسیاری از زایران مرقد پیامبر (صلی الله علیه و آله) را می شناسدکه در مزار و مرقد پیامبر به پیشگاه خداوندتوبه و التجاء نموده و رضای الهی را کسب کرده اند و یا حتی از بیماریهای  سخت شفا گرفته اند.
اینگونه  عشقها و احترامها و محبت ها و شفا طلبی ها و تبرک جویی ها ، از عقیده و ایمان سرچشمه می گیرد.
وقتی امام احمد حنبل ، پیراهنی  را که متعلق به شافعی بود می شوید و آب آن را می نوشد تا از مقام علم ، تجلیل کرده باشد(7) ، پس ارزش  صحابه پیامبر و تکریم آثار بر جای مانده از انبیاء و ائمه، جای خود دارد. و زیارت ، تکریم اینگونه ارزشهاست، و احیای قداست منسوب به اولیای خداوند است.
راز قداست آثار
گر چه روزها ، لحظه ها و جاها ازنظر ذات با هم تفاوت ندارد ولی به خاطر تعلقی که به کسی یا چیزی و انتسابی که به امر مهم یا شخص محترم یا حادثه خاص دارند ، کرامت و قداست پیدا می کنند.
مرحوم سید محسن امین، در قصیده بسیار بلند و الا و عمیق و زیبای خود که در رد اشکالات وهابی ها سروده است ، به نام « العقود الدریه» در قسمتی از آن می گوید:
« خداوند بین آفریده هایش  تفاوت های قرار داده است ، خاک ، باطلا برابر نیست. ماه رمضان بر ماههای دیگر فضیلت دارد. ازایّام هفته و ساعتهای روز ، برخی برترند . خورشید بر «سها» [نام ستاره] و ماه بر« فرقد» [نام ستاره] برتری روشن دارد. شیر مثل خرگوش نیست و باز شکاری با هدهد نیست. سرزمین ها هم همین گونه متفاوت است . شرافت مکه بیش از صرخد [شهری درشام] است و مسجد الاقصی در فضیلت مانند دیگر جاهان نیست . قبرها هم به اعتبار کسانی که در آرمیده اند ، در فضل و شرف متفاوت اند».(8)
مرحوم سید محسن امین ،در بیان راز قداست  مقابر و مدفنهای اولیای دین و لزوم احترام آنها می نویسد:
« ... همچنان که یک فرد - که مثل دیگران است - با مبعوث شدن به رسالت ، واجب الاطاعه می شود و موقعیت ویژه ای پیدا می کند ، یک قطعه زمین هم در اصل ، با زمین دیگر تفاوتی ندارد، لیکن وقتی در آن پیامبر یا ولی خدا دفن می شود ، به واسطه آن ، شرافت و فضیلت و برکتی پیدا می کند که از قبل نداشته است و از این رو ، احترامش لازم واهانتش حرام می گردد . و از جمله احترامات ، آهنگ زیارت آن کردن و بنای قبه و بارگاه و ضریح و .... است برای آسایش و بهره وری زایران . و از جمله اهانتها ، ویران کرن و یا خاک یکسان نمودن و آلوده ساختن و .... است. وقتی خداوند ، یک سنگ را ( مقام ابراهیم) که هنگام بنای کعبه زیر پای ابراهیم  خلیل الرحمن قرار گرفته محترم شمرده و آن را « مصلا» قرار می دهد (9) ، برای مدفن جسد ابراهیم یا محل دفن  سرور و سالار انبیا احترامی قرار نخواهد؟... » (10) آری ... بزرگداشت  آنکه خدا تعظیمش کرده ، طاعت و عبادت وتعظیم خداوند و خضوع در برابر  اوست . اگر مدفن انبیاء  واولیاء شرافت یافته ، به خاطر آن است که اجساد پاک و اجسام مطهر و شریف این پاکان و معصومین را در برگرفته است.
سیره  سلف صالح
مسلمانان از صدر اسلام تاکنون ، نسل درنسل ، از همه طبقات و اقشار ، قبرهایی را که در بردارنده پیامبری یا امام پاکی یاولی صالحی یا بزرگی از بزرگان دین بوده ، زیارت می کرده و گرامی می داشته اند . بخصوص نسبت به زیارت قبر رسول گرامی اسلام بیش از همه شرافت قایل بوده با صرف پولها وتحمل هزینه ها  مشقتها و پیمودن راههایی به زیارت می رفتند و نزد مرقد آن پیامبر دعا کرده و توسل می نمودند و از این طریق ، به خداوند تقرب می جستند .و این اختصاص به شیعه ندارد ، و علمای بزرگ اهل سنت هم در قرنهای متمادی در تألیفات خود پیرامون زیارت ،بحث های فراوان کرده اند .
علامه امینی در دایره المعارف عظیم و دریای عمیق الغدیر (درجلد پنجم) به عنوان نمونه ، کلمات بیش از 40نفر ازعلمای مذاهب  اربعه سنت را در  مورد زیارت پیامبر ودعا نزد قبر آن حضرت و آداب زیارت و ورود به مدینه و ادب دیدار و کیفیت  
سلام بر آن حضرت و پیونند دادن زیارت پیغمبر با اعمال حج و عمره و... نقل کرده وحتی نام برخی از تألیفات علمای اهل سنت  را که مستقلاً در باب زیارت و آداب آن نگاشته اند ، درکتاب خود درآورده است.
زیارت ، اگر زیارت شهید است، احیای فرهنگ شهادت است، اگر زیارت عبد صالح خداوند است ،تجلیل  از صلاحها و اصلاحها و عبودیتهاست، و اگر زیارت پیامبر و امام است، تجدید عهد و تحکیم میثاق با « ولایت» و مقام رهبری است.
زیارت، یاتجدید عهد با « خط امامت»است ، یا میثاق با « خون شهید» است ، یا پیمان با « محور توحید» وبیعیت با « رسالت » و « وحی» است.
امام رضا (علیه السّلام) فرموده است :
« ان لکل امام عهد فی عنق اولیانه و شیعته و ان من تمام الوفاء بالعهد زیاره  قبور هم فمن زارهم رغبه فی زیارتهم وتصدیقا بما رغبوا فیه کان ائمتهم شفعائهم یوم القیامه».(11)
یعنی :« برای هر امامی بر گردن شیعیان وهوادارانش پیمانی است و از جمله وفا به این پیمان ، زیارت قبور آنان است.پس هرکس از روی رغبت و پذیرش ، آنان را زیارت کند ، امامان  در قیامت شفیع آنان خواهند بود».
khat-1
منابع:
1- بقره ، 152.
2- ان الله ملائکه سیاحین  فی الارض یبلغونی عن امتی السلام.(وسایل الشیعه ، ج 10،ص 264)
3- من سلم علی فی شیی من الارض ابلغته و من سلم علی عند القبر سمعته .(وسایل الشیعه ، ج 10، ص 264)
4- الغدیر ، ج 5، ص 147.
5- الغدیر ، ج 5، ص 151.
6- نساء، آیه 64.
7- الغدیر ، ج 5، ص 151.
8- قصیده فوق درکتاب کشف الارتیاب  ایشان ( درفصل پایانی ) نقل شده است ( الله فاضل بین مخلوقاته لیس التراب مساویا للمسجد)
9- و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی .(بقره 125).
10- کشف الارتیاب ، چاپ پنجم ، ص 108.
11- وسایل الشیعه ، ج 10، ص 253، حدیث 5.
بازدید: 820