آداب زیارت
آداب زیارت
تشرف به دیدار امام معصوم چه درحال حیات و چه پس از شهادت و هنگام زیارت قبور ائمه معصومین (علیهم السّلام) آدابی دارد که آن را ازدیدارهای معمولی جدا می کند. رعایت طهارت، ادب، متانت، حضور قلب ، از جمله این آداب است.
زیارت مشاهد شریفه حضرات ائمه(علیهم السّلام)،آداب ویژه ای دارد؛ از قبیل : نماز خواندن ، حاجت خواستن ، بی آلایش و غمگین وغبارآلود، راه زیارت را پیمودن، پیاده رفتن، غسل زیارت کردن، تکبیر گفتن وداع کردن1
شهید ثانی در کتاب « دروس»، چهارده آداب برای زیارت می شمارد که خلاصه آنها چنین است:
اول :غسل، پیش از ورود به حرم، باطهارت بودن و با لباس تمیز وخشوع وارد شدن.
دوم : بر آستانه حرم ایستادن، دعا خواندن و اذن ورود طلبیدن.
سوم : کنار ضریح مطهر ایستادن و خود را به قبر نزدیک ساختن.
چهارم : رو به حرم پشت به قبله ایستادن درحال زیارت، سپس صورت بر قبر نهادن و سپس به بالای سر رفتن .
پنجم: زیارت های وارده را خواندن و سلام گفتن .
ششم : پس از زیارت، دو رکعت نماز خواندن.
هفتم : پس از نماز، دعا کردن وحاجت خواستن.
هشتم : کنار ضریح تلاوت قرآن کریم و ثواب آن را هدیه به امام کردن.
نهم : در همه حال، حضورقلب داشتن و استغفار کردن.
دهم : به نگهبانان وخادمان حرم احسان و احترام کردن.
یازدهم : پس از بازگشت به خانه، دوباره به حرم و زیارت رفتن و در آخرین زیارت، دعای وداع خواندن.
دوازدهم : پس از زیارت، بهتر از قبل از زیارت بودن.
سیزدهم : بعد از تمام شدن زیارت، زود ازحرم بیرون آمدن وهنگام خروج، عقب عقب بیرون آمدن.
چهاردهم : صدقه دادن به نیازمندان آن شهر وآستانه، به ویژه به تنگدستان از دودمان رسول خدا احسان کردن.2
رعایت این آداب، قرب روحی و معنوی می آورد و سازندگی زیارت را افزون می سازد و فلسفه تشریع زیارت نیز، همین بهره وری از معنویات اولیاء خداست 3.
منابع:
1-ک «بحارالانوار، ج 98،ص 140به بعد.
2-همان، ج97، ص 134
3-دراین زمینه ر.ک« زیارت » به قلم مؤلف ، نشر سازمان حج و زیارت.
از دیدگاه علمای ربانی
آداب زیارت از دیدگاه علمای ربانی
آیتالله بهجت (ره)
آیتالله بهجت میگوید: اذن دخول حضرت سیدالشهداء(ع) گریه است، اگر اشک آمد امام حسین(ع) اذن دخول دادهاند و وارد شوید. هنگامی که از حضرت رضا(ع) اذن دخول میطلبید، به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده است.
به گزارش هم اندیشی ،به نقل از تسنیم، حضرت امام رضا(ع) یکی از دوازده فروغ امامت است که صبر، شجاعت، عبادت و تقوای ایشان میان ائمه زبانزد بوده است و در یک کلام شخصیت ملکوتی آن حضرت در حدّی بود که در زمان خود کسی در برتری مقام ورع و معنویت آن وجود بابرکت هیچگونه تردیدی نداشت. مرجع فقید شیعه و عالم ربانی آیتالله بهجت، شخصیت امام رضا(ع) را در سخنان متعددی مورد بررسی قرار داده و از ایشان کرامات و روایات بسیاری نقل کردهاند. بخشی از سخنان آیتالله بهجت در مورد حضرت ثامنالائمه(ع) بهشرح ذیل است:
حرم امام رضا(ع) نعمت گرانقدر ایران
حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) نعمت بزرگ و گرانقدرى است که در اختیار ایرانىها است، عظمتش را خدا مىداند، بهحدى که امام جواد(ع) مىفرماید: زیارت پدرم امام رضا(ع) از زیارت امام حسین(ع) افضل است، زیرا امام حسین(ع) را عامه و خاصه زیارت مىکنند، ولى پدرم را جز خاصه (شیعیان دوازده امامى) زیارت نمىکنند، لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین(ع) ظاهر مىشود. بنابراین، ایرانىها باید نعمت حرم حضرت امام رضا(ع) که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.
تحول قلب؛ اذن دخول حرم ثامنالحجج(ع)
زیارتتان قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا اذن دخول میطلبید و میگویید: «أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت(ع) به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء(ع) گریه است، اگر اشک آمد امام حسین(ع) اذن دخول دادهاند و وارد شوید. اگر حال داشتید، به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما بهوجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز، روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
مبالغه در دعاها نکنید/ به شفای امام معتقد باشید
زیارت امام رضا(ع) از زیارت امام حسین بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین میروند. بسیاری از حضرت رضا(ع) سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس، کسی مادرش را به کول میگرفت و به حرم میبرد. چیزهای عجیبی را میدید. ملتفت باشید! معتقد باشید! شفادادن الی ماشاءالله! به تحقق پیوسته است. یکی از معاودین عراقی غدهای داشت و میبایستی مورد عمل جراحی قرار میگرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه(س) را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب میشود. احتیاج به عمل ندارد»! ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته، خواهر جوابش را داده است.
همه زیارتنامهها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام میدانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند: «از بعضی گریهها ناراحت هستم»!
پس از حادثه بمبگذاری در حرم مطهر حضرت رضا(ع) حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد. «در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: «کربلا بودم» این جمله دو معنی دارد: معنی اول اینکه حضرت رضا(ع) آن روز به کربلا رفته بودند. معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین(ع) ریختند و ضریح را خراب کردند و در آنجا آتش روشن کردند!
کسی وارد حرم حضرت رضا(ع) شد، متوجه شد سیدی نورانی جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه است، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین را یکیک با سلام ذکر میفرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان رسیدند سکوت کردند! آنکس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان است.
زیارت حضرت مریم و حضرت عیسی از حرم امام رضا(ع)
در همین حرم حضرت رضا(ع) چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا(ع) مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم(س) از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا را زیارت کردند. روز بعد آنکس در بیداری به حرم مشرف شد، ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت است! حضرت عیسی و حضرت مریم از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا را زیارت کردند. زیارتنامه میخواندند. همین زیارتنامه معمولی را میخواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی و قیل و قال شروع شد، حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟ حرف آخر اینکه عمل کنیم به هرچه میدانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمیدانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم». (کتاب «بهسوی محبوب»، و کتاب «برگی از دفتر آفتاب»)
کار به جایى رسیده که در ابتلائات هم حال دعاکردن نداریم. در حدود سى چهل سال پیش جوان شکستهبندى در قم نقل کرد: روزى زن محجّبهاى به درِ مغازه من آمد و اظهار داشت: استخوان پایم از جا در رفته و مىخواهم آن را جا بیندازى، ولى در بازار نمىشود. چون مىترسم صدایم را افراد نامحرم بشنوند، اگر اجازه مىدهى به منزل برویم. قبول کردم و حدود سیصد تومانى را که در دخل داشتم با خود برداشتم و درِ مغازه را بستم و بهدنبال آن زن روانه شدم، تا این که به منزل ایشان وارد شدیم. آن زن درِ خانه را از داخل بست، متوجه شدم که قصد دیگرى دارد، درِ خانه را هم از داخل بسته بود، و مرا نیز تهدید مىکرد که در صورت مخالفت، به جوانهاى بیرون منزل خبر مىدهم تا به خدمتت برسند. به او گفتم: سیصد تومان همراه دارم، بیست تومان هم در مغازه دارم، همه را به تو مىدهم، دست بردار. فایده نداشت، پیوسته اصرار و تهدید مىکرد. از سوى دیگر، آنزن آنقدر به من نزدیک بود که حال دعا و توسّل هم نداشتم، بهگونهاى که گویا بین من و دعا حایل و مانعى ایجاد شده بود.
سرانجام، بهحسب ظاهر به خواسته او تن در دادم و حاضر شدم و اظهار رضایت کردم و او را بهگونهاى از خود دور کردم و براى تهیّه چیزى فرستادم. در این هنگام دیدم حال دعا پیدا کردهام. فوراً به امام رضا ـ علیه السّلام ـ متوسّل شدم که اگر عنایتى نفرمایى و مرا نجات ندهى و این بلا را رفع نکنى، دست از شغلم برمىدارم. گویا آن جوان بهقصد تقرّب و قضاى حوایج مؤمنین این را از آن حضرت تقاضا کرده بوده و آن شغل هم به نظر و توجه آن حضرت بوده است. مىگوید: در همین اثنا دیدم سقف دالان شکافته شد و پیرزنى از سقف به زیر آمد! فهمیدم توسّلم مستجاب شد. در این حین زن صاحبخانه هم آمد، به پیرزن گفت: چه مىخواهى و براى چه آمدهاى؟ گفت: در این همسایگى نزدیک شما وضع حمل نمودهاند، آمدهام مقدارى پارچه ببرم، گفت: از کجا آمدهاى؟ گفت: از درِ خانه، با این که من دیدم از سقف خانه وارد شد!
درهرحال، آن دو با هم به گفتوگو پرداختند و من هم فرصت را غنیمت شمرده بهسمت درِ منزل پا به فرار گذاشتم. زن به دنبالم آمد و گفت: کجا مىروى؟! گفتم: مىروم درِ خانه را ببندم. گفت: من در را بستهام. گفتم: آرى! به همین دلیل که پیرزن از آن وارد خانه شد! بهسرعت بهسوى در رفتم و از خانه و از دست او نجات یافتم. وقتى مطلّع شد که فرار مىکنم، از پشت سر یک فحش به من داد و آب دهان به رویم انداخت، که در آن حال براى من از حلوا شیرینتر بود.
بعد به خدمت مرحوم آقا سیّد محمّدتقى خوانسارى ــ رحمة اللّه علیه ــ جریان فحش و ناسزا و آب دهان انداختن به رویم را براى ایشان نقل کردم، ایشان فرمودند: اىکاش آن فحشها و اذیتها را به من مىکردند، اىکاش آن آب دهان را به صورت من مىانداختند. وقتى که آقا چنین فرمودند: حالت آرامش در من پیدا شد، ولى بعد از آن دیگر آن اذیتها و وقایع تکرار نشد.
آقایى که این جریان را نقل کرد اهلعلم نبود، بهحسب ظاهر جوانى از عوام و با ظاهری موجه بود. درهرحال اینگونه از حرام فرار کرده بود، در آن زمان که بىدینى رواج داشت و میان جوانها افراد متدیّن کم پیدا مىشدند! بعد از این قضیّه، از کرامت و عنایت خداوند متعال به او این بود که آتش دنیایى به آن دستش که آن را به پاى آن زن گذاشته بود، اثر نمىکرد بهگونهاى که حتّى مىتوانست ذغال گداخته را با آن دست مانند انبر بگیرد و بردارد! چه مقامات، چه کرامات، با چه ریاضات و گرفتارىها!
شفای یکی از علمای نجف در مشهد
یکی از علمای نجف اشرف بهجهت بیماری به تهران میآید و بعد از مراجعه به پزشک و تشکیل کمیسیون پزشکی بنا بر آن میشود که آقا از ناحیه مغز عمل جراحی شود، آقا خیلی وحشتزده شده و سخت ناراحت میشود و اجازه میگیرد به مشهد مقدس مسافرت نماید. پس از تشرف و توسل شبی در خواب میبیند آقای بزرگواری نزد ایشان میآید و میفرماید: چرا اینقدر ناراحت هستید، صلاح دیده شد که عمل نشوید و با دارو معالجه شوید. از خواب بیدار میشود و میگوید: نتیجه گرفتم، به تهران برویم. به تهران میآیند، پس از مراجعه مجدد به پزشک، رئیس کمیسیون طبی آقا به او میگوید: ناراحت نباشید، صلاح دیده شد که عمل جراحی انجام نشود، با دارو معالجه میکنیم. با تطبیق این گفتار در خواب و بیداری بر یقین او میافزاید و با توسل به ثامن الحجج علیهم السلام معالجه نموده و شفا مییابد.
سلامی که توسط امام رضا(ع) پاسخ داده شد
«روزی آقا فرمودند: در منطقه جاسب قم گروهی از کشاورزان در زمان گذشته با شتر و قاطر به زیارت حضرت ثامن الحجج علیهم السلام مشرف میشوند و هنگام مراجعت و وارد شدن در محدوده جاسب پیرمردی از اهل محل را میبینند که در گرمای روز کولهباری از علف به دوش کشیده و با مشقت بسیار به خانه میرود، مسافرین مشهد مقدس که او را میبینند زبان به شماتت و سرزنش میگشایند: «پیرمرد، زحمت دنیا را ولکن نیستی، آخر بیا تو هم لااقل یک بار به مشهد مقدس سفر کن». و این سخن را تکرار و او را بسیار توبیخ میکنند.
پیرمرد خسته و پاکدل زبان میگشاید و میگوید: شما که به زیارت آقا رفتید و به آقا سلام دادید، جواب گرفتید یا نه؟ میگویند: پیرمرد، این چه حرفی است که میزنی؟ مگر آقا زنده است سلام ما را جواب بدهد؟! پیرمرد میگوید: عزیزان، امام که زنده و مرده ندارد، ما را میبیند و سخنان ما را میشنود، زیارت که یکطرفه نمیشود. آنان میگویند: آیا تو این عُرضه را داری؟ وی میگوید: آری، و از همان جا رو بهسمت مشهد مقدس میکند و میگوید: «السلام علیک یا امام هشتم» و همه با کمال صراحت میشنوند که به آن پیرمرد به نام خطاب میشود: «علیکم السلام آقای فلانی» و بدین ترتیب زائران همگی خجالت کشیده پشیمان میشوند که چرا سبب دلشکستگی این مرد نورانی شدند».
منبع:سایت هم اندیشی
علامه طباطبایی (ره)
علامه طباطبایی (ره)
علامه می فرمودند: " همه ی امامان علیهم السلام لطف دارند ، اما لطف حضرت رضا علیه السلام محسوس است. "
علامه می فرمودند: " همه ی امامان علیهم السلام لطف دارند ، اما لطف حضرت رضا علیه السلام محسوس است. " و در نقلی دیگر، بیان می کردند : " همه ی امامان معصوم علیهم السلام رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا علیه السلام ظاهر است. "
و نیز می فرمودند : " انسان هنگامی که وارد حرم رضوی علیه السلام می شود، مشاهده می کند که از در و دیوار حرم آن امام(ع) رأفت می بارد. "
ایشان هر ساله به مشهد مشرف می شد حتی در پنج، شش ماه آخر عمر با همه ی کسالتی که داشت به مشهد مشرف شد.
یکی از بستگان نزدیک ایشان می گفت: " با آغوش باز با آن کهولت سن و کسالت، جمعیت را می شکافت و با علاقه ضریح را می بوسید و توسل می جست که گاهی به زحمت او را از ضریح جدا می کردیم...
او می گفت : " من به حال این مردم که این طور عاشقانه ضریح را می بوسند، غبطه می خورم.... "
آقازاده شان نقل می کردند در سال آخر حیاتشان به دلیل کسالتی که داشتند و بنا به تأکید و توصیه پزشکِ مخصوص نمی خواستیم به مسافرت مشهد مقدس برود.
پس از مراجعت از مشهد، به ایشان گفتم سرانجام به مشهد رفتید، فرمود : " پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد. " علامه ی طباطبایی وقتی به مشهد مشرف می شد ، از وی تقاضا می کردند که در خارج از مشهد چون طرقبه و... به دلیل اعتدال هوا محل سکونت خویش را قرار دهد و گهگاهی برای زیارت مشرف گردد، ابداً قبول نمی کرد و می فرمود: " ما از پناه امام هشتم جای دیگر نمی رویم. "
یکی از شاگردان علامه ی طباطبایی می گوید : " ... هیچ به خاطر ندارم که از اسم هر یک از ائمه(ع) بدون ادای احترام گذشته باشند.
در مشهد که همه ساله مشرف می شدند و تابستان را در آنجا می ماندند وقتی وارد صحن حضرت رضا علیه السلام می شدند، بارها که در خدمتشان بودم و می دیدم که دستهای مرتعش را روی آستانه در می گذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه در را می بوسیدند، گاهی از محضرشان التماس دعا درخواست می شد می گفتند : " بروید از حضرت بگیرید؛ ما اینجا کاره ای نیستیم؛ همه چیز آنجاست! "
زمانی نویسنده ی مشهوری بوسیدن ضریح امامان علیهم السلام و این قبیل احترام نهادن ها را تشنیع می کرد. وقتی سخن او را به مرحوم علامه در حرم رضوی علیه السلام عرض کردند، ایشان فرمود :
" اگر منع مردم نبود، من از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح، زمین را می بوسیدم. " و روزی در صحن حرم امام رضا علیه السلام شخصی به علامه [ که اصلاً اذن نمی داد کسی دست ایشان را ببوسد] عرض کرد: " از راه دور آمده ام و می خواهم دست شما را ببوسم. " علامه فرمو د: " زمین صحن را ببوس که از سر من هم بهتر است! "
یک بار علامه می خواستند به روضه ی رضوی علیه السلام مشرف شوند. به ایشان عرض شد: " آقا! حرم شلوغ است؛ وقت دیگری بروید! " فرمودند : " خوب، من هم یکی از شلوغ ها! " و رفتند.
مردم هم که ایشان را نمی شناختند تا راهی برایشان بگشایند و در نتیجه، هر چه سعی کردند دستشان را به ضریح مبارک برسانند، نشد و مردم ایشان را به عقب هل دادند. وقتی بازگشتند، اطرافیان پرسیدند: " چطور بود؟" فرمودند: " خیلی خوب بود! خیلی لذت بردم! "
حجت الاسلام معزّی نقل می کند که یک بار در ایام طلبگی به مشهد رفته بودم و در صحن های حرم رضوی علیه السلام گام می زدم و به بارگاه امام علیه السلام می نگریستم اما داخل رواقها و روضه نمی رفتم.
ناگهان دست مهربانی بر روی شانه هایم قرار گرفت و با لحنی آرام فرمود: " حاج شیخ حسن! چرا وارد نمی شوی؟! " نگاه کردم و دیدم علامه ی طباطبائی است.
عرض کردم : خجالت می کشم با این آشفتگی روحی بر امام رضا علیه السلام وارد شوم. من آلوده کجا و حرم پاک ایشان کجا! آنگاه مرحوم علامه فرمود: " طبیب برای چه مطب باز میکند؟ برای اینکه بیماران به وی مراجعه کنند و با نسخه او تندرستی خود را بیابند.
این جا هم دارالشفای آل محمد ـ علیهم السلام ـ است. داخل شو که امام رضا علیه السلام طبیب الأطباء است.
پینوشتها:
1- جعفر مرتضی حسینی، زندگی سیاسی هشتمین امام، ص 91.
2 - حسین، عمادزاده، چهارده معصوم، ص 1064.
3- ابن بابویه، صدوق، عیون اخبارالرضا، علی اکبر، غفاری، ج 1، ص 26/ علی بن عیسی، الاربلی، کشف الغمه، ج 3، ص 128.
عنایت امام رضا(ع)
عنایت امام رضا علیه السلام به علامه طباطبایی
مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی انصاری همدانی میفرمودند : در حرم امام هشتم حضرت رضا علیه السلام ، مرحوم علامه طباطبایی را ملاقات کردم و این در حالی بود که تازه به فراق مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی رحمه الله علیه گرفتار شده بودیم لذا در آن ایام و در همان ملاقات با عطش خاصی از مرحوم علامه خواستم که از الطافی که امام رضا علیه السلام به ایشان داشته اند مطلبی را بیان فرمایند مرحوم علامه امتناع کردند ، پس از آنکه ایشان را به حق امام قسم دادم فرمودند : دو تا از الطافی که حضرت داشته اند بیان میکنم ، اول اینکه : مدتی است که نمیتوانم بخوابم چون میبینم تمام اشیاء اطراف مشغول به ذکر پروردگار هستند در نتیجه حیا میکنم بخوابم ( یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض ) .
کم ز خروسی مباش مشت پری بیش نیست از دل شب تا سحر خدا خدا میکند
دوم اینکه : وقتی نماز میخوانم یک سید محمد حسین دیگری در عالم بالا نظاره گر به نمازم در پایین است ( این است معنای الصلاه معراج المومن ) .
تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان
منابع: پایگاه نوید شاهد